eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چند روزیست که مشهد دل پر غم دارد اشک چون سیل شده غصه و ماتم دارد سیل اشک است خبر تلختر و سنگین تر خبر از هجرت یک مرد مصمم دارد در حرم بارش باران و تگرگی سنگین روضه‌ی خادم و ارباب دمادم دارد روضه‌ی وصل بخوانید که آغوش رضا خادم مخلصی از اهل زمین کم دارد بوی تسلیم و رضا، بوی شهادت یعنی رفته سرباز و وطن بوی محرم دارد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سفر بخیر عزیز امام و امت ما گُزیده جام بلا را، خریده راحت ما بدا به حال کسانی که طعنه ات زده اند خوشا به ما که تو بودی نشان عزت ما برو سفر به سلامت، کنار همسفران بگیر خستگی کار و رنج و زحمت ما نشان خدمت مولا به سینه، زینت توست نشان سید خدمتگزار، زینت ما گرفتی اذن سعادت ز دست مولایت سعادت است شهادت برای امت ما تمام خواهش ما از تو ای شهید این است دعا بکن برسد نوبت شهادت ما
هر چند که این داغ به دل سنگین است در کام شهیدمان ولی شیرین است هنگامه خدمت به شهادت برسی والله که عاقبت به خیری این است
عید است اما اشک، مهمانِ عیون است چشمِ حرم در هجرِ خادم، غرق خون است بانگی که اکنون می زند نقاره خانه؛ نقّاره ی "انّا اِلیه راجِعون" است...
تقدیم به سیدالشهدای خدمت: پر از تو ایم، پراکنده ای هوایت را سپرده ای به پرنده غم صدایت را به ابر و ماه و درختانِ دایما به قنوت سپردی اشک و نماز شب و دعایت را چگونه بود که اینقدر گرم و گیرا بود؟ به گوش ما بچشان لحن ربنایت را برای اینکه به ما راه را نشان بدهی به جا گذاشتی ای رود، ردّ پایت را به قله ها که رسیدی، رها شدی، آری چگونه شرح دهم اوج ماجرایت را؟ به جز صلابت و غیرت نبود در چشمت نبود، هرچه که گشتیم عکس‌هایت را چقدر جای تو خوب است، هیچکس اما برای ما نگرفته هنوز جایت را...
هم خادم الحسینی و هم خادم الرضا خود را چه عاشقانه رساندی به کربلا
هم خادم مردم و ولایی بودی هم سید مشهد الرضایی بودی از عشق شهادتت چنان روشن بود تو یار بهشتی و رجایی بودی
هر دم از این رهگذر رهگذری می‌رود در پی مردان مرد پی سپری می‌رود عرصه نگردد تهی گر چه ز هم سنگران گه جگری می‌درند گاه سری می‌رود  روزن فتح و خطر بسته نخواهد شدن گر ز قضا ناوکی بر قدری می‌رود  راه رجا بسته نیست گرچه رجایی برفت ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود  روضه نماند به زاغ، ور همه با درد وداغ از صف مرغان باغ، نغمه گری می رود  جلوه خورشید ما، جمله جهان در نوشت شعله به عالم زند، تا شرری می رود  مکتب اسلام باد زنده که در راه آن گاه شبیری رود، گه شبری می رود  درسفر زندگی، آمد وشد کار ماست تا پسری در رسد، خود پدری می رود  راه رجایی بجاست، شور رهایی بپاست گرچه ز نام آوران، ناموری می رود  بی هنران را بگو، گنج هنر ز آن ماست گرچه زملک هنر، باهنری می رود  دامن دریای عشق تا که صدف پرور است صیرفیان را چه باک، گر گهری می رود تا که خدای جهان، حافظ این امت است هر نظری می رسد، صد خطری می رود   راه رجا بسته نیست، گرچه رجایی برفت ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی برنگشت از کوه اردیبهشت اردی‌جهنم شد هر صفحه‌ی تقویم را سوزاند این بار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند گشتیم دنبال پر و بالت گفتند دیگر وا نخواهد شد جز بالگرد سوخته چیزی پیدا نشد، پیدا نخواهد شد چشم انتظار دیدنت گشتند حتی شهیدان خدایی هم آن سو بهشتی بی‌قرار تو آن سوتر انگاری رجایی هم این ملت دردآشنا، دیروز در شادی و غم انتخابت کرد ای انتخاب مردم ایران! حالا خدا هم انتخابت کرد
توجه توجه 📣📣📣📣📣 اونایی که می خواستین دور دوم آقای رییسی رو انتخاب نکنید نگران نباشید خدا انتخابش کرد 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
از دیده ما دوید، رود از پی رود این آتش در دل همه از داغ تو بود سخت است برای ما نوشتن اما تاریخ تو را سرود