eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سمت چشمان تو یک پنجره باشد کافی ست دل خود را به ضریحش گره ی کور بزن
🌸عاشقانه 🌸 راه رفتن در خیابان با تو می چسبد فقط شعر خواندن زیر باران با تو می چسبد فقط در خیالم راه رفتم توی جاده روی برگ خش خش برگ درختان باتو می چسبد فقط فصل پاییز ودوباره رنگهای عاشقی عاشقی در مهروآبان با تو می چسبد فقط برف شادی می نشیند روی دیوار دلم برف بازی در زمستان با تو می چسبد فقط باغی از احساس را می چینم از لبخند تو یاس چیدن در گلستان با تو می چسبد فقط خاطراتت چای سبزی می شود در ذهن من چای خوردن توی ایوان با تو می چسبد فقط شعر ی از حافظ که خواندم غم مخور آمد ولی فال حافظ در شبستان با تو می چسبد فقط گرچه طوفان حوادث روح را آزرده است زندگی در بادو طوفان با تو می چسبد فقط
رنگ شادی می زنم بر چهره تا شادت کنم عشق را با خط لبخندی به لب تقدیم تو
امشب بیا با بوسه ای مهمان من باش مُهـر یقین بر وادیِ ایمانِ من باش تو نبض احساس مرا تا عشق بردی در لحظه های بی کسی درمان من باش رنگین کمان مهر را با چشم دیدم در زیـر چتـر عاطفه باران من باش پنهان نکن از من خودت را ای عزیزم در شعرهایم واژه ی پنهان من باش آیینه جان! آیینه ی دل را ربودی پس لطف کن ای دلربا جانان من باش در وادی عشق وجنون دیوانگی هاست با من مدارا کن، گلِ خندان من باش آغاز کردم با تو شعــــر زندگی را ای زندگی آغازِ بی پایان من باش !
مزّه ی چای هل وشعـر وهوای پاییز توی ایوان دلم، با تو دل انگیز و خوش است
هــر روز میمیرد ولی ای کاش میمرد آری، برایش مرگ تدریجی نوشتند
ای غزّه در تلاطم دنیا صبور باش صبـرا رجـز بخوان وشتیلا غیور باش زیباترین ترانه ی غم وقت دلبریست آری برای مرثیه خوانان تو شور باش تنها،! تمام هیمنه اش را شکسته ای ای سرزمین قبله سراپا غرور باش «هل من معینُ»می شنوم ازصدای تو غزّه سپاه قدس رسیده شکور باش باران برای گریه ی تو گریه می کند از ابرهای غصّه وماتم به دور باش هرچند عدّه ای به تو زخم زبان زدند در ظلمت سکوت جوامع تو نور باش لبخند تلخ شاخه ی زیتون چه دیدنی است در بزم خون حماسه ی عشق وحضور باش «امن یجیبِ»حنجره هایت شنیدنی است چشم انتظار وعده ی صبح ظهور باش
بر شانه ی دل عبایی از غم دارد یا بغض ته گلو دمادم دارد انگار که جای آن سه حرفی خالیست ای عشق! فقط جای تو را کم دارد
در خانه ی قلبم شده مهمان باران با عطـر گل میخک گیلان باران تِق تِق، تِق تِق، ترانه ای زیبا شد ای عشق بخوان به نام باران، باران
هر شب به یاد خاطره ها گریه می کنم اصلا تمام روز ِخدا گریه می کنم همزاد صبـر بوده ام ودر پناه «اشک» بر گریه های خویش جُدا گریه می کنم «اندازه ی تو هیچ کسی مهربان نبود» ای عشق! از فراق شما گریه می کنم در هر قنوت نام تو را جـار می زنم همـراه ربّنای دعــا گـریه می کنم هـرگز دلیل اشک مـرا بازگو مکن پنهان بمان! به رسم وفا گریه می کنم موسیقی صدای سکوتم ترانه شد بارید غم بدون صدا گریه می کنم در لابه لای دفتــر شعرم نوشته ام شعری به نام شعــر «چــــرا گریه می کنم؟!» منیژه_کمالی