eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷به یاد آن‌که برای فرزندان شهدا پدر بود ای یاد تو گشته عجین با هر سحر، سردار دل‌ها هنوز از داغ تو دارد شرر، سردار همچون امیرالمؤمنین بودی اَبا الایتام جای تو خالی بود در روز پدر، سردار ، ۱۴۰۲/۱۱/۰۶ هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات
ای جلوه گرِ ذات خداوند،علی ای نام تو شیرینیِ هر قند،علی از روز ازل خدا زده قلبم را با عشق و محبت تو پیوند،علی
به نام نامی الله، آن خبیرِ قدیر سپس درود خدا بر نبی، بشیرِ نذیر ز خوابِ غفلت برخیز، آفتاب آمد بشارت آمده شاعر تو را ز سمتِ بشیر به حشر خواهی اگر در کنار حق باشی ز هرچه غیر ولایِ علی، کناره بگیر اسیر لحنِ کدامین صدای فتّانی؟! "تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر" مرا ز کنگره عرش مقصدم نجف است مرا دوباره به درگاه خویش خوانده امیر اگر که دورم و دیر آمدم، خیالی نیست نه دور معنا دارد برای او نِی دیر اگر که ساقی ما اوست غم مخور ای دل به محضرش مکنی صحبت‌ از قلیل و کثیر مگر‌ که روح قدس نطق را کند امداد وگرنه شعر در این آستانه هست خطیر مرا کجاست توان مدیح او گفتن که قطره محضر خورشید می شود تبخیر اسیر لفظم و درمانده مضامینم رسیده محضر آن شاهِ بر کلام امیر به پیش هیبت او بند بند می لرزم بیا و بر سخن خُردِ بنده خرده مگیر علی الخصوص که مضمون ز لفظ افزون است که پیچش سر زلفش نمی شود تقریر شکست بیت الله از قدوم سیف الله غلاف پاره شد از فرط تیزی شمشیر اگر خداش بخوانم، که خائفم ز غلو بشر اگر‌ که بگویم چه سازم این تقصیر همان که عرش، خودش را به پای او انداخت نبوده است ولی زیر پاش غیر حصیر همان که از ازل آقای هر دو عالم بود اگر چه باز بیان‌ گشت حق به روز غدیر همان که از خُم او، هر موحدی مست است نداشت هیچ میی مثل نام او تاثیر همان امیر که آزادگان اسیر وی اند همان که حاتم طائی به پیش اوست فقیر همان‌ لطیف چو باران، همان کرامت محض که لطف او برسد بر همه، صغیر و کبیر همان‌که "انفسنا" خوانده گشته در قرآن که‌ غیر او احدی نیست وجهِ جمعِ ضمیر همان علی که به جز گامِ استوارش نیست به سوی حضرت الله، شاهراه و مسیر همان‌ که روز قیامت قسیم جنت و نار همان به محکمه ی روز حشر گشته دبیر همان شجاع که "ما فَرّ قَطُّ فی الحرب" است همان که ضربت تیغش نداشت هیچ نظیر به کار غزوه خندق گره فتاد آن روز نمانده بود برای ظفر دگر تدبیر نبی همین که عَلَم را به دست حیدر داد به تیغ حیدر کرار شد عوض تقدیر ز ترس حمله شغالان گریختند ز رزم همین‌که‌ پای به میدان گذاشت همچون شیر که عرصه عرصه شیر است جای هر کس نیست بگو فرار نمایند آن سگ و خنزیر رسیده آیه این المَفَرّ بگو به عدو ز ذوالفقار نباشد دگر گریز و گزیر چنان به ضربت تیغش به فرق مرحب زد که رفت از دل میدان، عدو به قعرِ سعیر سپس دری که چهل مرد عاجزند از او گرفت و کند ز جایش فقط به یک تکبیر ز جای کند در قلعه را به آسانی چنانکه موی کشد گویی از میان خمیر خلاصه اینکه مفصل بود فضایل او جمال کامل او برتر است از تصویر بیا و عاصی خود را هلاکِ خویش نما اگر چه لایق تیغ تو نیست صید حقیر اگر چه توبه شکستم هزار بار ولی به حق فاطمه اینبار هم مرا بپذیر ۱۳ رجب ۱۴۴۵ روز میلاد مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام
ای باغچه ی یاسمنم صبح بخیر گنجشکَکِ در نارونم صبح بخیر لُر،کُرد ،بلوچ ،مازنی ،ترکمنی ای مردم خوب وطنم صبح بخیر
سلام ای بهترین خورشید ای صبح تماشایی سلام ای آنکه از پشتِ هزاران ابر پیدایی بیا که آسمانِ چشممان را خواب پر کرده بیا بیدارمان کن تا بدانم که همین جایی هوای با تو بودن را از این دنیا طلبکارم دلم را پر کن از آرامشت، عطرِمسیحایی تو بارانی، بهارانی ، تو نور چشم یارانی بیا فرمان بده تا جان دهم،هرچه تو فرمایی به دور از آفتاب چشم هایت تا ابد تلخم تو ای رویای شیرینم، نمی آیی نمی آیی؟! ۱۴۰۲/۱۱/۶
باید که به دل قرارها برگردد گلخنده به اشکزارها برگردد ماقول گرفته ایم از حضرت عشق در پاسخ انتظارها ... برگردد 💚
من بی‌سپرم پیشِ دو چشم تو ؛ روا نیست ابروی کمان‌دار به میدان بفرستی...!
