eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑مثنوی با موضوع سفر اربعین،حاصل بداهه سرایی شاعران کارگاه شعر (۱۴٠۲/۵/۲۴): اسم تو روح شعر و جان گفتگوهاست وصل تو در صدر تمام آرزوهاست آیینهٔ جان را جلا داده ست مهرت جان های عالم را صفا داده ست مهرت ذکر تو زینت می‌دهد،هفت آسمان را پر کرده عطر نام تو کل جهان را ای شاه عالم من گدای رو سیاهم آقا اجازه هست که چیزی بخواهم؟ امسال اگر که راه دارد، فصل پرواز با کاروان اربعین راهی شوم باز؟ در حسرت یک اربعین پای پیاده هی راه می افتد خیالم سمت جاده دلتنگ راه کربلایم، راه خانه... دلتنگ تاول های پا و درد شانه دلتنگ عشقی که مرا سویت کشانده دلتنگ تعداد ستون هایی که مانده دلتنگم و از درد دوری بیقرارم دل را به آغوش حریمت میسپارم اشک من از دوری شبیه رود جاریست جز کربلا از هر کجا قلبم فراریست یک‌ اربعین در کوله ی خود غصه دارم از دوریت بگذار چون باران ببارم من آرزو دارم که با پای پیاده در اربعین راهی شوم جاده به جاده تسکین هر جامانده ای باران اشک است نور نگاهت قوّتی بر جان اشک است دلداده ی مشّایه های اربعینم مشتاق پروازی به پردیسِ زمینم ارباب خوبم کربلا را قسمتم کن من وصله ی ناجورم اما دعوتم کن از مابقی عمر من ارباب کم کن جایش مرا امسال راهی حرم کن هر اربعین بر خوان عشقت میهمانم خود را به خیل عاشقانت میرسانم زیباترین احساس ها سهم دل ماست این حس آرامش از اعجاز قدم هاست باکاروانِ اربعین، دل رهسپاراست چون پرچمی بردوشِ زائر بی قراراست می آید از هر سو کسی، پای پیاده سختی راه تو چه زیبا گشته ساده من از عمود اول مشایه مستم مست شراب ساقی روز الستم می آیم و در اربعینت جان نثارم با پای تاول دیده سویت رهسپارم از این ستون تا آن ستون ضرب المثل نیست شیرینی چای تو کمتر از عسل نیست دلتنگ آوای هلابیکم شدم باز تا چشم بستم بین مردم گم شدم باز در سینه ها داغ تو تا دنیاست باقیست شیرین ترین طعم جهان چای عراقیست وقت عطش سیراب میشد چشمم از اشک با دیدن آب، آب میشد چشمم از اشک با پای پر از آبله با چشم گریان یاد رقیه می‌کنم ای شاه عطشان با گامهای خسته ی خود رهسپام مثل سکینه دل به زینب می سپارم با خاطرات تاول پای اسیران گرما کجا دارد اثر بر قلب سوزان با یاد زینب هر قدم را گریه کردم با خارهای بین صحرا گریه کردم زخمی نشاندی از غمت در سینه ی ما از غم شکسته قامت آیینه ی ما جا دارد از داغت زمین آتش بگیرد حق دارد از مظلومی ات انسان بمیرد بداهه سرایان: خدیجه خداکرمی مریم میر صادقی بانوی ایهام ناهید خلفیان مستوره سمیه زارع مرتضی درزی فرزانه پورنظری معصومه رسایی الهام زارع آمنه آل اسحاق کارون فاطمه قنواتی زینب عدالتیان مشهدی زاده محمدحسن محمدی رخساره خضری شفق حیدر محمدنژاد
با فتنه گران اگر هم آغوش شدی از طعنه به انقلاب مدهوش شدی یا این که سکوت کرده ای در آشوب تا این که شوی میان دل ها محبوب محفوظ بُود جای تو در تلوزیون... هر چند نمودی دل امت را خون گلزار بدون تو صدا سیما نیست بی پورِرشید زندگی بی معنی است شهباز برو که انقلابی هستی هر چند که یک گوهر نابی هستی باید بروی که جای تو یک حامی... از فتنه گران نشسته با آرامی هر کس ‌که لگد زده است بر روی نظام در تلوزیون بُود ، همین! ختم کلام! از این سه رضا یکی فقط انسان است آن کس که پر از معرفت و ایمان است "عاصی" محمدرضا شهبازی ❤️ محمدرضا گلزار 🤢 رضا رشیدپور 🤮
41.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله از اجرای برنامه پاورقی کناره‌گیری کردم. دلایلش رو توی این ویدئو توضیح دادم. خلاصه‌ش اینکه قرار نیست بسیجی فحش‌خور زمان فتنه و جنگ و... باشه و در عافیت، سلاح‌ورزی‌ها و رشیدپور‌ها و آخوندی‌ها، در میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست جولان بدن. قرار نیست هنوز سال شهید عجمیان و علی‌وردی نشده، فعالان و ساکنان و مشوقان فتنه برگردن روی آنتن. ما زورمون به هیچ‌کس هم نرسه، به خودمون که میرسه! زورمون میرسه یقه خودمون رو بگیریم که آهای! مرد حسابی، بلند شو، داد بزن، نذار فحش به نظام و انقلاب و نایب امام زمان و شهدا عادی بشه. بلند شو یه دادی بزن که خون شهید آب جوی نیست که راه بیفته کف خیابون و هنوز سالش نشده به بهانه‌های مختلف اونایی که روی خونش پا گذاشتند رو برگردونید به آنتن. بلند شو فریاد بزن اون بدن عجمیان روی آسفالت داغ اتوبان کشیده نشد که شما برید سراغ اونایی که دور بدنش هلهله میکردن. امیدوارم خدا عاقبت همه‌مون رو ختم به خیر کنه.
