eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها که مثل تو از پیش خسته ام از مردم همیشه بد اندیش خسته ام از روزهای مرده ی تقویمهای سرد مانند یک غریبه ی درویش خسته ام باید بدانی از غم دنیا گرفته ام باید بگویم از نفس خویش خسته ام با اینکه با منی و منِ خسته با تو ام از روزگار بی تو کم و بیش خسته ام اینجا کسی برای من از شعر ها نگفت حرفی بزن که خسته تر از پیش خسته ام .. 🌱 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸 🌱
برایت یک بغل مریم ڪه مستش میشوے هردم برایت سفره اے ساده حلال و پاک و آماده 🌸 برایت یک غزل احساس دوبیتے هاے عطریاس🐲 برایت هر چه خوبے هست صمیمانه دعا ڪردم دوست من لحظه لحظه عمرت پر از تپش عشق ❤️
صبح یعنی از تو‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ» از خداوندِ طلوعِ عشق «دَحو اَلأَرض»ها ...! محمد بزاز
نشود فاش کسی انچه میان من و توست... تا اشارت نظر نامه رسان من و توست... گوش کن با لب خاموش سخن می گویم... پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست... روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید... حالیا چشم جهانی نگران من و توست... گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید... همه جا زمزمه عشق نهان من و توست... گو بهار دل و جان باش و خزان باش،ارنه... ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست... ای همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت... گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست... نقش ما گو نگارند به دیباچه عقل... هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست... سایه ز اتشکده ماست فروغ مه و مهر... وه از این اتش روشن که به جان من و توست... 🌱✨
مصرعی از قلب من با مصرعی از قلب تو شاه بیتی می شود در دفتر و دیوان عشق
این روزها که مثل تو از پیش خسته ام از مردم همیشه بد اندیش خسته ام از روزهای مرده ی تقویمهای سرد مانند یک غریبه ی درویش خسته ام باید بدانی از غم دنیا گرفته ام باید بگویم از نفس خویش خسته ام با اینکه با منی و منِ خسته با تو ام از روزگار بی تو کم و بیش خسته ام اینجا کسی برای من از شعر ها نگفت حرفی بزن که خسته تر از پیش خسته ام .. 🌱 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸 🌱
به صد جان میخرم گردی که خیزد از سر راهت اللهم عجل لولیک الفرج 🌴💎🌹💎🌴
یکباره اگر خدا تو را بالا!!! بُرد در زندگی ات تمامی غمها مُرد!!! مغرور نشو فخر به مردم نفروش زیرا که به یک آه، زمین خواهی خورد... 🌴💎🌹💎🌴
هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود چشم هایم در هوایت باز گریان می شود حس عشقم ناگهان گل می کند اما چه حیف مثل داغی در میان سینه پنهان می شود گفته بودم دوستت دارم نکردی اعتنا فکر می کردی که احساسم گریزان می شود عشق تو تنها نماد دلخوشی هایم شده دلخوشی هایی که رویاروی پایان می شود فکر می کردم که آسان است دل کندن ز تو دل گناهش چیست چون اینگونه تاوان می شود؟ مطمئن هستم گلم من دوستت دارم هنوز دوستت دارم که قلبم بی تو ویران می شود قول دل کندن گرفتی، باشد، اما حس تو تا ابد در گوشه ای از قلب کتمان می شود
خیس بارانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم سردو لرزانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم سقف دل محکم شده امن است جای یاد تو سخت ویرانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم سربه سر هر لحظه هرجا جای پای خاطرات درد بر جانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم هرقدم بن بست گویا راه من را بسته است زنده میمانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم بغض دارم در گلو حسرت به دل ماندم ببین شعر میخوانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم گرچه تن زخمی تر از ابر بهارانم کنون مثلِ طوفانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم خسته ام هر استخوانم لایِ زخمی کهنه است سخت گریانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم...
گفتی که چو خورشید زنم سوی توپر چون ماه شبی میکشم از پنجره پر افسوس که خورشیدشدی تنگ غروب افسوس که مهتاب شده وقت سحر
آن حرامیان بار دیگر به جنایت دست بردند تازه شاید دفتری از دختری را مست بردند شده کابل شهرِ غارت زده انگار که حالش با چهل لالهٔ پرپر هرچه باغش هست بردند