حکایتِ منِ دور از تو مانده ، اینگونه است
خُمار و خستهام و نیست قطرهای در خُم...
#حسین_دهلوی
سنگینی ام از بار غم هر دو جهان است
وقتش شده بر شانه ی تو سر بگذارم
#محدثهآشتیانی
آنکه روزی به دلم گفت که عشقم تو فقط باش
تا که رفتم طرفش گفت بفرما بله داداش
#سید_طباطبایی
حالا دیگ شدم داداش😏
تا چفیه و انگشتر رهبر طلبیدش
دیدم شده آن دخترک خواب و خیالم
#سید_طباطبایی
قبلا تو خواب دیدم یکی از مشخصات کسی ک باش ازدباج میکنم اینه ک از رهبر چفیه و انگشتر گرفته
احتمالا خودشه🙃😶😶
چه کرده برق لبت با دلم ، نمیدانم
همیشه کشته ی یک اتصال کوتاهم !
🖋#مجتبی_سپید
آقا خودتان خطبه بخوانید برایم
آه البته قبلش مورد خوب کدام است😶😶
#سید_طباطبایی
مثلا خود رهبر خطبه عقد رو بخونه برامون😍
آن عروسان که ز چشم اشک بریزند
دختران هم ز حسادت به سرش کشک بریزند
#سید_طباطبایی
از این کشک سنتی محلی ها
که شبیه سفیدآبه
دلباختگی حادثه ی اول عشق است
بگذار در این حادثه من سر بسپارم
بگذار در آرامش آغوش تو یکبار
پا را کمی از مرگ فراتر بگذارم
علی صفری
جان و روح از بدنم رفت عقبگرد ندارد
حال با شیشه بکش بر رگ من درد ندارد
جای زخمت پر و جایت شده خالی به کنارم
هرچه از عشق درآمد بد و توزرد ندارد
تا که بازیچه شدم برد ولی یاد گرفتم
باختن غصه و ای کاش نمیکرد ندارد
#سید_طباطبایی
بند بند بدنم بودن در بند تو را خواست
بنده را بنده نوازی کن و در بند کشانم
#سید_طباطبایی
زبونت بند نیاد با خوندن این شعر صلوات😁
به کمال عجز گفتم که؛ به لب رسید جانم!
به غرور و ناز گفتی: تو مگر هنوز هستی؟
#فروغی_بسطامی
گاه می پرسٖند از من عاشقش هستی هنوز؟
بی تفاوت بـودنم را گریه می ریـزد بهم
#فرامرز_عرب_عامری