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دارم هنوز امید که گاهی نظر کنی شاید مس وجود مرا نیز زر کنی تشریح دردهای دلِ من چه فایده؟ ای‌کاش جام رنج مرا پرشکر کنی سنگ صبور من شو و با من کمی بمان تا تیغ غصه‌های مرا بی‌اثر کنی قصد تو زنده‌کردن یک مرده است اگر باید که از مقابل چشمم گذر کنی یک شب بیا به خانهٔ من نازنینِ من تا با نگاه خود شب غم را سحر کنی با رفتنت دوباره عزیزم، بهار من! می‌خشکد این دلم، تو نباید سفر کنی من عاشقم بیا و قبولم کن و بمان از عشق و عاشقی که نباید حذر کنی باقیِ عمر سبز خودت را عزیز من ای‌کاش و کاش با منِ دلداده سر کنی
♡ ببین دوباره گرفته دلم بهانۀ تو! بگو عزیز دل من کجاست خانۀ تو گرفتم از تو خبر از تمام آینه‌ها گذشت روز و شب من پی نشانۀ تو کبوتر دل من نوک نزد به دانۀ غیر امید دام تو دارد خیال دانۀ تو همیشه حسرت پروانه‌ای است در دل من که سوخته است پرش را هوای شانۀ تو مگر صدای کسی جز تو در دلم پیچید؟ گرفته پهنۀ آفاق را ترانۀ تو در این تهاجم امواج خودپرستی‌ها دوباره قایق قلبم شده روانۀ تو دوباره آمده این بنده با کلید دعا که باز می‌شود ای شاه من خزانۀ تو بیا و باز بغل کن مرا عزیز دلم ببین دوباره گرفته دلم بهانۀ تو! یا الله یا ربّ
ما معتکف از شوق ظهوریم آقا از فتنه که در حال عبوریم آقا برگرد که در جاده‌ی دلتنگی‌ها ما منتظر عصر حضوریم آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. شعرخوانی محمدرضا طهماسبی مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه 🌼🌼🌼
باز هم با خطبه ای زینب قیامت می کند همچو زهرا مادرش،از دین حمایت می کند بعد عاشورا ز غم ها قامت زینب خمید پیش حیدر از غم دوران شکایت می کند شام و کوفه فتح شد با خطبه ی غرای او در مدینه از عطش دارد روایت می کند بعد زهرا و علی نوبت به زینب می رسد روز محشر زینب کبری شفاعت می کند سالها بعد از اسیری هرکجا زنجیر دید بر زمین افتاده و یاد اسارت می کند تا که دختر بچه ای را دید بین کوچه ها در دل از داغ آن دختر حکایت می کند
بسم الله الرحمن الرحیم در صبر تو، روح استقامت دیدند آثار بزرگی و کرامت دیدند آن دم که به پا خاستی ای روح بزرگ در قامت خطبه ات، قیامت دیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت!
زینب که دل و جان دلیری دارد در یاری دین، سهم کثیری دارد چون احمد و زهرا و علی و حسنین نیروی شکست ناپذیری دارد مرحوم
کیست زینب همیشه بی همتا نورِ مستورِ عالمِ بالا کیست زینب نفس نفس حیدر کیست زینب تپش تپش زهرا کیست زینب حسینِ پرده نشین کیست زینب حسن به زیرِ کسا کیست زینب کسی چه می‌داند غیر آن پنج آفتاب هُدی کیست زینب تلاطمِ عباس کیست زینب تموّج دریا ذوالفقار علی میانِ نیام  اوجِ نهج‌البلاغه‌ای شیوا کیست زینب فراتر از مریم روشنی بخشِ هاجر و حوّا کیست زینب حجابِ جلوه‌ی غیب صبر اعظم، صلابت عظما قلمم بشکند چه می‌گویم من و اوصافِ زینب کبری؟! من چه گویم که گفت اربابم  حضرت عشق! التماس دعا السلام ای شُکوهِ نام حسین دومین فاطمه، تمامِ حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستت دارم به  زیبایی گل‌های بنفشه به سرخی انار به آبی آسمان قسمت می‌دهم کنارم باشی تا شبنم لبخندت بنشیند بر گلبرگ‌های وجودم و صبحم را ترنّم بخشی بیا و با مهربانی‌هایت  چون نم باران بهاری چون خورشید تابستان زردی برگ‌های پاییز و سفیدی برف زمستان همراهی‌ام کن تا فصل‌به‌فصل و قدم‌به‌قدم عمرم را همپای دلت باشم و شیرین کنم جهانم را با تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با آینه، آب و آسمان هم‌کیشم آرامم و گاه‌گاه در تشویشم ای خوب‌تر از خوب خودت می‌دانی غیر از تو به هیچ‌کس نمی‌اندیشم