eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻💕 ما در شبِ آرزو نداریم جز‌ ‌وصلِ تو ‌هیچ آرزویی ...💓 ✍🏻عاصی خراسانی
″هیهات، مصیبتی است تنها ماندن هنگام رحیل همرهان جا ماندن سخت است زمان هجرت هم قفسان مبهوت قفس شدن ز ره واماندن در چون و چرای حسرت هستی تا چند تاچند اسیر خودسری‌ها ماندن در حسرت پر کشیدن از دام وجود ماندیم و نبود در خور ما ماندن مشتاق رحیل و بال و پر سوخته‌ایم سخت است در این سرا خدایا ماندن″
اى‌خوش بحال و روز كسانى كه گاه‌گاه دارند به‌لب تبسمى از لطف، يارشان... من نيستم حسود، ولى رشك مي‌برم بر آن كسان كه يار بود در كنارشان... آنان‌كه دل به يارِ سفر كرده مى‌دهند آواره مى‌شوند چو ما از ديارشان... اى باد صبحدم! به عزيزان من بگو دل گويدم كه كار ندارم به كارشان... سوزد دلم ز دورى و در ديده مى‌كشم روزى اگر نسيم بيارد غبارشان... ما داغ هجر ديده و خورديم خون دل از دست مردمى كه تفو بر تبارشان... عشّاق داغديده نخواهند لوح گور بعد از وفات لاله دمد بر مزارشان... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام صبحتون‌ بخیر🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای دل که خبر تویی و خود بی خبری دنیا همه راز است چرا کور و کری قانع مشو از کشف به سیبی کوچک دستی برسان به شاخه ی دورتری
هر روزِ ما به مدح علی می‌شود شروع هوهوی صبحِ بادِ صبا ، مدح حیدر است...
قصد و تصمیم دلم دور و بر حتما توست تو من من شدی و این من من هم من توست آسمان غزل است آبی شالت بانو ساحل امنی و دریای خزر دامن توست چارخانه به تنت کرده ای و بعد از این بیت بیت غزلم ساکن پیراهن توست به زبان نیست بجز شاعری ات کارایی هدف از داشتن چشم فقط دیدن توست ارتکابم به غزل جرم کمی نیست ولی آلت جرم دلم قصه ی خندیدن توست شهر م از میکده هرچند که عاریست ولی مستی ام حاصل دم کرده ی آویشن توست
برای کشف مضامین ناب در اشعار قلم رقم زده در چشم تو قدم بزنم
رفتی به سراغ شِکَرِ سفره ی مَردی... ای یارِ نَمَک‌خورده‌ی من شرم نکردی؟
شبیه کوزه در دل از غمت صدها ترَک دارم مـــرا خواهد شکست آخر تلنگرهای دلتنگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بَزم هرگز برندارد جام خالی را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