eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دل نمیفهمد به فکر خویش نیست به لباس و عقل و دین و ریش نیست دل هوای با تو بودن دارد و گَلّه جای جمعِ گرگ و میش نیست می زنم بوسه‌ به دوری جای تو با تو بودن آرزویی بیش نیست ای خدا لطفی بکن در حق من دل اسیر یار‌ و راه پیش نیست تا جوانم سر به راهم کن همین دل نمیفهمد به فکر خویش نیست
اردیبهشت کمی از بهشـت‌ اسـت خنـده‌های تـو اما تمـامش... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
همه‌ی دلخوشی‌ام آخر شب ها این است دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن..
37.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺من دختر ایرانم! 🟣نماهنگ «دختر ایران ۲» در آستانه ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر منتشر شد. 🎥کارگردان: مهران علوی 🎙شعروملودی: محمداسدللهی تنظیم: امید روشن بین اجرا: گروه هم آوایی هوران و نغمه سپیدار 🟣تهیه شده در موسسه زامیر 🔶سازمان هنری رسانه‌ای اوج تلگرام|اینستاگرام|بله|ایتا|آپارات
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | ای که پرسیدی ز من آخوندها کی می‌روند...😂 شعرخوانی در محفل طنز حتما حتما ببینید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تو معجونی تو دم‌نوشی تو چای سبز لاهیجان تو را در سینه‌ام دارم شبیه لؤلؤ و مرجان
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غريب تا كه نماند حسينِ بی عباس به‌جای خواهری آنجا برادری کردی... شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب، در وصف حضرت زينب سلام الله عليها
امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم... وای از این حال پریشان که من امشب دارم...!
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تو كه گيسوي پريشان شده در پاييزي من و لب‌هاي تو و اين همه ناپرهيزي چشم‌هاي سيهت منشأ ويراني‌هاست حتم دارم كه تو از طايفه‌ي چنگيزي خواستم نذر كنم دار و ندارم را حيف جز دل ساده‌ام اي عشق! ندارم چيزي روبروي توام و زل زده‌ام در چشمت و تو از بي سروساماني من لبريزي من و گيسوي پريشان تو مانند هميم رسم اين است كه از مثل خودت بگريزي؟ من دلم از غم اين عشق رهايي مي‌خواست تو به كام منِ دلتنگ، غزل مي‌ريزي                                         
تـو  از  اهالی ِ  قَلب ِ  مَنی و  می‌دانم دِلت هَوای وَطن می‌کند به زودی ِ زود...
گام برمی‌دارم اما این گذر بیهوده است تا کلیدِ دل نچرخد فکرِ در، بیهوده است آه ای گنجشک من در کنج غم‌هایت بمان آسمان وقتی نباشد بال و پر بیهوده است ناخدا! پا از گلیم دور دریاها بکش بادبان وقتی نباشد این سفر بیهوده است کار با ابروکمانان آخرش رسوایی است تیر اگر از چشم برخیزد سپر بیهوده است موج‌ها افسار خود را دست ساحل داده‌اند کوشش دریای طوفانی دگر بیهوده است ای درخت پیر از قانون جنگل‌ها مترس ریشه تا در خاک می‌ماند تبر بیهوده است