eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
-! دیدنش‌حال‌مرایک‌جوردیگرمۍکند حال‌یک‌دیوانه‌رادیوانه‌بهترمۍکند! [علی_صفری]
آمدم تنهایی ات را  پر کنم امّا نشد در نگاهت ذرّه ای افسوس «من» پیدا نشد آمدم تا عشق را با چشم تو معنا کنم جز زمستان در نگاه تیره ات معنا نشد  وامقی ماندم میان آرزوهایم غریب قسمت لب های سردم بوسه ی عذرا نشد هر چه کردم عاشقم باشی بخوانی عشق را با غزل ..با شاعری ..با قهر.. با دعوا نشد از تو تا من آسمان تا آسمان ابری و حیف سردی تعبیرت از «من» گرمی یک «ما» نشد حسّ مجنون بود و لیلا گفتنش طعم جنون خط به خط در شعر و شورم غیر تو لیلا نشد شاعری ماندم که با هر یک غزل دیوانه تر از دَم دیوانه اش افسانه ی عیسی نشد
بنا کن رسم دلداری ، دل و جان دادنش با من بده پیغام خود از دور ، اشارت کردنش با من بسوزان هرچه می‌خواهی ولی دل را نوازش کن بپا کن آتش عشقت ، سیاوش بودنش با من رها کن دود آتش را ولی یاد مرا هرگز سیه کن آسمان با دود ، نیلی کردنش با من تو و دل دادن دریا ، من و دنیایی از رویا بزن کشتی به طوفان‌ها ، به ساحل بردنش با من ز هر دردی دری بگشا ، به هر آهنگ شادی کن بزن بر تار و پود دل ، مرتب کردنش با من بگو از دل ، دل از دلواپسی کم کن تـــو وا کن سفره‌ی دل را ، صبوری کـــــــــردنش با من ...
اى كاش غزل يك ثمرى داشته باشد در حال خرابم اثرى داشته باشد هر روز فقط عرض ادب مى كند اين شعر بد نيست كه شعرم هنرى داشته باشد اى كاش كه معشوقه ى خوش صورت چون ماه بر عاشق خود تك نظرى داشته باشد هر كس كه به احساس بخواند غزلم را از خواندن آن چشم ترى داشته باشد ميشد كه غزل قافيه ى بيشترى داشت ميشد كه غزل هم ثمرى داشته باشد
باید که غزل هم ثمری داشته باشد بر حال خرابم اثری داشته باشد با شعر فقط عرض ادب می کند این دل بد نیست گدا هم هنری داشته باشد ای کاش که آقای کریمان دو عالم بر نوکر خود هم نظری داشته باشد هرآنکه مشرف به بقیع می شود امشب از غربت او چشم تری داشته باشد حتی نگذارند که بر قبر غریبش صحن و حرم مختصری داشته باشد شاعر: محسن زعفرانیه
برایت چای اوردم ، کمی فوتش کنی خوب است هوس کردم بسوزانی مرا با غنچه کردن ها...
اى كاش غزل يك ثمرى داشته باشد در حال خرابم اثرى داشته باشد هر روز فقط عرض ادب مى كند اين شعر بد نيست كه شعرم هنرى داشته باشد اى كاش كه معشوقه ى خوش صورت چون ماه بر عاشق خود تك نظرى داشته باشد هر كس كه به احساس بخواند غزلم را از خواندن آن چشم ترى داشته باشد ميشد كه غزل قافيه ى بيشترى داشت ميشد كه غزل هم ثمرى داشته باشد
شبم خیری ندارد تا به این شعرم همانندی چجوری ‌جرئتت رد کرده از دردم که میخندی مواظب باش عشقم میرسد روزی به چشمانت در آن منزل زلیخایی ..... تو با من شرط می‌بندی؟!
"باز آ و دل تنگِ مرا مونس جان باش" خود مایه ی آرامشم و روح و روان باش من بی گل روی تو چو آذر به خزانم اردی به بهشتم بده و ماه جوان باش دل شد ز غمت پیر و دگر نای ندارد باز آ به تن خسته ی من تاب و توان باش خم شد کمر از ثقل غمت ای همه امید خود راستی قامت چون قوس و کمان باش داری تو می ناب در آن ساغر لبها با بوسه بیا چون می صد ساله روان باش رویا شو و بر چشم من شب زده بنشین این دیده ی بختک زده ام را تو نشان باش
کاش درهای دلت را به دلم بازکنی عاشقی با دل دیوانه ام اغاز کنی یار من باشی و یک عمر به احساس قشنگ عشق را با دل من همدم و دمساز کنی چونکه دیدی شده ام عاشق و شیدای تو کاش کمتر اینگونه برای دل من ناز کنی کاش ای دلبر مغرور به دادم برسی عشق و احساس دلت را به من ابراز کنی غم پنهان مرا عشق تو درمان بکند میتوانی که در این رابطه اعجاز کنی خواندنی تر شود این دفتر اشعار اگر با نگاهی تو مرا باز غزلساز کنی غصه ها میرود از دل چو صدایم بزنی یا دری را ز وفا روی دلم باز کن 🌿🥀🌿
لِذتَش چیست اگر درد نباشد در عِشق ؟ همه آلام در این غائِله حکمَت دارد.....
برق چشمانت که میگیرد مرا برق ایران قطع گردد بی چرا..... علت قطعی برق هم کشف کردم😶😎