eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آه از فراق و بغض گلو، اشک‌های داغ درکوچه‌های سرد مه‌آلودِ بی چراغ در گریه‌های ممتد من حرف تازه‌ای است از خاطرات دیدن تو، توی کوچه باغ رفتی، ولی نرفت هوای تو از سرم دیگر نگیر از من یک لاقبا سراغ تقدیر نحس زندگی‌ام روی ریل نیست این سوت آخر است که می‌خندد آن کلاغ پایان ناتمام تمامی عشق‌هاست قلبی شکسته، بغض گلو، اشک‌های داغ @abadiyesher
نزدیک می‌شوم به تو تا مبتلا شوم تا با رسوم عاشقی‌ات آشنا شوم پاییز پشت پنجره ام قدکشیده است باید به روی خاک بیافتم طلا شوم من هیچ هیچ، ذرّه‌ی ناچیز هستی‌ام وقتی که در وجود تو یا رب فنا شوم از بازی زمانه و تقدیر خسته‌ام از خویش خویش خسته و باید جدا شوم هر وقت "یا مجیب" صدا می‌زنم تو را باید که با تمام وجودم صدا شوم بی‌بال و پر اگر چه شدم در حریم تو مستم که در هوای حریمت رها شوم حافظ شراب ناب بیاور بنوشمش تا خالص از دورویی و دور از ریا شوم «فهمیدم اشتباه نبود انتخاب عشق» نزدیک می‌شوم به تو تا مبتلا شوم @abadiyesher
عشق آمد تا که از این رو به آن رویم کند زیر تیغ نفس امّاره خداجویم کند باد وقتی قصّه ی تنهایی ام را می شنید گفت: باید شانه اش را نذر گیسویم کند در هوا پیچید عمری عطر یارب، یاربم قاصدک مشتاق شد تا دم به دم بویم کند ای نسیم آرامتر نازم کن و بگذار شب گونه هایم را ببوسد، دست در مویم کند هر کسی دنبال خویش و دار دنیا بی وفاست از خدا میخواهم امشب تا «من او»یم کند @abadiyesher
آتش گرفت واژه‌ی «مادر» میان دود از کینه‌های اهل سقیفه، از آن حسود تسبیح دانه‌دانه شد از اشک‌های یاس سجّاده خون گریست و آهنگ غم سرود اشک قلم چکید و به روی غزل نشست از ناله‌های پشت در و صورتی کبود هرگز نخواستم بنویسم چه شد! ولی ای داد از آن اهالی بد عهدِ بی‌وجود «هجده نفس، زمین شده شرمنده‌ی شما» ماتم گرفته کل جهان، در میان دود یا زهـــــــرا 🥀🥀 @abadiyesher
در اوج می‌پرم ای دل، اگرچه بال ندارم! مگربرای پریدن، پر خیال ندارم؟! در انتظار رسیدن، به التماس نشستم پر از گدازه ی عشقم، ببین مجال ندارم گرفته گوش دلم را نسیم صبح مناجات شدم اسیر و مپندار شور و حال ندارم زمانه زخم عمیقی به سینه‌ام زده اما سکوت کرده ام و حال قیل و قال ندارم دلم خوش است به لطفش، که شاملم شده درغم اگر که در قفسم، راحتم، ملال ندارم @abadiyesher
از معمّای دل سوال نکن سخت دریاب، قیل و قال نکن دوستت دارم و مگر جرم است عاشقم! خون من حلال نکن مثل شعری، لبت غزل خیز است عشوه با چشم و خط و خال نکن مثل سیب رسیده ای هستی صحبت از میوه های کال نکن از بهانه، بهانه ای نتراش نازکن، صحبت از مَحال نکن مثل گلهایی از گلاویژم لطف کن، فکری از وبال نکن لحظه های وصال شیرین است خواهشا، فکر انفصال نکن @abadiyesher
با یک اشاره قفل قفس باز میکند در آسمان قلب من اعجاز میکند وقتی نسیم روضه‌ دلم را بغل گرفت چشمان ِالتماس مرا ناز میکند در لابه لابه‌ی همهمه، بارانِ اشک و آه دلتنگی مرا به تو ابراز میکند از تکّه های دل حرم آیینه کاری است هردل پس از طواف تو پرواز میکند مضمون بکر در حرمت ذکر یا «رضاست» عاشق به عشق تو سفرآغاز میکند. 💕💕 @abadiyesher
تاریخ بشر همیشه درس‌آموز است صهیون،شمر زمانه ی امروز است درمکتب ما شکست شیطان ،حتمی است "ایران حسین تا ابد پیروز است" @abadiyesher
بیا و پرهیجان شعر عاشقانه بخوان اراده کن و برای وطن ترانه بخوان به زخم های دلش مرهمی دوباره بزن امیدوار وحماسی و عارفانه بخوان برای رود وسپیدار و سرو های وطن هرآنچه هست در ایران تو دلبرانه بخوان حلول ماه محرم،بگو به نفس خودت که میزبان تو اشک هاست خالصانه بخوان غمی نشسته به پشت نقاب شادیمان بیا و پر هیجان شعر عاشقانه بخوان @abadiyesher
از تاب گرسنگی است بی تاب شده در آتش ظلم روزگارآب شده کو غیرت و مردانگی قوم عرب؟! قربانی جهل تلخ اعراب شده 🥀🥀🥀 @abadiyesher
هفت آسمان‌ ریزه‌خور خاک عبایش ماییم و رزق و روزی بی‌انتهایش ما هم گدا و نوکر این خانه هستیم ما ذرّه‌ای از گرد و خاک زیر پایش پشت در میخانه‌اش کاسه به دست‌اند هم پادشاه و هم گدا، هم آشنایش بر غربت او آسمان هم گریه کرده افتاده بر دوش فلک شال عزایش خورشید تنها زائر قبر غریبش احرام بسته در حریم باصفایش صبر از صبوریهای او بی‌تاب گشته عرش خدا مرثیه‌خوان روضه‌هایش دل بی‌قرار از شوق ذکر "یا حسن"شد دست توسل زد به سوی ربّنایش چشمی که گریان عزای مجتبی شد می گیرد از زهرا برات کربلایش صل الله علیک یا غریب مدینه🥀🥀🥀 @abadiyesher