یا زینب س:
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام
خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه کو به کو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام
دجله به دجله یم به یم، چشمه به چشمه جو به جو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته نخ به نخ، تار به تار پو به پو
در دل خویش طاهره ، گشت و ندید جز تو را
صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو
#اقبال_لاهوری
🌹🌹🌹
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی
طی شود جادهی صدساله به آهی گاهی
#اقبال_لاهوری
مثل آئینه مشو محو جمال دگران
از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
آتش از نالهٔ مرغان حرم گیر و بسوز
آشیانی که نهادی به نهال دگران
در جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران
مرد آزادم و آنگونه غیورم که مرا
میتوان کشت بهیک جام زلال دگران
ایکه نزدیکتر از جانی و پنهان ز نگه
هجر تو خوشترم آید ز وصال دگران
#اقبال_لاهوری
می شود پردهی چشمم پر کاهی؛ گاهی
دیده ام هر دو جهان را به نگاهی؛ گاهی
وادی عشق بسی دور و درازست؛ ولی
طی شود جادهی صد ساله به آهی؛ گاهی
در طلب کوش و مده دامن امید زدست
دولتی هست که یابی سر راهی؛ گاهی
#اقبال_لاهوری
گفتند: جهان ما آیا به تو میسازد؟
گفتم که نمیسازد، گفتند که برهم زن
#اقبال_لاهوری
خلقت آدم
نعره زد عشق که خونینجگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور
خودگری خودشکنی خودنگری پیدا شد
خبری رفت ز گردون به شبستان ازل
حذر ای پردگیان پردهدری پیدا شد
آرزو بیخبر از خویش به آغوش حیات
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
زندگی گفت که در خاک تپیدم همه عمر
تا از این گنبد دیرینه، دری پیدا شد
#اقبال_لاهوری
..
ای ڪه نزدیڪتر از جانے و
پنهان زِ نگه
هِجر تو خوشتَرم آید،
ز وصال دگران....
#اقبال_لاهوری
صبح ما خیر است ای یاران ز پیغام شما
جان ما مست است دائم از می جام شما
کام ما هر صبح شیرین گردد از پیغامتان
چون عسل شیرین کند یزدان ما کام شما
#اقبال_لاهوری
کُشتمٖش! احساس را، تا دل نبندد پای تو
تا نشیند هی نگوید، قصهی زیبای تو
#اقبال_لاهوری 😢
بی تو از خواب عدم دیده گشودن نتوان
بی تو بودن نتوان با تو نبودن نتوان
#اقبال_لاهوری
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی
طی شود جادهٔ صدساله به آهی گاهی
#اقبال_لاهوری