حمایت از اقای شهبازی (مجری پاورقی) و اعتراض به برگشت آقای رشیدپور به صداو سیما ☎️تماس با صداو سیما، شماره ۱۶۲ 📥پیامک ۳۰۰۰۰۱۶۲ ویراستی آقای جبلی (رییس صدا و سیما) https://virasty.com/jebelli_ir ایمیل آقای جبلی jebelli@irib.ir https://farsnews.ir/my/c/216417 پویش در فارس من در حمایت از عدم بازگشت سلبریتی های حامی براندازان به صدا و سیما.👆👆👆 لطفا حمایت کنید و نشر دهید.
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای باده‌ی جهل کرده سرمست، تورا جز باد بگو چه مانده در دست، تو را با اسلحه‌ی پُر اینچنین جار نکش جاروکش این حرم حریف است تو را تقدیم به پهلوان جوانی که در حال جاروکشی صحن، با دست خالی تروریست مسلح متجاوز به حرم حضرت شاهچراغ را زمین‌گیر کرد.
وقت اذان سرودی حی علی شهادت خوش باد جایگاهت ای یار باشهامت آرام پرکشیدی سوی بهشت رضوان از صحن با صفای آقای با کرامت امنیت حرم بود سر لوحه وجودت پر پر شدی شقایق اما چه با طراوت! تکفیری لعین تا بشکست حرمتش را جان را فدا نمودی با جرأت و شجاعت دشمن شده جسور از افکار عده ای پست کرده نشانه دین را با خشم و با عداوت اما بداند او که از جان گذشتگانی در صحنه چون محمد هستند با صلابت! این شربت شهادت نوش وجود پاکت آوازه ات جهانگیر ای مظهر سعادت
دل میکَنم ز هر چه که بود ونبود هست تنها به شرط اینکه تو باشی برای من...♥️
پایان گرفت این همه لحظه شماری ام یک اربعین گذشت ز چشم انتظاری ام یک اربعین گریسته ام، آب رفته ام حالا به خون رسیده دو ابر بهاری ام در چند گام مانده به قبرت بریده ام این چند گامِ مانده می آیی به یاری ام؟ چِل شب برای دیدنت ای صاحب الزّمان گرم نماز و گریه و شب زنده داری ام سوغات کهنه پیرهن آوردم از سفر شرمنده ام کنار تو از این نداری ام بر نیزه خوانده ای به دل خاک هم بخوان قرآن برای خواهرت ای تشنه قاری ام! گر سر به زیر آمده ام داغ دخترت گردیده است علّت این شرمساری ام
ای‌کاش مرا چشم تو بیمار نمی‌کرد شام نگهت روز مرا تار نمی‌کرد از عشق، دل غمزده‌ام بود فراری ای کاش مرا چشم تو ناچار نمی‌کرد آن زندگی راحت و بی‌دردسرم را ای‌کاش که دیدار تو دشوار نمی‌کرد بی تیر قساوت، دل دیوانه‌ام ای‌کاش در معرکۀ عشق تو پیکار نمی‌کرد خورشید من! ای‌کاش خدا خال رخت را در زندگی‌ام نقطۀ پرگار نمی‌کرد طوفان محبت به دل هردوی ما زد دیگر بلم خُرد خِرد کار نمی‌کرد! هرچند که عاشق شده بود عاقل این شهر ای‌کاش که پیش کسی اظهار نمی‌کرد یک بار که از عشق سخن گفت مرا کشت این فاجعه را کاش که تکرار نمی‌کرد
رشک آیدم به ابر که در حدِ وسعِ اوست بر خاکِ کربلای معلیٰ گریستن
سزد به تیغ غزل سر دهم کنون سخنی یزیدیان همه مستند از فرافکنی بریده اند سر از حق به دادخواهیِ حق هزار مرتبه لعنت به داعشِ وطنی! سزاست مویه کنی سالگردِ جهلت را که بر هجای «امین» باز کرده‌ای دهنی وطن برای تو ناموس نیست زن‌باره! مدافع چه کسی؟ ای که فکر خویشتنی! از آن زمان که به خون خفت خاتمِ سردار تو در سرای سلیمان صدایِ اهرمنی ببین که ظالم و مظلوم کیست القصّه محرم است و به هر سو عزای دل‌شکنی مسعود یوسف پور
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت دست‌در‌جیبت‌کن و جدی‌نگیرش‌بیخیال