شب است و خواب به چشمم نميرود، آری
دلم گرفته برايت، هنوز بيداری...؟
بدا بحال دلے كه هنوز عاشق توست
خوشا بحال كسے كه تو دوستش دارے
صد سخن با شعر گفتم، او ندانست قصد چیست؟ یک سخن با چشم گفتم، زیر و بم، دانسته بود... #راحم_تبریزی
محزون و دلشکسته نشسته بالا سر فاطمه ش و هی مگه:
تمام دلخوشیِ من ... مدافعم ... زهرا ...
تو را به جان حسینت نرو، بمان پیشم
😔
#ثائــــــــــر
🖤
نِمیخواهَـم بِرَنجانَـم دِلَـت را بیسَبَـب امّا،
چِگونه مَرگِ یِک مادَر چِهـِل تَن مُتَّهَم دارَد...؟!
#فاطمیه
#بارون...
به روضه کار ندارم... زمین کمی خیس است
خدا کند که کسی مادرش زمین نخورد
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداری
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری
سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
#پوریا_باقری
#یڪخطروضھ 🖤
کنون نهاده علی سر؛ به روی شانهی در
و روی گونهی او خاطرات می لرزد 😭🥀
#دههفاطمیھ
#حیدرعلی
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت
شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت...💔(:
#حسن_بیاتانی
عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد
لیلی و مجنون قصه شیرینتری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه میبوسی
هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت
عاشق که باشی بیتهای محشری دارد
با خواندن بعضی غزلها تازه میفهمی
هر شاعری در سینهاش پیغمبری دارد
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد...(:
#بهمن_صباغزاده
شاعر شدن چه داشت به جز تلخی و سکوت؟
گفتند نعمت است...به قرآن نخواستیم!
#حامد_عسکری
می پَرد هر شب حَسن ع از خواب، می گوید پدر؛
خواب می دیدم دوباره مادرم را می زدند
#اجرک_الله_یا_بقیه_الله_عج
علی ع که دید ولی کاش بعد ازین دِگر
میان شعله کسی نبیند نگار خویش
#صلی_الله_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
من از دیوانگی خالی نخواهم بود تا هستم
که رویت میکند هشیار و بویت میکند مستم...!
#اوحدی
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِقشنگ از کف ِدنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل ِ تنها به چه شوقی پی ِیلدا برود؟
#یغما_گلرویی
🍂🍂🍂
من شاعر و "باران" غزل ناب، ولی حیف؛
#عاصی که نباشد غزلم بیت ندارد
#عاصی_اصفهانی
✨
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است
#فاضل_نظری
🥀🥀
از قطره کمتر هستم اما بی هوا در سر
دارم هوای شعری از دریای پهناور
دارم هوای مدح بانویی که از خلقش
خالق ندارد بهر خلقت علت بهتر
خاک در این خاندان هستم زبانم لال
طفل دبستانی که عاجز مانده در گوهر
باید نبی باشی که وصف فاطمه گویی
یا دست کم باید شود توصیف گر حیدر
علامه هم باشی زبانت لال خواهد شد
باید خدا باشی بگویی سوره ی کوثر
ذکر تمام انبیا گر یاعلی بوده
با ذکر یا زهرا علی کنده در خیبر
بابای بچه شیعه ها وقتی علی باشد
وقت توسل های خود میخوانمش مادر
ام ابیها بوده پرورده ست خاتم را
در کربلا هم دخترش پیغمبری دیگر
چادر نمازش از یهودی ها مسلمان ساخت
در مکتبش هردم شده سلمان مسلمان تر
اهل جهنم نیست صد در صد اگر گردد
هرکس که با اولاد او محشور در محشر
اما ز داغش تا قیامت عرش میسوزد
عمر کمی او داشت در این چرخ بازیگر
لازم به توضیح جنایت نیست در روضه
مکشوف خواهد شد اگر تنها بگویم "در"
#حسین_مرادی