eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز گذشت ماه خدا، ماه ما نیامد باز شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز چقدر هر سحر از درد دوری‌اش یک ماه صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز دوباره من نشدم آنچه را که او می‌خواست دوباره کرد برایم دعا، نیامد باز اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید اگرچه شد دلش از من رضا، نیامد باز دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم که صاحب همهٔ روضه‌ها نیامد باز پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز
افسوس که این فرصت کوتاه گذشت عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت یاد شب قدر و چشمۀ فیض به‌خیر تا چشم به هم زدیم، این ماه گذشت
🔴این تصویر صبح جمعه ی هفته قبله. شهید علی زاهدی در گلستان شهدای اصفهان به محلی که ایستاده توجه کنید. بین مزار شهید خرازی و مزار کناری‌اش.
خوردن بوسه گنه، چاشنی عیش حرام شبِ وصلِ تو به روز رمضان می‌ماند!
با روزه و با نماز، نشناختمت با آن‌همه رمز و راز، نشناختمت یک ماه اگر چه میهمانت بودم بگذشت مجال و باز نشناختمت
لذت مرگ نگاهی است به پايين کردن بين روح و بدنت فاصله تعيين کردن! نقشه می‌ريخت مرا از تو جدا سازد «شک» نتوانست، بنا کرد به توهين کردن زير بار غم تو داشت کسی له می‌شد عشق بين همه برخاست به تحسين کردن! آن قدر اشک به مظلوميتم ريخته‌ام که نمانده است توانايی نفرين کردن! «باوفا» خواندمت از عمد که تغيير کنی گاه در عشق نياز است به تلقين کردن! «زندگی صحنه ی يکتای هنرمندی ماست» خط مزن نقش مرا موقع تمرين کردن! وزش باد شديد است و نخم محکم نيست! اشتباه است مرا دورتر از اين کردن!
آبادی شعر 🇵🇸
ما هم همیشه همین‌جا می‌ایستادیم و فاتحه می‌خوندیم برای حاج‌حسین و حاج‌احمد 😢
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
فی الآغوش! آن شوخ که لَیس آمدی فی الآغوش مِن جام مِی الغرور هستی مدهوش الیوم، غزال شوخِهِ البازیگوش فی مخمل خطِّهِ بخواب الخرگوش! سیدعلی مهری (سدهٔ یازدهم ق) ▪