eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم اشتیاق مجموعه‌ای از رباعیات عرفه رباعی۱ جامانده‌ام ازحال‌وهوای عرفه فیض عرفات و ربنای عرفه اما به طواف عشق محرِم شده‌ام در ترجمه‌ی فراز‌های عرفه رباعی۲ در دل گله از فراق دارم یارب شوق سفر عراق دارم یارب ذکرم شده "أَرْغَبُ إِِلَیْکَ" یعنی خیلی به‌تو اشتیاق دارم یارب رباعی۳ در بند خداست بندبند بدنم روح‌و‌دل‌ و‌ جسم‌و‌جان‌ و اعضای‌تنم شکر یکی از این همه هم ممکن نیست گیرم که تمام عمر تسبیح زنم رباعی۴ تا در قلبم به تو یقین دارم من ازجانب تو حبل متین دارم من هرچند که خالی‌است دستم، اما صدشکر که آزاده و دین‌دارم من رباعی۵ بی‌لطف تو بی‌چاره‌ام و رنجورم از جنس سلیمانم و کم از مورم خواهان منی اگرچه در خود غرقم نزدیک منی اگرچه از تو دورم
🌷 آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی : از غروبِ شبِ تا غروبِ روزِ عرفه، زمان بسيار بزرگی است. اين را گفتم كه شب عرفه موقعيت بسيار خوبی است، هم دعا كنيد و هم به اعمال صالحه مشغول شويد! اين را هم بدانيد دعاهايی كه می‌كنيد اگر برای ديگران باشد، چيز بيشتری نصيبتان می شود. خدا كند يكی از آن كسانی كه شما می كنيد من باشم.
آبادی شعر 🇵🇸
🌷 آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی #تهرانی : از غروبِ شبِ #عرفه تا غروبِ روزِ عرفه، زمان بسيار بزرگی است. اي
دوستان در حق همدیگه هم دعا کنیم و دیگران رو فراموش نکنیم🙏🌼🌸 بنده رو هم دعا کنید. فعلا تا بعد از نماز مغرب و عشا خدانگهدار و التماس دعا🌸
🌴بسم الله الرحمن الرحیم🌴 🤲شعر و نیایش🤲 یا رب، همه را خُرّم و مسرور بفرما غفار !، مرا نیز تو مغفور بفرما آمد عرفه، موعد غفران عظیمت دل را همه سرشار از آن شور بفرما من معترفم، معتذرم ،نادم و مسکین از فضل خودت لطف به معذور بفرما دیدی که دلم را چه غریبانه شکستند اکسیر شفا در دل رنجور بفرما من بندهء پر عیبم و عاصی و خطاکار ستار تویی، سیئه، مستور بفرما جز امر تو و امر ولی را نپذیرم بر امر اولی الامر، تو مأمور بفرما هر ناخوشی و دلهره و ضعف و ستم را از امت پیغمبر خود دور بفرما ای آن که به هر امر محالی، تو قدیری حاجات و مهمات، تو مقدور بفرما هرچند ندارم به عباد تو تناسب با ناب ترین قافله، محشور بفرما هر دیده که با دین تو در جنگ و ستیز است ای قاصم جبار، خودت کور بفرما ای نور امید دل هر کودک غزه نصرت تو به آن مردم محصور بفرما تعجیل به امر فرج حضرت مهدی یاری، تو به آن منجی منصور بفرما 🤲🤲🤲 سروده سجاد محمدیاری
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
داغِ پدرت برای عالم، کم نیست بر دوشِ زمین طاقتِ این غم، کم نیست برگرد حسین بنِ علی کوفه نیا در کوفه شبیهِ «ابنِ مُلجَم» کم نیست
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
چون واژۀ غربتی که معنا شده بود درهای غریبی همه‌جا وا شده بود در کوفه میان مردمی غرق نفاق سردار غریبِ عشق، تنها شده بود
در شهر نمانده اهل دردى جز تو در جاده‌ی‏ عشق، ره‌نَوردى جز تو در كوفه، اگر چه لاف مردى بزند اى طوعه! نمانده است مردى جز تو چون صبح مرا به بر کشیدند همه گفتند ز خورشید و دمیدند همه چون سایه‌ی‌ هولناک شب را دیدند ترسیده، به خانه‌ها خزیدند همه ظلمتكده‌‏اى است كوفه، چون شام بوَد با اين همه، دل به يادت آرام بود سرمستى‌‏ام از باده‌ی‏ عشق است و عطش معراج من، افتادن از اين بام بوَد!
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان‌بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده‌ است وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم‌ اسرار، کجای حرمی؟
با حال مناجات و دلی درمانده گریان شده و نامهٔ توبه خوانده روز عرفه آمده آنکه غافل- از قافلهٔ ماهِ خدا جا مانده!
