9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازخوانی نوحه پرشور معروف و نوستالژیک "نزار قطری" بعداز ۱۷ سال در حسینیهمعلی🥹
ای سرپناه هر چه گنهکار و بیگناه
در رزمگاه غم، نفس توست تکیهگاه
ای کهکشان عشق، به دلهای آشنا
ای مهربانترین، که عزیزی و جانپناه
زردیم و بیقرار، شبیه زمین سرد
بی تو شده خزان، همهی روز و سال و ماه
شیرینتر از کلام تو فرهاد کی شنید
هستی سرود عشق، به هنگام هر پگاه
یا ایهالعزیز! اغثنا، بریدهایم
از دودهی ستم، شده هر روز ما سیاه
شرمندهایم ما، تو بیا جان عمهات
بر ماست توبه و کرم توست یک نگاه
#این_صاحبنا
#مشهدی_زاده
هدایت شده از اشعار "عاصی"
حرمله ای کاش دستت بشکند ، این تیر بود؟!
ظاهرش تیر سه شعبه باطنش شمشیر بود...
حلق اصغر(ع) را ببین پاشیده شد از هم دگر
شد رباب(س) از این غم جان کاه اصغر خون جگر
قطره ای آب از فرات ای کاش میشد قسمتش
قبل از آن تیر لعین ، شد کشته اصغر با عطش
در تحیّر مانده مولایم حسین(ع) در کربلا
تا چگونه طفل خونین را برد تا خیمه ها...!
"عاصی"
🍃🖤🍃😭
کاش دشت روبهرویت لااقل یک مرد داشت
یک سوال مادرانه، تیر خیلی درد داشت❤️🩹؟
-علی اصغر
برای روضه همین جمله بس؛ خـدا نکند
که پیش پای پدر، یک پسر زمین بخورد
#مصعب_یحیایی
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام_شهادت
دنبال صدای دلبرم افتادم
با سر به کنار اکبرم افتادم
تا پهلوی نیزه خوردهاش را دیدم
یک لحظه به یاد مادرم افتادم
#سعید_خرازی
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام_شهادت
آه است به روی لب عالم، آه است
هنگام وداع سخت مهر و ماه است
این اشک حسین بر علیاکبر نیست
بر پیکر صدچاکِ رسولالله است
#راضیه_جعفری
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام_شهادت
گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم
دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم
دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم
ز خیمه تا سر جسم تو من چگونه رسیدم
ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم
نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
هنوز العطشت می زد آتشم که ز میدان
صدای یا أبتای تو را دوباره شنیدم
سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید
که شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم
کنار کشته ی تو با خدا معامله کردم
نجات خلق جهان را به خون بهات خریدم
بگو به نظم جهان سوز "میثم" این سخن از من
که دست از همه شستم رضای دوست خریدم
#غلامرضا_سازگار