eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من عاشق آن دیده چشمان سیاهم بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم گر مستی چشمان سیاه تو گناه است من طالب آن مستی و خواهان گناهم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️❤️
بی تو ای جانِ جهان ، جان و جهانی گو مباش چون رخِ جانانه نتوان دید جانی گو مباش همنشینِ جانِ من مهرِ جهان افروز توست گر ز جان ، مهر تو برخیزد، جهانی گو مباش 🕯🌺
میخواهمت بہ جان تو اما ندارمت در هر غزل دوباره فقط مینڪَارمت ڪَل میدهد نڪَاه تو در خاطرات من باید کہ در خرابہ‌ے قلبم بڪارمت شب‌ها کہ بیقرارم و خوابم نمیبرد مثل ستاره‌هاے خدا میشمارمت پر میڪند خیال تو تنهایی مرا عشق منی بہ مرڪَ خودم دوست دارمت این بیت آخر است عزیز دلم ببخش تا شعر دیڪَرے بہ خدا میسپارمت ..!!
ظاهراً هرچند میخندم درونم شاد نیست حال صد بیمار هم چون من خراب و حاد نیست گاه از هر درد در خوابم چنان غم میخورم از پتویم ناله میخیزد ولی با داد نیست خیس میگردد سرم در چشم اما بهترم من چه کابوس بدی دیدم که آن در یاد نیست
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می چشید من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود وُ نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن‌دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد من بودم و چشمان تو، نه آتشی وُ نه گِلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر چیزی در آنسوی یقین، شاید کمی هم کیش‌تر آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود دیگر فقط تصویر من در مردمک‌های تو بود. ..
خدا نياورد اينگونه امتحان بشوی شوی دچار كسی كه شده دچار كسی...
مخلوق خدا قيمت اگر ميگيرد از آه شب و اشک سحر ميگيرد در آتش عشق، ما گلستان ديديم از بين شرر خدا شجر ميگيرد
دلبر تو اگر باشی، شاعر تَرَم از سعدی با وصف تو در شعرَم، اعجاز کنم؟ یا نه
تکلیف بگو با من، چَشمانِ سیاهَت را با این دلِ بی همدم، همراز کنم؟ یا نه          🌹🍃
دلبر تو اگر باشی، شاعر تَرَم از سعدی با وصف تو در شعرَم، اعجاز کنم؟ یا نه
گره زده ست دلم را به بندگيسويش خدا كند كه بداند اسير يعني چه...؟ ♥️
لبش را هر چه بوسیدم فزون‌تر شد هوای من ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من دوای عاشق دلخسته را معشوق می‌داند کسی تا درد نشناسد نمی‌داند دوای من