eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ شب تقدیر بلند است ولی حیف چه سود؟! هر چه کردیم‌ وصالش به اجابت نرسید
تو را با حسرتی کُهنه، گرفتم تنگ در آغوش خدا حاجت‌رَوا سازَد، تمامِ تنگدَستان را 😂✌️
باران و چتـــر و شال و شنل بود و ما دو تا… جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا… وقتـــی نگاه من بــه تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا… روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا کم‌کم زمانه داشت به هــم می‌رساندمان در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا… تا آفتاب زد همـــه جـــا تــــار شد برام دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا، از خواب می‌پریم کـه این ماجرا فقط یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا
سخت می ترسم...به حیرت انتظارم بگذرد... رفته باشم از خود... آن ساعت ڪه یارم بگذرد...
خانه به خانه، دَر به دَر، دَر پی تو دویده ام شانه به شانه، سَر به سَر، بارِ تو را کشیده ام حیله به حیله، فَن به فَن، داغ نهاده ای به دل سینه به سینه، دل به دل، مهر تو بَر گُزیده ام...
بی تو بی تاب ترین پنجره این شهرم بی تو ای کاش ترین حسرتِ یک دیدارم سوگ هر قاصدکی آنقَدَر آزارم داد روزگاریست که از پنجره ها بیزارم بی تو بی شانه ترین گریه یک مَردَم که دلخوش از شانه بی منّت یک دیوارم سرد و مایوس ترین آه ، که غمباد شدم بی تو مغموم ترین حالت گندمزارم با خودت برده ای از من ، منِ بی حاصل را سالیانیست به خود عزم رسیدن دارم در فراقت غزلم حال وخیمی دارد آفت ، افتاده از این قائله بر افکار‌م درد جانکاه مرا هیچ نفهمید‌ کسی مرحبا باز به عِرق و شَرَفِ سیگارم بی توئی درد خماری مرا می افزود شده ام نشئه ی دردی که دهد آزارم آنچنان از ستم خاطره ها پیر شدم که خودم را بخدا زنده نمی پندارم عاقبت درد غزل های مرا می فهمی وقتی از من اثری نیست بجز آثارم
🌾🌹🌾🌹🌾 کاش باشی و دلم را به دلت وصل کنی کاش با این تن سرد نغمه ای آغاز کنی بشوم مست تماشای تو در غربت خود کاش از عشق بگویی و دلم ساز کنی من بخوانم غزلی ناب و تو مستم بکنی کاش یک جمله بگویی و لبت باز کنی چون رسم بر لغت بوسه و لب باز کنم کاش دستان مرا بر دلت احساس کنی
🌾🌹🌾🌹🌾 کاش باشی و دلم را به دلت وصل کنی کاش با این تن سرد نغمه ای آغاز کنی بشوم مست تماشای تو در غربت خود کاش از عشق بگویی و دلم ساز کنی من بخوانم غزلی ناب و تو مستم بکنی کاش یک جمله بگویی و لبت باز کنی چون رسم بر لغت بوسه و لب باز کنم کاش دستان مرا بر دلت احساس کنی
💲 💲 روى قلب عاشقم،پا ميگذارى مى روى آرزو را در تمنا،مى گذارى مى روى بى تفاوت از کنار گريه ها رد مى شوى رود رامديون دريا مى گذارى،می روى از همان اول برايت بودنم فرقى نداشت باورش سخت است،تنهاميگذارى مى روى با نگاهت طعنه برانديشه هايم مى زنى اين غزل راهم که،زيباميگذارى مى روى سهم من،شايدفقط يک آشنايى از تو بود زير لب ناگفته ها را ميگذارى مى روى
دل ببـر دیـوانه کن ، اما مسوزان سینه ای دل شکستن های ما پیگرد دارد خوب من مهربـانی کن کـه بعـد از رفتنت عنوان کنم لحظه های بی تو بودن درد دارد خوب من زنده ام قدرم ندانستی چه سودم بعد مرگ گفتـن ایـن واژه ی برگـرد دارد خوب من از صـدای پـای عابـرها شنیـدم نیمه شب کوچـه ها ماننـد ما شبگرد دارد خوب من صبر هم دلخسته از صبر تو شد سنگ صبور دور و بر بس مردم خونسرد دارد خوب من
هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود چشم هایم در هوایت باز گریان می شود حس عشقم ناگهان گل می کند اما چه حیف مثل داغی در میان سینه پنهان می شود گفته بودم دوستت دارم نکردی اعتنا فکر می کردی که احساسم گریزان می شود عشق تو تنها نماد دلخوشی هایم شده دلخوشی هایی که رویاروی پایان می شود فکر می کردم که آسان است دل کندن ز تو دل گناهش چیست چون اینگونه تاوان می شود؟ مطمئن هستم گلم من دوستت دارم هنوز دوستت دارم که قلبم بی تو ویران می شود قول دل کندن گرفتی باشد اما حس تو تا ابد در گوشه ای از قلب کتمان می شود
💲 💲 روى قلب عاشقم،پا ميگذارى مى روى آرزو را در تمنا،مى گذارى مى روى بى تفاوت از کنار گريه ها رد مى شوى رود رامديون دريا مى گذارى،می روى از همان اول برايت بودنم فرقى نداشت باورش سخت است،تنهاميگذارى مى روى با نگاهت طعنه برانديشه هايم مى زنى اين غزل راهم که،زيباميگذارى مى روى سهم من،شايدفقط يک آشنايى از تو بود زير لب ناگفته ها را ميگذارى مى روى