eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
این زن ڪه دستش را رها ڪردی قسمت شـده مـرد خـودش باشد چـشم از هـمه عـالـم بــپوشاند فڪرش پی درد خـودش باشـد...
آمدی جانم به قـــربانت ولی دیگر برو...!! یک دو روزِ مانده را با خاطرت سر میکنم...
دیوانه ترم هستے؟ با فاصله ڪارے ڪن؛ برخیـز ڪه دلتنگم! معشوقه مدارے ڪن...
مثلِ موهای تو چندی‌ست بهم ریخته‌ام...
شعر گفتن بعدِ بغض و گریه می‌چسبد ولی حالمان را عطرِ یارِ رفته بهتر می‌کند
تو همان "عشق"ِ پر از حادثه ی معروفی مدتی هست غمت در دلِ من مُد شده است
شعر و شراب و بوسه و قدری بغل، مهمان من؛ ما شاعران با یار خود مهمان نوازی میکنیم... ♥️♥️
پاییز استاد دلتنگی‌ست از خاطراتِ اویی که رفته برای اویی که مانده سنگ تمام می‌گذارد...
مینشینم با نبودت جمعه داری میکنم .. 🌱 🌾
جنابِ شعرهای من حواست هست دلتنگم؟ برای حجمِ آغوشت تمام عمر میجنگم :)
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ. بوی عطرت که شنفتم به لبم جان آمد منم آن گل که نچیدی و زمستان آمد...
می‌آیم به تو مثل رنگ به چهره ات مثل لباس به تنت مثل عینک به صورتت می‌آیم به تو به داشتنت از همان آمدن ها که رفتن ندارد .. 🍁
آمدی جانم به قربانت‌ ولی* دیگر برو!! یک دو روزِ مانده را با خاطرت سر میکنم...
آمدی جانم به قربانت‌ ولی* دیگر برو!! یک دو روزِ مانده را با خاطرت سر میکنم...
مـرا ببـر آنـجا که بودنـت تمام نمی‌شـود !
جنــابِ شعر های من حواست هست دلتنگم؟! ...
با اینکه لبخند از لبم لَختی نمی‌افتد هرکس درونم را ورق زد دید غمگینم از بی‌قراری‌های قلبم تازه فهمیدم هرجا که عطرت می‌وزد آن‌جاست تسکینم از بس تنت را در خیالاتم به تن کردم هرجا که دلتنگت شوم در خواب شیرینم من اهل غم خوردن نبودم عشق یادم داد هرجا که خندیدم بدان مشغول تلقینم حالا که قلبم را به زحمت مبتلا کردم دیگر نمی‌دانم کمم، بیشم، کدامینم؟!
نزدیک نیا با تو مرا حادثه ای نیست این آدم ویران شده از دور قشنگ است
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ... هی بگویم که تو را دوست ندارم اما یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم ... بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کَندی مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم ... بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی .. رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم ... بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم ‌... غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم ...
در ذهن و دلم هستی شب تا به سحر جانم دیوانه شدم از این خوابی که نمی آید ...
معشوقه تویی،شعر تویی،بغض منم من جولانِ قلــم پیشِ نگاهت عــددی نیست! ⠀‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‎
شعر و شراب و بوسه و قدری بغل مهمان من ما شاعران با یار خود مهمان نوازی میکنیم...
به سبک خودمان دوستت دارم اما عمیق... 💚 @abadiyesher
همیشه کنجِ خیالی، نه بودنی نه وصالی چگونه از تو بگویم؟ که آرزوی محالی! تو را صدا زدم اما، نه جانمی، نه صدایی بگو به رغمِ نبودت، چگونه دلبرِ مایی؟ @abadiyesher