428_34074083128032.mp3
3.36M
اول صبح که از خونه زدی بیرون
💐 بگو حسین بگو حسین
🎤 کربلایی #سجاد_محمدی
❣️ #ولادت_امام_حسین (ع)🌼
بی نام حسین نام آدم هیچ است
بی حب حسین حب عالم هیچ است
بی عشق حسین و عشق اولاد حسین
بر هر چه دگر که عشق دارم،هیچ است!
#صفیه_قومنجانی
🌼🌼🌼
هدایت شده از نبض قلم
خورشید دمیده عطر بید آورده
پروانه و شمع و گل پدید آورده
با هر قدمش ماه فرو می ماند
با هر قدحش مژده ی عید آورده
#صفيه_قومنجانی
🎉
@nabzeghalam
48.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️به مناسب سالروز میلاد باسعادت
#امام_حسین_علیهالسلام
🔹نماهنگ؛
بهوقت حسین
🔹اجرا؛
گروه همآوایی سُبُحات اصفهان
🔹خواننده و آهنگساز؛
#مهدی_بزرگزاد
🔹شاعر؛
#مجتبی_خرسندی
🔸کاری از؛
سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری اصفهان
ای روح حیات یا اباعبدالله
کنز حسنات یا اباعبدالله
دریاب که غرقیم به دریای گناه
کشتی نجات یا اباعبدالله
#مهرآفرین
#عیدتون_مبارک✨💚
هدایت شده از آوای سکوت
🍁🍃
والفجر بخوان که سر زده نور پگاه
روئیده به باغ لاله ای عاشق، آه...
هر چند که عید است ولی گریانیم
از خون دل و سر ابا عبدالله...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
قصیدهی حضرت اباالفضل علیه السلام
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
#احمد_ایرانی_نسب
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقاجانمان💝تولدتون مبارک🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت دلبر تولدت مبارک 😍😍😍
شد کهکشان آیینه بندان؛ آمد اربابم
ای آسمان باران بباران؛ آمد اربابم
شد سومین عشقِ خدا و حضرتِ زهرا
در روزِ سوم...ماهِ شعبان؛ آمد اربابم
#مرضیه_عاطفی
#میلاد_امام_حسین
🌼🌼🌼
#عیدسوم_شعبان_مبارک
مصباح و سفینه النجات است حسین
سرچشمه ی خیر و برکات است حسین
هر بار که نام نامی اش را ببرند
شایسته ی ذکر صلوات است حسین "ع"
#محمودعباسی_عقدا
م.بیرنگ
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
جهان دیدهست نور آسمان را در زمین پیدا
که امشب ماه شد از خانهی امالبنین پیدا
حسن انگشتر خلقت، حسین آن را نگین، اما
اباالفضل آمد و حالا شده نقش نگین پیدا
علی آیینهی رب، این پسر آیینهدار اوست
برای بهترین باید که میشد بهترین پیدا
به معنایی که او بخشید بر مردانگی سوگند
نشد دیگر زنی چون مادرش مردآفرین پیدا
همین که سر به خاک آورد و تسبیح خدا را گفت
سر پیشانیاش شد نقش فردوس برین پیدا
خدا را خواند واحد، شرم کرد از گفتن ثانی
که شد علمالیقین، عینالیقین، حقالیقین پیدا
چنان آسان به پرسشهای مشکل میدهد پاسخ
که بر لبهای مولا نیست غیر از آفرین پیدا
برای رتبه باید خوب را با خوبها سنجید
اگر در زیردستان میشود بالانشین پیدا
اباالقاسم، ابوالقربه، قمر، بابالحوائج اوست
ولی از بین اینها شد ابوفاضلترین پیدا
اگرچه واقفم بر "لایُقاس" اما ابایی نیست
برای این که در اوصاف باشد همنشین پیدا
برای مصطفی در دین، برای مرتضی در زهد
برای مجتبی در حلم با او شد قرین پیدا
به لطفْ آیینهای از "رحمةللعالمین" دارد
به رزمش شیوهی رزم امیرالمومنین پیدا
به سائل بهترین را داد، اما مثل بابایش
نشد در سفرهاش جز اندکی نان جوین پیدا
چه جای عیب اگر دوروبرش امثال من باشند
که در هر خرمنی هستند چندین خوشهچین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
تمام لشکر دشمن اسیر هیبتش هستند
همین که میشود با رزم جامه روی زین پیدا
علی آنقدر بازوهای او را میزند بوسه
که انگاری یدالله است از این آستین پیدا
دودستی با دوشمشیر از دوسو مردانه میجنگد
چنان که میشود در دیدههای ریزبین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
به تیغ خشم او شد محو از آیینهی تاریخ
