eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شد ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد...
جمال دوست چندان سایه انداخت که سـعـدی ناپـدید است از حقارت
بیهوده آجر روی آجر می گذاری... ویرانیش قطعی است وقتی دل بلرزد !
اعتباری به دل نرم در این دوران نیست سنگ شو، سنگ! که بتخانه بسازند از تو
چشم ما فریاد می‌زد عشق را، امّا دریغ بر زبان هرگز نیاوردیم؛..مغروریم ما
من سمج نیستم ای دوست که پا پیچ توام خصلت عشق همین است که اصرار کند!
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز به امید تو شب خویش به پایان آریم آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز ای دریغا که پس از آن‌همه جان بازی‌ها بر سر کوی تو بی‌نام و نشانیم هنوز دیگران وادی عشق تو به پایان بردند ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز
نشسته‌ام که عزیزم! امید را بنویسم به یاد روی تو صبحی سپید را بنویسم به روی سقف اگرچه نشسته بوم، نباید به روی صفحه‌ء دل جز نوید را بنویسم به من که اهل جنونم اجازه‌ای بده لیلا! کنار سرو سرافراز، بید را بنویسم به‌جای طعنه به اخلاق سرد و خشک زمستان مصمّمم که عنایات عید را بنویسم چه بهتر است که بعد از نوشتن از در بسته از آن کسی که می‌آرد کلید را بنویسم خدا کند که به من از شراب خود بچشانی که مست باشم و شعری جدید را بنویسم شهید عشق، چه کم  از شهید معرکه دارد؟ به‌جای واژه‌ء "عاشق"، "شهید" را بنویسم؟
چه زمستان غم‌انگیز بدی خواهد شد ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد...
بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند می‌بینمت، برای تماشا خوش آمدی...
آن چشم‌ها مزارع خشخاش کابل‌اند چیزی نمانده است که تریاکی‌ام کنند!
خدایا به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن مرا شرمساری ز روی تو بس دگر شرمساری مکن پیش کس 🌼🍃