eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطف این خانه زیاد و خواهش ما نیز کم دست های سائل از این در خجالت می کشد
خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند ! عشق از انسان چه موجود غریبی ساخته است
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو به تو اصرار نکرده است فرایندش را قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید بفرستند رفیقان به تو این بندش را منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش
هر که بر کوچه ی دلبر گذرش افتاده اشک از گوشه ی چشمان ترش افتاده آن درختیم نظر خورده که هر فصل بهار غرق گل بوده ولی بیشترش افتاده باغبان اهل صفا بود،پُرش کردی تو تا که امروز به یاد تبرش افتاده هرکه وارد شده در بازی بی منطق عشق یا فنا رفته و یا شور و شرش افتاده شوکران ریخت به کام من مجنون کوچت آمدی تا که ببینی اثرش افتاده!؟ بزم میلاد زمستان شده من پاییزی که پی یورش چشمت سپرش افتاده مات و مبهوتم و با بغض گلاویز گلو همه گفتند که یاد پدرش افتاده...
قدر سخن گفتن اگر نقره است قدر سکوتت پسرم چون طلاست 😊
از بهشتی که تو‌گفتی خبری نیست که نیست... می روم سر بگذارم به بیابان خودم...
فریاد نزن داد‌ نکش نعره نزن مَرد معشوقه و دلداده و دلدار کجا بود!
خبر داری که شهری رویِ لبخند تو شاعر شد؟ چرا اینگونه ، کافرگونه بی رحمانه می خندی ؟ 🍃🍃
جان را به تمنا لبش بردمو نگرفت گفتم بستان بوسه بده💋 گفت گران شد
‌‌ یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم ..‌.
یڪ روز همیڹ شخص که در بند تو افتاد آواره یِ آواره یِ آواره یِ مـن بـود