اگر شد ناکثین و قاسطین و مارقین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
به هرجا پرچم "هل من مبارز؟" را علم میکرد
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت میدیدند که میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
"اشداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از عین و با و آ و سین پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنِ حصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
السلام علیک یا اباالفضل العباس
ماه فــــرو مانـده از جمـــالِ اباالفضل
دیده چو رخســارِ بی مثــالِ اباالفضل
رُخ نگشــود آفتاب ، تا که درخشیــد
جلوه ای از هیئـت و جــلال اباالفضل
قدّ فلک شداز آن خمیده که دیده است
مــاه ترین اَبــرویِ هـــلال اباالفضل
سَرو ترین سَرو، همچنان نرسیده است
در قـــد و قامت ، به اعتــدال اباالفضل
داده به او مادرش چــو شیـــرِ ادب را
با ادب آرایه شـــد ، خِصــال اباالفضل
فرصــت سبـزی ، قلم ، گرفته ، بگوید
از ادب و دســـتِ با کمـــال اباالفضل
کلـکِ خیــالم هــوایِ علقـمـــه دارد
بُــرد مـــرا باز در خیـــال اباالفضل
باز به تصــویر می کشیــــد خیــالم
جلـــــوه ای از غیـــرتِ زلال اباالفضل
غیرت او را ، فرات ، خوب ، سُرودست
دشت ،عیان گفته ،وصفِ حال اباالفضل
ریخت به هم ازهمان دَمی که به هم ریخت
حالِ حسیـــن از غــم و مَـــلال اباالفضل
واژه به واژه غزل شد اشک و فرو ریخت
مَشک ، خجــل گشــت در قبـــال اباالفضل
زمزمـــه خوانـیِ آب ، روضـــهٔ مَشک است
خوانده شد از آن زمان به حــال اباالفضل
تا به ابد چشمــه سار و منبــع نور است
مــــاهِ جهــانتــابِ بــی زوال اباالفضل
هســـت ، مــدال وفــا به گردن عبـــاس
نام حسیــن اســت بر مـِـدال اباالفضل
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
بسم الله الرحمن الرحیم
«أبوفاضل»
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
#میثم_کاوسی
#حضرت_عباس_علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
«دستان رب»
دامنکشان حور و ملک، از عرش بالا میرسد
طفلی شگفت انگیز از، اولاد مولا میرسد
طفلی که عالِم میشود، رب المَعالِم میشود
تفسیر بیمانندی از، عشق و تَوَلا میرسد
چون او دگر خلقت نشد، هم معنی شوکت نشد
چون تکیهگاهی بر حسین، آن شاه والا میرسد
حامی دین مصطفی، نور دو چشم مرتضی
دستان ربّ سرمدِ عالیِ اعلی میرسد
قرص قمر شرمندهاش، آزادمردان بندهاش
ساقی دشت نینوا، سردار مهلا میرسد
سجاد رستمعلی
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#روز_جانباز_مبارک
.
🌺 پسر دلربای شاه عرب
آمدی شد زمین گرفتارت، شد جهان با تو باصفا عباس
خندهها بر لب علی گل کرد، دید تا چهرۀ تو را عباس
گل گلزار مصطفایی تو، میوۀ باغ مرتضایی تو
شیر میدان کربلایی تو، آفرین بر تو مرحبا عباس
ای رخت جلوۀ جمال علی، صولتت مظهر جلال علی
دستهایت پناه آل علی، چه کسی مثل توست یا عباس؟
یاور حیدر و حسین و حسن، دلت از یاد فاطمه روشن
زینبت با تو ایمن از دشمن، معدن غیرت و وفا عباس
روی زیبای تو بهشت برین، ای به قربانت آسمان و زمین
پسر باحیای امّبنین، ای علمدار کربلا عباس
شاه دین تکیه کرده بود به تو، صد سلام و دوصد درود به تو
میکند کعبه هم سجود به تو، بندۀ صالح خدا عباس
جلوه کردی بهشت نور گرفت، نینوا با دم تو شور گرفت
شعرها با غمت شعور گرفت، گشت مهر تو کیمیا عباس
پسر دلربای شاه عرب، وای اگر بر کسی کنی تو غضب
آبرو از تو یافت شرم و ادب، ماه حُسن و گل حیا عباس
چشمهای تو آسمان حرم، قامتت سرو بوستان حرم
ای نگهبان مهربان حرم، دستهایت گرهگشا عباس
ماه نورانی عشیره تویی، مؤمن نافذالبصیره تویی
