eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز همسر من که زمین از نفسش بر پا بود به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز با خودش بود و به کار احدی کار نداشت مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز خلق شد عالم هستی به وجود زهرا به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز پشت در رفت حمایت کند از من ورنه یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!! ** .. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز شاعر:
سحر هجدهم از عمر گدايت كم شد يك نجف خواسته بوديم كه نشد روزی من
میرسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر قاتل مولایمان شمشیر صیقل می دهد...
من همان نایم که گر خوش بشنوی شرح دردم با تو گوید مثنوی من همان جامم که گفت آن غمگسار با دل خونین لب خندان بیار
🏴 در شام اگـر چه بـی نمازش خواندند مظلوم ترین شهید محراب علی است
هرچند نمی خواست دلم ، آورمت یاد افتاد فشارم که نگاهم به تو افتاد تو محو تماشایی و لبخند به لب،من از دیدن رویت نشدم بار دگر شاد! برگشته ای انگار حلالت بکنم...نه! جلد من و بام دگری دست مریزاد! حرفی سخنی موعظه ای ،زنگ صدایت از خاطر آشفته ی من رفته پریزاد ویرانه ترین خانه ی شهرم که تب عشق غم ریخت به شالوده ی من خانه ات آباد یعقوب دلم کور شد و بوی عزیزش یکبار نیاورد به همراه خودش باد قرآن پر از خاک لب طاقچه ام که یکباره شب قدر نگاهت به من افتاد
سلام.‌ ایام تسلیت و تعزیت✔️🏴🏴🏴🏴
فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید...
در گفت نرو ،گریست دیوار نرو مرغابیِ خانه کرد اصرار نرو از فاطمه اصرار که ای یار بیا از دخترش انکار که اینبار نرو
سحر نوزدهم خون به دل "زینب" س شد فرق بشکافته را دید و دگر غوغا شد
⭐️🖤⭐️🖤⭐️ شیرمرد احد افتاده! کجایی زهرا؟ نام پر عشق تو را برده به لبها مولا... دوره هجر رسیده است به سرفصل عبور لحظه وصل چه نزدیک شده ؛ محضر نور بعد سی سال دلارام‌ به دلدار رسد عاقبت عشق به منزلگه دیدار رسد فاطمه آمده مرهم بزند زخم علی غصه‌دارد به دلش از دل پرخون ولی اشک از چهره ی زینب تو بگیر ای مادر ام کلثوم پریشان ز غم و درد پدر کام عطشان حسین از غم مولا بسته حسنت گوشه ی حجره به دعا بنشسته به ادب دست به سینه پسر ام بنین منتظر؛ بر لب او ذکر الهی آمین بغض تمار چه سنگین؛ شده از این غم پیر پشت در جمع یتیمان همه‌با کاسه ی شیر همه هستند ولی چشم علی سوی خداست آخرین ذکر لبش زمزمه ی یا زهراست @NafasseAmigh ⭐️🖤⭐️🖤⭐️