انعکاس نور گنبد بر سیاهیهای دل
پاکسازی میکند جانهای از خود خسته را
#یا_معین_الضعفا
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
صبح است و هوای دل من مثل بهار است
پلکی بزن و صبــح بخیر غــــزلم باش
##مجتبی_رافعی
خورشید بتاب و شام ِمن را سرکن
خواب از تبِ تند ِچشمهایم در کن
آنقدر بتاب ،بخت یارم باشــــــــــد
امروزِ مرا تو از همه بهتـــــــــــــر کن
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
گرگ زادي و دل شير برايت رفته است
قلب دريايي يك شاه به پايت رفته است
عاشقي كردم و يك عمر خيانت ديدم
اري اين عمر به جبران خطايت رفته است
گرچه دل در ماجراي بين ما تقصير داشت
ليك او سمت كمينگاه صدايت رفته است
اين چنين با من جفا داري بگو انديشهات
سوي روز محشر و سوي خدايت رفته است ؟
بعد از امشب جنگلت اي گرگ نر بي شير ماند
از ديارت عاشق بي دست و پايت رفته است
##آراه_ريوندي
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
عرض ارادتی به حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام
داریـم بـــیـــن اولـیـــا بابالحـــوائــج را
شیعه! بخوان در هر بلا بابالحوائج را
از پادشاهان جهان چیزی نمیخواهد
وقتیکه دارد این گدا بابالحوائج را
خواهی اگر حاجتروا باشی در این دنیا
ای دل نکن هرگز رها بابالحوائج را
تا لحظهٔ جاندادنم با عشق میخوانم
هنگام هر خوف و رجا، بابالحوائج را
بر این دل گمراه و دور از درگهت یارب
صدشکر کردی رهنما بابالحوائج را
با هر نگاهش میشود سرسبز دنیامان
از مهر خود داده خدا بابالحوائج را
وقتی رسیدی آستان حضرت سلطان
کن واسطه پیش رضا، بابالحوائج را
ای دل چرا از دیدگانت غصه میبارد
وقتی خدا کرده عطا بابالحوائج را
غمها بهزیر پای او چون برگ میریزند
داده به ما ابر سخا بابالحوائج را
با لطف حق از داغ دوزخ در امان هستیم
داریم در روز جزا بابالحوائج را
والکاظمین الغیظ وصف خُلق نیکویش
چون نیست در صبر انتها بابالحوائج را
باریدهام در اشک تسبیح عقیقی که
فریاد میزد ذکر "یا بابالحوائج" را
قرص است این دل، دردهایم هم شفا دارد
دارم بهجای هر دوا بابالحوائج را
از بس بزرگان نام پاکش را به لب دارند
کردند حک بر قلب ما بابالحوائج را
در سایهٔ لطفش، فرود آید همیشه چون
دارد دل بیچارهها بابالحوائج را
قعر سجون ظلمت و زخمی زنجیر است
کردند آزار و جفا بابالحوائج را
با انتقام مادرش روز ظهور یار
یا رب! نما حاجتروا بابالحوائج را
سرایندگان:
زینب نجفی (راجی)، راهی، حضرت باران، مهمان خدا (جعفری)، معصومه گودرزی (مستان)، شبگرد، عاصی، مرتضی درزی، جواد محمدی دهنوی
بگیر از من این هردو فرمانده را
"دل عاشق" و "عقل درمانده" را
اگر عشق با ماست؛ این عقل چیست؟
بکُش! هم پدر هم پدر خوانده را
تو کاری کن ای مرگ! اکنون که خلق
نخواهند مهمان ناخوانده را
در آغوش خود "بار دیگر" بگیر
من این موج از هر طرف رانده را
شب عاشقی رفت و گم کرده ام
در شیشة عطر وامانده را ...
#فاضل_نظری
#دهه_فجر 🇮🇷
این روزها میان شهیدان چه همهمه است
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه است
از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک
وقتی عَلم به دست علمدار علقمه است
تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست
اطراف خیمهگاه علی از چه همهمه است
فرعون هم مقابل موسی کسی نبود
جادوی سامری که فقط یک مجسّمه است
حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت
با اشعری بگو که زمان محاکمه است
فریاد فاطمه است که پیچیده در جهان
مقصود اگر علی است، شهادت مقدمه است
#مهدی_جهاندار
آمدی آرامشم را ناگهان بر هم زدی
خاطرِ جمعِ مرا بر مضربی مبهم زدی
گوشهای مشغول بودم با کتاب و درسِ خود
آمدی ترتیب و نظمِ جزوه را بر هم زدی
عقلِ من میخواست تا رازِ دلم را بشنود
دستِ رد بر سینهٔ تاریکِ نامحرم زدی
دخترِ شعرم که فرزندِ غزل نامی نداشت
آمدی و یک مثال از حضرتِ مریم زدی
کوههایِ قلبِ من در اختیارِ عقل بود
آمدی در ارتفاعاتِ دلم پرچم زدی
ذِهنِ من در پیلههایِ فکرِ خود آرام بود
آمدی و شعلهای بر جانِ ابریشم زدی
عقلِ خودبین تا که آمد یک بهانه جور کرد
آمدی و حرفِ خود را قاطع و محکم زدی
در بهشتی مختصر حوّای دل آرام بود
آمدی و بیخِ گوشش حرفی از آدم زدی
در سکوتِ خودپرستی سازِ من من میزدم
آمدی با تارِ عشقت سازهای بم زدی
قلبِ هر جا گردِ من پیش از خودت صاحب نداشت
آمدی و نامِ خود را بر درِ قلبم زدی
بدتر از خود را پرستیدن ندیدم حالتی
از تو ممنونم که حالاتِ مرا بر هم زدی.
#حسینعلی_زارعی