حکایت‌های عهد دوستی را کرده‌ام از بَر چوهندویی که بهرسوختن هیزم نگه دارد #نظیری_نیشابوری

مرنج اگر نشدم مضطرب ز آمدنت چراغ دیده نَمی داشت دیر روشن شد #نظیری_نیشابوری

تا تو نِکوتر می شوی،من مبتلاتر می شوم... #نظیری_نیشابوری

مَرَنج اگر نشدم مضطرب ز آمدنت چراغِ دیده نَمی😢 داشت، دیر روشن شد #نظیری_نیشابوری

‏دیری‌ست بیرون رفته‌ام از اختیار خویشتن ‏بنشسته‌ام اندوهگین ‏ در انتظار خویشتن ‏⁧#نظیری_نیشابوری 🌸

رسوا منم وگرنه تو صد بار در دلـم رفتی و آمدی و کسی را خبر نشد #نظیری_نیشابوری

به مویی بسته صبرم، نغمه‌ی تار است پنداری دلم از هیچ می رنجد، دل یار است پنداری به تحریک نسیمی خاطرم آشفته می‌گردد به خود رایی سر زلفین دلدار است پنداری نه پندم می‌دهد سودی، نه کارم راست بهبودی دلی دارم که هر امسال او پار است پنداری ننوشم تا قدح بر من دری از غیب نگشاید کلید روزنم در دست خمار است پنداری به نوعی طعن مردم را هدف گشتم که دامانم ز سنگ کودکان، دامان کهسار است پنداری. فلک را دیده‌ها بر هم نمی‌آید شب از کینم چنان هشیار می‌خوابد که بیدار است پنداری.. #نظیری_نیشابوری

در عشقْ حسد نیست مگر بر دو مقامم آن‌جا که نه من باشم و جایی که تو باشی! #نظیری_نیشابوری💚 @abadiyesher

نیازارم ز خود هرگز دلی را که می‌ترسم در او جای تو باشد #نظیری_نیشابوری @abadiyesher

به مویی بسته صبرم، نغمه‌ی‌ تار است پنداری دلم از هیچ می‌رنجد، دل یار است پنداری... #نظیری_نیشابوری @abadiyesher

هر جراحت که دلم داشت، به مرهم به شد داغ دوری است که جز وصل تو درمانش نیست #نظیری_نیشابوری @abadiyesher

بی‌کیمیای مستی تبدیل غم محال است؛ یا می حلال فرما یا غم حرام گردان... #نظیری_نیشابوری @abadiyesher