هم اول روضه نام اصغر (ع) آورد
اشک همه را چه بی هوا در آورد...
مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت
بلوا شده بود و شمر خنجر آورد...
#محمدجواد_منوچهری
#شب_هفتم_علی_اصغر🏴
فقط مقابل زینب نـبـوده اسـت سَـری
سَری به نیزه بلند است روبروی رباب
#مجیدتال
از هرچه بگذریم روضه اصغر(ع) نمی شود
چون زخم سرگشوده است که بهتر نمی شود
از حرمله رسید داغ عظیمی که تا ابد
با هر مصیبتی شبیه وبرابر نمی شود
شش ماهه را ز پای شیر مگر می شود گرفت!!!؟
باشد، ولی به دست تیر که دیگر نمی شود
اصلا به پای جرم های پدر هیچ کودکی
در هر مرام و کیش ومحکمه کیفر نمی شود
شرمنده گشت روی آب و گلویی که تر نشد
اما فقط سه شعبه وقف کبوتر نمی شود
بر روی نعش های غرق به خون گرچه تاختند...
بر روی جسم شیرخواره که آخر نمی شود
بر روی راس نی تمامی سرها قبول چشم
شش ماهه را نگو دوباره که باور نمی شود
#محمدجواد_منوچهری
#یا_باب_الحوائج
#یاحضرتعلیاصغر 🏴
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دل نگران پسر فاطمهام
#سیدحمیدرضابرقعی
♡••
حاجتهاے بزرگِ خودتان را
از آقازادههاے ڪوچڪِ امامـحُسین
حضرتِعلیاصغروحضرتِرُقیہ؏بگیرید..
#حاجآقامجتبۍتھرانۍ
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
با تیر سـه شـعبه خـبری آوردند
از مـیـدان، یاس پـرپـری آوردند
در پاسخ چشمهای بیتاب رباب
قـنداقـهی سـرخ پـسـری آوردند
━━━━💠🌸💠━━━━
#محرم
#فروغ_زمانی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
چگونه داغ تو باشد جگر کباب نباشد
چگونه نام تو باشد سخن از آب نباشد
به رغم خواندن لای لای عمه خواب نرفتی
زمان غربت بابا که وقت خواب نباشد
به حنجر پسری اینچنین سه شعبه نخورده
محاسن پدری اینچنین خضاب نباشد
ز گبر و کافر و از هر شکارچی که بپرسند
بریدن گلوی نازکی صواب نباشد
خراب کرد گلوی تو را سه شعبه ی داغی
چگونه حال دل مادرت خراب نباشد
نداشت شیر، تو بودی و، شیر داشت، نبودی
برای مادر از این سخت تر عذاب نباشد
کنار نیزه ی تو مادری دوباره کتک خورد
خدا کند که عروس ابوتراب نباشد
سرت به نیزه بلند است در مقابل محمل
خدا کند که فقط محمل رباب نباشد
نجات می دهد از دست نیزه دار سر ت را
اگر رباب اسیر غل و طناب نباشد
شده ست مشکل زینب شده ست حاجت زینب
عروس فاطمه دیگر در آفتاب نباشد
شعر از گروه #یا_مظلوم
اَلا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....
برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
#سیدحمیدرضابرقعی
#السلامعلیالرضیعالصغیر
ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
به فدای سر گیسوی علی اصغر تو
خم شدی که تا مرا تنگ در آغوش کشی
قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو
نذر کردم همه دشت پر از من بشود
تا ببینی شدهام مثل علی اکبر تو
پیش پای تو به هم ریخته سر تا پایم
تا که درهم بخرد جنس مرا مادر تو
غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم
به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو
استخوانهای تنم از غم تو خرد شده
تکهتکه شدم از غصه انگشتر تو
سینهام تاب ندارد که عمو گریه کند
حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو
ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
#حسین_صیامی
بعد آن مَشکِ پارهی پسرش
شَرم دارد از این چرا زنده است
هر کجا شیرخواره میبیند
از نگاهِ رباب شرمنده است...
#مهدینظری
با خودم فکر میکنم گاهی
از حرم دل بریده بودم کاش
درد دوری کشیده بودم کاش
کربلا را ندیده بودم کاش
#سید_حمیدرضا_برقعی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
🏴از زبان تیر سه شعبه
قبول دارم در کربلا ثواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
شاعر: #محمدحسین_ملکیان