eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه شوری بهتر از برخورد برقِ چشم ها باهم! نگاهش را تماشا کن! اگر فهمید حاشا کن !
تقصیر دلم بود که چشمان تـو را خواست این سر به هوا مثل خودم عاشق دریاست درگیر نگاهت شد و تا بام تو پر زد بیچـاره ندانست کــه ایـــــن اول بلواست
😊😁 بی حرمتی و جفای مادر شوهر بدبخت عروس های مادر شوهر اغراق اگر نباشد این ، می گویم افتاده جهان به پای مادر شوهر😊😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نامحرم هر چه راز مادر شوهر از کاه کُهی بساز مادر شوهر در چشم عروس اگر چه مادر باشد یک مادر حقه باز مادر شوهر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مانند شبی است تار مادر شوهر وصفش شده بیشمار مادر شوهر مانند گل اند این عروسان اما یک شاخه ی خاردار مادر شوهر😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 یک مادر ناز و پیر مادر شوهر عمریست که شد اسیر ، مادر شوهر از دست عروس های بدخلقش او پیوسته زند کهیر مادر شوهر😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بد نیست ولی به ذات مادر شوهر خوبند همه صفات مادر شوهر یک دانه عروس بی غل و غش یعنی قند و عسل و نبات مادر شوهر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چون تلخی زهرمار مادر شوهر یکریز به قار و قار مادر شوهر کمتر به عروس هایتان گیر دهید از دست شما هوار ، مادرشوهر😄 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گیر است میان زن و مادر_شوهر در رفع و رجوع یک جهان شر _شوهر هر روز ادامه دارد این درگیری پیروز همیشگی است مادرشوهر
فردا تو به یک اشاره برمیگردی با دورترین ستاره بر می گردی بستیم به پاهای تو یک نخ از عشق هرجا بروی دوباره برمی گردی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 او رفت به یک اشاره بر می گردد در یکِ شب پرستاره بر می گردد گنجشک؛ اگر به دست عادت بکند هـر جا بـرود دوباره بـر می گردد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هر جا بروم دوباره بر می گردم با یک چمدان ستاره بر می گردم صد بار هم از دستت اگر قهر کنم هر بار به یک اشاره بر میگردم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 چون کفتر جلدید که بر می گردید بیهوده فقط در پی شر می گردید صد مرحله قهر و آشتی دارد عشق با فاصله ها عزیز تر می گردید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گفتم که به هر دلیل بر خواهد گشت چون مردک زن ذلیل بر خواهد گشت با قهر اگر چه رفت اما حتمأ با کیسه ای از شلیل بر خواهد گشت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با خلق بدت بمان که بر می گردد! این خط و همین نشان که بر می گردد این تیر رها گشته از آغوش کمان باعشق فقط بدان که بر می گردد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 در هر نفسش هوای برگشتن داشت صد سوز دلی برای برگشتن داشت وقتی که شکسته شد دل از دست دلش دیگر دل او چه جای برگشتن داشت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نه حال سفر نه پای برگشتن داشت در کنج دلش عزای برگشتن داشت یک گوشه نشست و دید از خانه شان با گریه زنش دعای برگشتن داشت
میخواستم از عشق به هر جا برسم با بال شکسته تا ثریا برسم وقتی که تو پله ی صعودم باشی شک دارم از امروز به فردا برسم ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 تا قله ی قاف میبرد عشق ولی با دیده ی باز و راه حلی عملی دنبال تفاهم و صداقت باشید نه اسب سفید و چشمهای عسلی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هم منتظر اسب سفیدش هستم هم در پی ماشین جدیدش هستم هر چند که کشته مرده اش بسیار است اما بخدا خودم شهیدش هستم 🍃🍃🍃🍃🍃 یک روز تو پاره ی تنش خواهی شد دیوانه ی خلق حسنش خواهی شد با این همه توصیف نکو در این شهر یک مرد نشان دهی زنش خواهم* شد😂 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گیریم به این صفات پیدا بشود عشق تو میان سینه اش جا بشود باید به همه زاویه ها فکر کنید بیچاره طرف چگونه بابا بشود😂 🍃🍃🍃🍃🍃 خر تو خری است حال دنیا دیگر ارباب شمایید و ما هم نوکر در زیر تمام دردها زاییدیم😂 زاییدنمان گذشته از حد خواهر 🍃🍃🍃🍃🍃 حرف غزل و قصیده ها را بزنید تا گردن دم بریده ها را بزنید با زایش واژه واژه ی خوشبختی قید غم نو رسیده ها را بزنید 🍃🍃🍃🍃🍃 مست غزلم قصیده را ول بکنید یک فکر برای من سائل بکنید رفتم به گدایی نگاهش، راندم ای کاش مرا دوباره عاقل بکنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گاهی به صلاح است که بیدل بشوی گاهی به دل احترام قائل بشوی گاهی به صلاح است که قبل از هر عشق دیوانه شوی و بعد عاقل بشوی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هی زیر سوال بردمان حضرت عشق بازنده ی هرچه امتحان حضرت عشق بی رنگ حنای عشق و وامانده دلم یک نام نشانده بر زبان، "حضرت عشق"
دمادم سرد شد آتشفشان ها زود برای هرچه تب کردیم مشقی بود... سراپا محوِ نبضِ حاکمِ طوفان و گم کردیم گاهی کعبه ی مقصود پرستیژ وتوهم بود و بد پاشید شعار همدلی ،انسانیت بدرود... وهرکس بهره برد از سیل و طوفانها صداقت یا سیاست!؟ مشق طنز آلود... به سمت منفعت چرخید حرکتها حماقت موج شد در پیچ وتاب رود... کسی ای کاش می آمد و می فهماند... کجا!؟ کی !؟عشق شد در شهرمان مفقود...
اتصالی کرده گـویا دکمه‌اش برق چشمت دائما می گیردم ✍
دکترِ اعصاب، تجویزش غزلهایِ من است پس تو هر شش ساعتی یکبار شعرم را بخوان😌
راحَٺ بخـواب مَـثنوے غُصِّہ هـاے من 🦋🌺🦋 بُگـذار من بـراے شب را غزل ڪنم...
انـدَر احوالات ِ عشــق ِ مـٰا هَمیـن یڪ جمله بَس مَن تو را بسیار میخواهَم تـو مَـن را . . . بگذریم!
دوستت دارم اگر سوگند میخواهد، بگو یا دل سنگت، مرا در بند میخواهد بگو ازچه می نالی، مگر عاشق نبودم تا به حال؟ خاطرت، رنج مرا تا چند میخواهد بگو تازگی با دیدنم، اوقات تلخی می کنی روی شیرین، چند کیلو قند میخواهد بگو پیش ازین، نام مرا با عشق می راندی به لب بردن نامم اگر ترفند می خواهد بگو دل بریدی از دلم، گفتی که از من دلخوری با دلی دیگر دلت پیوند میخواهد بگو کاش تحریم مرا، لبخندهایت بشکند یا اگر جز من کسی لبخند میخواهد بگو هرچه منت میکشم، کمتر به باور می رسی دوستت دارم، اگر سوگند می خواهد، بگو
••° امروز جداییم ز هم مثل دو ابرو پیوستگی دوره‌ی قاجار گذشته ست !