eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5902466670336672893.mp3
9.75M
💠شب جشن و عیده پیشاپیش ولادت منجی عالم حضرت مهدی جانمون برشما مبارک❤️❤️❤️❤️ 💠 مولودی خیلی زیبا 🎤🎤 واعظی
آبادی شعر 🇵🇸
گفته بودم كه اگر بوسه دهى توبه كنم كه دگر با تو از اين گونه خطاها نكنم بوسه دادى و چو برخاست، لبت از لب من توبه كردم كه دگَر توبه بيجا نكنم...
مستی نه از پیاله نه از خُم شروع شد از جادۀ سه‌شنبه شب قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه آن‌قدر خیره شد که تبسّم شروع شد... وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت بی‌تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال دست خود چه بگویم؟ که ماجرا از ربّنای رکعت دوّم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السّلامُ عَلَیکُم... شروع شد
فدای نور و صفا و نجابت نرجس پر است ساغرمان از محبت نرجس هوای نیمه‌ء شعبان پر است از عطرش سلام ما و ملائک به حضرت نرجس
زیر بار غم دوری تو خم شد کمرم سوخته در غم هجران تو پا تا به سرم من زمین گیرم و بی بال و پرم آقا جان بال پرواز بده تا به هوایت بپرم ای که رخسار تو آئینه وجه الله است کاش قسمت بشود تا به جمالت نگرم من کجا و تو کجا؟ لیک گمانم این است در شب نیمه شعبان به تو نزدیک ترم جمکران، سهله، نجف، کرب و بلا، سامرا بهر دیدار تو آقا همه جا می گذرم حیف و صد حیف که از فیض شما محرومم حیف و صد حیف که از خانه تان بی خبرم گرچه نالایقم اما ز خدا می خواهم تو نگاهم بکنی مثل شهیدانِ حرم چون شهیدان، بشوم کاش بلاگردانت چون شهیدان، بشود کاش فدای تو سرم کاش ای کاش که مانند علی وردی ها تا دم مرگ فقط نام شما را ببرم شب میلاد تو ای منتقم کرب و بلا هاتفی گفت حسین و دل من رفت حرم وای از آن دم که به عباس چنین گفت حسین بنگر ای صید به خون خفته چه آمد به سرم گفت برخیز و ببین هلهله لشکر را گفت برخیز و نظر کن که شکسته کمرم مشک بی آب و تن زخمی و بی دستت را من چگونه به سوی خیمه طفلان ببرم
ما خسته‌ایم از آنچه ندیدن مقدر است درمان درد ما به خدا دست کوثر است آقا به جان مادر پهلو شکسته‌ات پایان دهی به غیبت ما قصه بهتر است
مستیم که هشیار نگشتیم هنوز دلداده‌ی دلدار نگشتیم هنوز چون تشنه لبی که آب را میخواهد ما تشنه‌ی دیدار نگشتیم هنوز
چه روزها که بدون تو آفتاب نشد چه چشم‌ها که بدون تو غرق خواب نشد چه آسمان نجیبی نشست بر سَرِمان که با هجوم بدی‌هایمان خراب نشد تو از تمام عزیزانِ من عزیزتری که با تو سَرشدن از عمر من حساب نشد هوای مهر تو در جای جای دل پیچید چنانچه هیچ دلی غرق اضطراب نشد بدون روی تو، اندیشه‌هایمان سنگی‌ست کجاست آن دل سنگی که بی‌تو آب نشد خودت بیا و برای خودت دعاگو باش دعای منتظرانت که مستجاب نشد چنان به باور این کوچه عطر نرگس ریخت که بی‌حضور تو در شهر انقلاب نشد‌...