eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌در باور من عشق همين حال خراب است جويا شدم از بختم و گفتند كه خواب است من دل زده از شهوت پيروزى و تاجم بالا ببرم جامى و آن جام شراب است دل سردى معشوق نماينده ى عشق است دلتنگى من بيشتر از حد نساب است پرسيد كه ديوانه چرا عاشق اويى ؟ گفتم كه سوال تو خودش عين جواب است از بازى تقدير برايت چه بگويم ؟ لب وا بكنم زحمت صد جلد كتاب است ‏سید تقی سیدی
نیم من رفته و نیم دگرم آمده است هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم آمده است آنکه با دست ردش، خانه نشین کرد مرا حال با پای خودش، پشت درم آمده است لب خشکیده ی دلدار بدهکار لبم به ملاقاتی چشمان ترم آمده است گفتم این عشق مرا می‌شکند، یادت هست؟ هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم آمده است.. سید تقی سیدی
دوستم داری و نمیدانم دوستت دارم و نمیدانی عکس های تو را نمیبینم شعر های مرا نمیخوانی به کجا میبریم بی انصاف من که در بین راه میمیرم تو که یک دل شکستی اما من به کدامین گناه میمیرم سرزنش میکنی مرا اما به گناهم دچار خواهی شد عشق وقتی تنیده شد به تنت سخت بی اختیار خواهی شد سید تقی سیدی
کاش مى‌شد که حرف‌هایم را روبروى تو، مو به مو بزنم تا که آزرده‌خاطرت نکنم باز باید به شعر رو بزنم شعر، دنیاى کوچکى که در آن تو براى همیشه مال منى من، جواب سکوت مبهم تو و تو زیباترین سوال منى وَهم زیباى من سلام، کمى بنشین باز پاى صحبت من بنشین دردِ دل کنم با تو حامى روزهاى غربت من بنشین، شعر تازه دم کردم باز هم تشنه‌ى شنیدن باش روى یک قله رو به آغوشم باش و آماده‌ى پریدن باش تو در آغوش من؟ چه رویایى حیف در شعر واقعیت نیست عاقبت در مجاز مى‌میرم بودنت حیف بى‌نهایت نیست در کنار منى و تصویرت در دل استکان نمى‌افتد چای خود را بنوش عزیز دلم حرف من از دهان نمى‌افتد همه‌ی من براى تو، تو بخند ترکمن‌چاى عهد ننگینی‌ست عاه از سرزمین رفته، دلم عاه با عین آه سنگینى است ضربه‌اى سخت زد به احساسم عشق، با این‌که حسن نیت داشت رفتى و بعد رفتنت گفتم آه پس مرگ هم حقیقت داشت عشق یک واژه است بعد از تو خانه‌ام از سکوت لبریز است تو مبادا به فکر من باشى فکر کردن به من غم‌انگیز است خوب شد نیستى ببینى که دوست‌دارت هنوز هم تنهاست او که تکرار مى‌کند با خود اشک، تنها سلاح بى‌کس‌هاست مردهایى که خوب مى‌بینند مثل من از بقیه پیرترند خاطره‌هاى کمترى دارند مردهایى که سر به زیر ترند وهم من، بیش از این نمى‌خواهم علت بغض و هق‌هق‌ات باشم تو براى خودت کسى هستى من نباید که عاشقت باشم گرچه لبخند می‌زنى، بر عکس سرد و بى‌اشتیاق مى‌افتى لنگ پیچیدگی‌ست فعلِ شدن ساده باش، اتفاق مى‌افتى سیدتقی سیدی
شبیه عطر تن او که بر لباسش هست خودش كه نيست ولى دائما هراسش هست خودش که نیست ببیند به هر چه مینگرم به روی‌ مردمک چشمم انعکاسش هست نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم هنوز توى سرم عطر مست ياسش هست هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن هنوز دلهره ى آخرين تماسش هست دلم برای که تنگی؟ به این که دل تنگم تو فكر مى كنى اصلا كسى حواسش هست؟ ‏
گاهی کمی آهسته تر نامهربانی کن یا بین آدم ها ز جهلَت، بد زبانی کن یک اسم‌ و‌ عکس‌ مذهبی شرط مسلمانی‌ است؟ گاهی کمی اندیشه در دنیای فانی کن گاهی حسد، گاهی کنایه، گاه تحقیری گاهی به رفتار خودت هم بدگمانی کن در بطن آدم ها به دنبال چه میگردی؟ سر کن به لاک خود و راحت زندگانی کن رفتار خوش تبلیغ زیبای مسلمان است از دین تو با رفتار خوبت پاسبانی کن علی جعفری
بسم الله الرحمن الرحیم قطعه ای از عرش در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می‌آيد حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد آه می‌آيد حرم خوش‌به‌حال ززائری که ساکن شهر این خطه است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم....
ماه وشب و انتظار،من را میکشت چشم ودل بیقرار من را میکشت اندوه ندیدنِ تـــــــو تا آخــــــــر عــــــــمر؛ هر لحظه هـــــزار بار من را میکشت!
صـدای ضبط ، اتوبان ، هوای بارانی به خودبیا! نرسیده به قم توقف کن سلام دختر باران ، سلام خواهر ماه بهشت رابه همین سادگی تصرف کن
گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم...
🍃 ماییم و هوایِ بغض آلود فقط دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط والله که آسان شود این سختی ها با آمدنِ حضرتِ موعود(عج) فقط!
🌹🌹🌹🌹 تاخیر برای دیدنت جان فرساست هر روز از این غصه دلم عاشوراست نگذار بگویند به من این را : او_ جامانده ای از زیارت کرب‌وبلاست