eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صدایت مثلِ لوحِ آفرین است برایم تا همیشه بهترین است صدایم کن به اسمِ کوچکِ من چرا که اسمِ کوچک دلنشین است. @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
درضمن امروز ۱۸ مهرماه نه هفدهم☺️😄😄
امروز روز جهانی تخم‌مرغه👌🥚🥚🍳🍳
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر مونتاژی تا به حال شنیده بودین ؟ ۱۰ مصرع از ده شاعر مختلف جالبه حتما گوش بدین😊
🔻 بچه‌ها بدوئید دوره کشوری (🧕و👱‍♂) شروع شد ✅ دوره آموزشی برای دانش‌آموزان ⭕️ در دو بخش: 1⃣ ماجراجویی در ساختمان ولایت فقیه: بررسی مبانی ولایت فقیه 2⃣ سفر به اتاق‌های ناشناخته: بررسی شبهات پیرامون ولایت فقیه ✅ ✅ به صورت 💟 مزایای دوره: 1⃣ بیان جذاب و داستانی 2⃣ آشنایی دقیق با بحث ولایت فقیه 3⃣ اعطای گواهینامه 4⃣ اعطای جوایز به دانش‌آموزان برتر 📅 مهلت ثبت‌نام: تا 🗓 شروع دوره: برای شرکت در این دوره سریع بیاید توی این کانال👇 📌 لینک کانال دوره سنجاق شده است. 💢 https://eitaa.com/tamaddon_novien
بغضِ گلدان لبِ پنجـره را چلچله‌ها می‌فهمند حالِ بی‌‌حوصله‌ها را خودِ بی‌حوصله‌ها می‌فهمند @abadiyesher
ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺸﻖ ﺳﯿﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺸﺖ ﻭ ﭘﻨﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻋﯿﻦ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺗﻠﺦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺷﺎﻩ ﺷﻄﺮﻧﺠﻢ ﮐﻪ ﻣﺎﺗﻢ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺟﻨﮕﯽ ﺳﺨﺖ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﭙﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻬﻠﻮﻟﻢ ﮐﻪ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﯾﻦ ﺧﻨﺪﻩ‌ﻫﺎﯼ ﮔﺎﻩ‌ﮔﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺧﻨﺠﺮ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﻣّﺎ ﻧﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﮐﺲ ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺁﻫﻢ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﭘﻠﻨﮕﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻣﺮﺩﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﭘﺮ ﮐﺮﺩ ﻣﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺑﺮﮒ ﺧﺸﮏ ﻭ ﻓﺼﻞ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺳﺮﺩ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﭘﺎﯼ ﻋﺎﺑﺮﺍﻥ ﮐﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﺭﺍﻫﻢ ﺭﺍ @abadiyesher
دیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟ بر ما زِ هجرِ یار دو چندان هَمی رَوَد... @abadiyesher
آنچنان ذهن من از خواستنت سرشار است که شب از یاد تو تا وقت سحر بیدار است حیف از این قسمت و تقدیر که هر کار کنم باز بین من و تو فاصله معنا دار است خودمانیم، تعارف که نداریم بگو دست بردارم اگر پای کسی در کار است بی تو با یاد تو رؤیای قشنگی دارم قسمت این است دلم دولت خود مختار است فرض کن دست مترسک به کلاغی نرسد دستِ کم باعث دلگرمی شالیزار است روزها یاد تو، شب یاد تو، در خواب خودت سهمم از حادثه ی عشق همین مقدار است @abadiyesher
اجازه هست بگویم که دوستت دارم به یک اشاره از این راز، پرده بردارم اجازه هست صمیمی‌تر از قدیم شویم که در صمیمِ دل از بودنِ تو سرشارم اجازه هست که اسمِ تو را صدا بزنم وَ نام پاکِ تو باشد شروعِ گفتارم اجازه هست که گاهی مزاحمت بشوم وَ با تو رازِ خودم در میانه بگذارم اجازه هست تو را عشقِ خود خطاب کنم اگر به مرتبهٔ عاشقی سزاوارم اجازه هست که عکست شود زمینهٔ دل شود نگاهِ قشنگت به هر کجا یارم اجازه هست برایت غزل بگويم باز وَ نامِ نازِ تو باشد ردیفِ اشعارم اجازه هست بپرسم برای دیدنِ تو بنا نهاده دلت تا به چند بشمارم اجازه هست بیایم برای دیدارت چرا که نور به چشمانِ خود بدهکارم اجازه هست که بعد از نمازِ فردا صبح به یک بهانهٔ رنگین کنی تو احضارم اجازه هست که بیمارِ خنده‌ات بشوم تو نیز با لبِ خندان شوی پرستارم اجازه هست که ارزانیِ خودت بشوم تو هم به نیم‌نگاهی شوی خریدارم اجازه هست که مهمانِ خنده‌ات باشم به یک تبسّمِ شیرین شوی هوادارم اجازه هست صدایت ترانه‌ام باشد شود ترنّمِ نازت نوایِ گیتارم اجازه هست که مالِ خودِ خودم باشی به لطفِ عشق شوی تا همیشه دلدارم اجازه هست بگویم که عاشقت هستم اجازه هست بگویم که دوستت دارم. @abadiyesher
هزار درد نهفته درون جان من است تحمل غم تو خارج از توان من است به قدر یک نظری هم شده نگاهم کن نگاه گرم و ملیح تو سایبان من است به تیر تیز نگاهت بیا شکارم کن که ابروان تو همچون قد کمان است شده پناه من این شانه ها و بازویت حریم و هُرم در آغوشت آشیان من است همیشه شعر و غزل از لب تو می ریزد صدای نای وجود تو خیزران من است بهار با تو بهار است جان من برگرد که فصل دوری تو بی گمان خزان من است. 《اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟》 چه میشود که بگویی دلت از آن من است؟! پ.ن تضمین از شعر آقای حسین مرادی. تویی که صاحب چشمان پر غزل هستی اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟ ۱۴۰۰/۸/۱۵ @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا