eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یاصاحب الزمان(عج) قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راهِ جمکران،سرِ راهی ببینمت یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ای در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من سرگرم میشوم به گناهی ببینمت دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت 😭😭😭
روی‌دستش‌پسرش‌رفت،‌ولی‌قولش‌نه! نیزه‌ها‌تا‌جگرش‌رفت،ولی‌قولش‌نه! این‌چه‌خورشید‌غریبی‌ست‌که‌با‌حال‌نزار؛ پای‌نعش‌قمرش‌رفت،‌ولی‌قولش‌نه! باغبانی‌ست‌عجب،آن‌که‌در‌آن‌دشت‌بلا؛ به‌خزانی‌ثمرش‌رفت،ولی‌قولش‌نه! شیرمردی‌که‌در‌آن‌واقعه‌هفتاد ودو‌بار؛ دست‌غم‌بر‌کمرش‌رفت،‌ولی‌قولش‌نه! جان‌من‌برخیِ‌آن‌مرد‌که‌درشط‌فرات؛ تیردرچشم‌ترش‌رفت،ولی‌قولش‌نه! هرطرف‌می‌نگری‌نام‌حسین‌است‌وحسین.. ای‌دمش‌گرم،‌سرش‌رفت،‌ولی‌قولش‌نه! حسین جنتی
نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است صبور باش که این حرف آخرم سخت است دگر زمان جدایی شده، دعایم کن سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است برو برای اسارت دگر مهیّا شو که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی غریب ماندن زنهای این حرم سخت است تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی برای دخترک ناز پرورم سخت است بگو رباب حلالم کند که می دانم به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است به زیر حنجره‌ام بوسه می‌زنی، امّا بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است خدا به داد دلت می‌رسد، که در بر شمر به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است علی صالحی 🏴
"دست و پا وقتی نباشد نردبان بی فایده ست" ساربان وقتی نباشد کاروان بی فایده ست ماه زیبایم کنار علقمه در خون نشست چرخش مه در مدار کهکشان بی فایده ست شد عزیز فاطمه در کربلا عطشان شهید تا قیامت گریه های آسمان بی فایده ست روی دستش ، اصغرش داده پیامی این چنین گر ببندی دل به جز صاحب زمان بی فایده ست روز و شب شد ذکر لبها العجل یابن الحسن هر گلستانی بدون باغبان بی فایده ست اهل بیت مصطفی بوده فقط نور الهدی راه رفتن با چراغ دیگران بی فایده ست
حالا که دل تنگ است از داغ جدایی یک روضه‌ی عباس می‌خوانم بیایی ..
روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت  یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش  شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم  جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد  بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو  این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت  مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد
🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴 کودک شش ماهه جان می داد، آب آتش گرفت مادری در قتلگاه اضطراب آتش گرفت آسمان درد و زمین درد و زمانه درد داشت از تبِ خشک لبانش آفتاب آتش گرفت در تماس خارها با گام‌های دختری گوشواره لابه لای پیچ و تاب آتش گرفت روی بوم آسمان خون خدا پاشیده شد لاله ی نشکفته از داغ رباب آتش گرفت قطره قطره اشک می بارید از چشمان ماه در نگاه شعله‌خیزش ماهتاب آتش گرفت مرثیه می ریخت از لبهای دفتر،ناگهان... از بیان ماجرا اشعار ناب آتش گرفت 🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴
‌‌‌✨ اصلا‍ حسین(ع) جنس غمش فرق می‌کند.. اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند شاعر شدم براي سرودن برايشان اين خانواده، محتشمش فرق مي کند “صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين” عيساي خانواده دمش فرق مي کند از نوع ويژگي دعا زير قبه اش معلوم مي شود حرمش فرق مي کند تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش حتي سياهي علمش فرق مي کند با پاي نيزه روي زمين راه ميرود خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا فهميده ام حسين همش فرق مي کند..
تیره و تار شده یکسره دنیای حسین(ع) رفت از خیمه قرار دلِ تنهای حسین(ع) مشک بر دوش؛ شجاعانه قدم برمیداشت زیر لب زمزمه اش این شده سقای حسین(ع): باید این چشم و سر و دست شود غرقِ به خون برسد حاجت من تا که به امضای حسین(ع) زخمِ شمشیر به تن داشت و لبریز عطش وارد علقمه شد حضرتِ دریای حسین(ع) إبن ملجم صفتان رفته عمود آوردند وای از لحظهٔ شقّ القمر و وای حسین(ع) تیر چشمش زد و عباس(ع) نظر خورد آخر آخر افتاد زمین خوش قد و بالای حسین(ع) شمر(لع) با قهقهه به حرمله(لع) گفت أحسنتم خوب شد! از رمق افتاده ببین پای حسین(ع) قاتل جانِ أبالفضل(ع) به وٱلله شده إنکساری که نشسته ست به سیمای حسین(ع) عاقبت «أدرک أخا» گفت و خدا رحم کند به دل زینب(س) و دلشورهٔ فردای حسین(ع)!
دوستان تو لینک ناشناس گفته بودند که تبادل نمیزنید برا پیشرفت کانال؟؟ جواب: خیر . قصدم اضافه کردن اعضا نیس
من‌که‌خود صید تو هستم، دام می‌خواهی‌چه‌کار؟ بیش از این آهوی خود را رام می‌خواهی چه‌کار؟ پشتِ سر گفتی فلانی را نمیارم به یاد روبه‌رو با من بگو، پیغام می‌خواهی چه کار؟ هرچه گفتی من همان کردم، چرا پس دشمنی؟ من دعاگوی تواَم، دشنام می‌خواهی چه‌کار؟ خون من در شیشه کردی، ناگهان جانم بگیر سربکش لاجرعه مِی را، جام می‌خواهی چه‌کار؟ کشته‌ی عشق تو هستم نازنین، از چون منی صبر می‌خواهی چه کار، آرام می‌خواهی چه‌کار؟ پسته‌ی خندان ندارد قیمتی پیش لبت با چنان چشمی دگر بادام می‌خواهی چه‌کار؟! از کنایاتِ نهان آکنده‌است ابروی تو با چنین صنعت، بگو ایهام می‌خواهی چه‌کار؟ کفترِ جَلدِ کسی هرگز نخواهد شد دلت می‌پری زاین‌سو به آن‌سو، بام می‌خواهی چه‌کار؟ من ز عشقت سوختم امّا دلت با دیگری‌ست یارِ چون من پخته داری، خام می‌خواهی چه‌کار؟ در زدم، در را نکردی باز و گفتی کیستی؟ از شهیدان تو هستم، نام می‌خواهی چه‌کار...؟ 🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌾🌿🌾🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂
به قدر پایه ی دار است اوج معراجم اگرچه خلق گمان می کنند حلاجم به ذره ذره ی این ساعت شنی بنگر ببین چگونه زمان می برد به تاراجم دلم بیاد کسی می تپد بیا ای دوست! بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم بیا که دست بشویم ز پادشاهی خویش بیا که ملعبه ی کودکان شود تاجم امیدوار چونان قایقی در این توفان به شوق غرق شدن رهسپار امواجم 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🍂🍂