eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به سبک قدیمیا شب عید است و می‌دهند برات 🎊 بر محمد و آلِ او 🌱🌸
حیران علی مرتضی کن ما را مهمان علی مرتضی کن ما را حالا که رسیده عید قربان یارب قربان علی مرتضی کن ما را
🌸 مبارک باد عید قربان است، رو بردرگه یزدان کنید درمنای عشق جانان نفس را قربان کنید عید قربان است روز امتحان بندگی مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید عید قربان است، روز تابش مهرِ یقین با فروغی ازیقین جان را پُر از ایمان کنید عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت دامن از گل‌های اشکِ شوق، گلباران کنید عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است درچنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید عید قربان جلوه‌ای از روز تسلیم و رضاست جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید میزبان آفرینش میهمانی می‌دهد از ره اخلاص، خود را برخدا مهمان کنید درمحیط بندگی با عشق و ایمان و یقین توشه‌ای آماده بهر برزخ و میزان کنید زآفتاب حشر ایمن می‌شوید، امروز اگر رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید درچنین عید بزرگی از خداوند کریم آرزوی وصل مهدی، درشب هجران کنید چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید
🌸 مبارک باد. یا صاحب الزمان... مست از میِ عرفان خودت کن ما را ریزه خور احسان خودت کن ما را حالا که رسیده عید قربان، مولا... برگرد و به قربان خودت کن ما را
مرا آماج تیرم کرده چشمت رها بودم اسیرم کرده چشمت من آن دشت پر از آلاله بودم ولی حالا کویرم کرده چشمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
و اسماعیل می‌دانست آن چاقو نمی‌برّد که صیادی که من دیدم دل از آهو نمی‌برّد
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش (معنی زنجانی)
🔸️فصل حج هان! مگردید در این حج، پیِ ابراهیمی که نمانده‌ست از اسلام به‌جز تسلیمی دست و پا می‌زند ای مردم! در خون غزه عید قربانِ همیشه‌ست هم‌اکنون غزه فصل حج است ولی نام فلسطین ممنوع سنگ در دست...ولی رجم شیاطین ممنوع هفت‌سنگِ همه بازی‌ است، به‌جز تو! غزه! کوسِ جنگِ همه بازی‌ است، به‌جز تو! غزه!
خدایــا دولتـی بـی خواهشــم ده     سری پر شور و طبعی سرکشـم ده ز عمرم آنچه با تشویش باقی است     بگیــر و یـک نفــس آرامشــم ده *   *   *   * خدایا سود بی سـودا چه حاصل شب عیش و غم فردا چه حاصل چو نتوانـم دمـی با دل نشستن مـرا از مهلت دنیـا چه حـاصل *   *   *   * بیـا گَـرد غـم از خاطـر بشوئیـم به شـادی قصـه عشقـی بگوئیـم ز سنگ و گِل قدم بیرون گذاریم خــدا را گوشـه دل هـا بجوئیـم استاد •••✾•🌿🌺🌿•✾•••
به تیغ تفرقه ما را دو دسته میخواهند قسم به سنگ که ما را شکسته میخواهند به دست خالی ما سنگ افترا دادند هدف چه بود؟ که ما را نشان ما دادند به روی آتش فتنه به جوش آمده ایم دهن گشاد برای خروش آمده ایم چقدر داغ شدیم و چقدر داد زدیم برادرانه به هم تهمت فساد زدیم منی که داد پرستم، تویی که همهمه خواه به جان یکدگر افتاده‌ایم در یک راه دو صف شدیم مقابل به هم، دو تا دیوار و چیست آخر این اتفاق جز تَکرار شدیم نابلد و مفسد و... بگو... بس نیست؟ برنده کیست؟ کمی فکر کن، مشخص نیست؟ در این میانه کسی از علاقه دم می زد نداشت طرح ز نهج البلاغه دم می زد و گفت نوبت تغییرهای بنیادیست غرض هنوز زن و زندگی و آزادیست من و تو گرم جدل او شعار می فرمود به این میانه روی افتخار می فرمود بس است صحنه‌ی سختی‌ست پیش رو بس نیست؟ برنده کیست کمی فکر کن مشخص نیست؟ غلاف کن غضبت را در این مسیر، غلاف یکی ست رای من و تو