در صف کارزار چیره تویی بر دلیران اشقیا عباس
مظهر حلم و مخزن کرمی، تو سپهدار و صاحب علمی
هر زمانی حسین داشت غمی، کرده بیشک تو را صدا عباس
تو برای حسین سرداری، غمگساری برادری یاری
یاور و ساقی و علمداری، ای امامت ز تو رضا عباس
عشق تو کرده در دلم خانه، دلِ بی یاد توست ویرانه
میشود با گناه بیگانه، هرکه شد با تو آشنا عباس
دردها میشود دوا با تو، حاجت عالمی روا با تو
شد حسینیه سینهها با تو، گاه در جمع ما بیا عباس
#محمدتقی_عارفیان
#یا_اباالفضل
#یا_قمر_العشیرة
🌹یا عباس...🌹
هر حاجتمان بسته به نامش آمد
صد شکر که قلبمان به دامش آمد🌸
سلطان ادب ببین که میلادش هم
از روی ادب پس از امامش آمد🌸
#زهرا_آراستهنیا
در آن ساحت که ذره مهر عالمتاب میگردد
به ایمای تو مجنون از اولوالالباب میگردد
به دنبال تو ای ماه فروزان بنی هاشم
کنشت و معبد و بتخانه و محراب میگردد
به یمن عشق ساقی در کویر سرخ عطشانم
محبت قطره قطره پیش او سیلاب میگردد
به دور کعبهی لبهای تو آقای ساقیها
لب و پیمانه و صبر و قرار و آب میگردد
قضا گر محکم است و با قدر محتوم میدانم
قضا هم با قدر دور تو بیاسباب میگردد
خدا میخواست تا مابین عالم بهترین باشی
که از دیدار تو مولای من بیتاب میگردد
چنان آیینهای هستی تو از روحالقدس، حتی
که از دیدار رویت کافری تواب میگردد
ستاره، ماه ،سیاره و هفتاد آسمان مستی
به راز مِهر تو با مُهر اسطرلاب میگردد
ببخش آقا که گاهی در میان عاشقی هایم
کلامم مشتمل بر تسقط الاداب میگردد
اگر چه قلب من یخ کرده باشد از غمی مبهم
به گرمای انار دستهایت آب میگردد
چنان با او صمیمی هست اشعارم که هر واژه
برایش دور از هر پیچش اطناب میگردد
ولی آقای من با این همه زیبایی ذاتی
شود پروانه و دور سر ارباب میگردد...
#زینب_حسامی
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
لیست تعدادی از کانال های ناب ادبی و شعر🍎
سرزمین شعرها
📚 @sarzaminesher
آبادی شعر
📚 @abadiyesher
شعرهای ناب
📚 @sherhaye_nab
از هر دری سخن
📚 @azhardarisokhan
میخانه
📚 @meikhaneh
شعری برای او
https://eitaa.com/joinchat/2749628920C1fe82386fb
حبیب
📚 @hicheestan
کافه دنج
📚 @dengcoffee
مشاعره
📚 @moshaereh
جوانه
📚 @ranginkamaneman
مبتلا
📚 @mobtalaaa
شعرکده گل و بلبل
📚 @golo_bolbol
شعرناب
📚 @Shere_naab
بهشت تو
📚 @beheshte_too128
نبض قلم
📚 @nabzeghalam
آرایه های ادبی
📚 @arayehha
کلبه شعر
📚 @shaeranehayemahkhaky
نوای دل
📚 @navayedel
بهانه های قلم
📚 @sogandbarqalam
آسوگرافی
📚 @asoography
چایخانه عشاق
📚 @chaykhaneoshagh
دردنامه
📚 @DarDnameh
محمدجواد منوچهری(گیدا)
📚 @gida13
نجوای باران
📚 @najvayebaran
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ
اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى.
#مناجات_شعبانیه
أَقْبِلْ عَلَىَّ، خسته و نالانم از خودم
آغوش باز کن که گریزانم از خودم
آغوش باز کن که به سوی تو آمدم
اقرار میکنم که پشیمانم از خودم
غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر؟!
آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم
پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران
این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟!
از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من
مانند گردباد پریشانم از خودم
از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست
توفیق دِه که روی بگردانم از خودم
#عاصی_خراسانی
#شعبانیات
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_عباس_ع_مدح
ای سرو که با تو باغها بالیدند
معصوم به معصوم تو را تا دیدند
چون شاخه گل محمدی، دست تو را
بر دیدۀ خود نهاده و بوسیدند
#میثم_مومنی_نژاد