عید است ولی خاطر مسرور نداریم ای یار سفر کرده بیا، بی کس و کاریم در بزم دعای‌عرفه، امر فرج را کردیم طلب، جز به خدا دل نسپاریم
حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها دعاگوی همگی هستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ای نورالانوار حقیقت همه عشق و همه حسن و ملاحت فقیه و عارف و زاهد، رضاجان گرفتند از شما، انوار حکمت
به سبک قدیمیا شب عید است و می‌دهند برات 🎊 بر محمد و آلِ او 🌱🌸
حیران علی مرتضی کن ما را مهمان علی مرتضی کن ما را حالا که رسیده عید قربان یارب قربان علی مرتضی کن ما را
🌸 مبارک باد عید قربان است، رو بردرگه یزدان کنید درمنای عشق جانان نفس را قربان کنید عید قربان است روز امتحان بندگی مثل اسماعیل با جان روی بر جانان کنید عید قربان است، روز تابش مهرِ یقین با فروغی ازیقین جان را پُر از ایمان کنید عید قربان است روز شوق و روز سرنوشت دامن از گل‌های اشکِ شوق، گلباران کنید عید قربان روز عید و روز پیمان بستن است درچنین روزی وفا بر عهد و بر پیمان کنید عید قربان جلوه‌ای از روز تسلیم و رضاست جان و دل تسلیم امر حضرت جانان کنید میزبان آفرینش میهمانی می‌دهد از ره اخلاص، خود را برخدا مهمان کنید درمحیط بندگی با عشق و ایمان و یقین توشه‌ای آماده بهر برزخ و میزان کنید زآفتاب حشر ایمن می‌شوید، امروز اگر رو به سوی آستان عترت و قرآن کنید درچنین عید بزرگی از خداوند کریم آرزوی وصل مهدی، درشب هجران کنید چون «وفایی» دل به دریای ولایت افکنید ساحل اندیشه را لبریز از مرجان کنید
🌸 مبارک باد. یا صاحب الزمان... مست از میِ عرفان خودت کن ما را ریزه خور احسان خودت کن ما را حالا که رسیده عید قربان، مولا... برگرد و به قربان خودت کن ما را
مرا آماج تیرم کرده چشمت رها بودم اسیرم کرده چشمت من آن دشت پر از آلاله بودم ولی حالا کویرم کرده چشمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
و اسماعیل می‌دانست آن چاقو نمی‌برّد که صیادی که من دیدم دل از آهو نمی‌برّد
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش (معنی زنجانی)
🔸️فصل حج هان! مگردید در این حج، پیِ ابراهیمی که نمانده‌ست از اسلام به‌جز تسلیمی دست و پا می‌زند ای مردم! در خون غزه عید قربانِ همیشه‌ست هم‌اکنون غزه فصل حج است ولی نام فلسطین ممنوع سنگ در دست...ولی رجم شیاطین ممنوع هفت‌سنگِ همه بازی‌ است، به‌جز تو! غزه! کوسِ جنگِ همه بازی‌ است، به‌جز تو! غزه!
خدایــا دولتـی بـی خواهشــم ده     سری پر شور و طبعی سرکشـم ده ز عمرم آنچه با تشویش باقی است     بگیــر و یـک نفــس آرامشــم ده *   *   *   * خدایا سود بی سـودا چه حاصل شب عیش و غم فردا چه حاصل چو نتوانـم دمـی با دل نشستن مـرا از مهلت دنیـا چه حـاصل *   *   *   * بیـا گَـرد غـم از خاطـر بشوئیـم به شـادی قصـه عشقـی بگوئیـم ز سنگ و گِل قدم بیرون گذاریم خــدا را گوشـه دل هـا بجوئیـم استاد •••✾•🌿🌺🌿•✾•••
به تیغ تفرقه ما را دو دسته میخواهند قسم به سنگ که ما را شکسته میخواهند به دست خالی ما سنگ افترا دادند هدف چه بود؟ که ما را نشان ما دادند به روی آتش فتنه به جوش آمده ایم دهن گشاد برای خروش آمده ایم چقدر داغ شدیم و چقدر داد زدیم برادرانه به هم تهمت فساد زدیم منی که داد پرستم، تویی که همهمه خواه به جان یکدگر افتاده‌ایم در یک راه دو صف شدیم مقابل به هم، دو تا دیوار و چیست آخر این اتفاق جز تَکرار شدیم نابلد و مفسد و... بگو... بس نیست؟ برنده کیست؟ کمی فکر کن، مشخص نیست؟ در این میانه کسی از علاقه دم می زد نداشت طرح ز نهج البلاغه دم می زد و گفت نوبت تغییرهای بنیادیست غرض هنوز زن و زندگی و آزادیست من و تو گرم جدل او شعار می فرمود به این میانه روی افتخار می فرمود بس است صحنه‌ی سختی‌ست پیش رو بس نیست؟ برنده کیست کمی فکر کن مشخص نیست؟ غلاف کن غضبت را در این مسیر، غلاف یکی ست رای من و تو
ما کشته‌ی عشقیم و تو منظور حسین تو عشقی و ما وصله‌ی ناجور حسین روز عرفه، قسمت ما حسرت شد مائیم و همین سلامِ از دور حسین...