eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو چرا بنویسم به دفتری که ندارم هنوز هم غزل از حال بهتری که، ندارم غم آنچنان نفسم را گرفته‌است که اینک امید بسته‌ام اما، به ساغری که ندارم دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم هزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟ به رغم آن که نبودی، همیشه پایِ تو ماندم که سخت مؤمنم اما، به باوری که ندارم اگرچه بافتنی نیست راه ِتا تو رسیدن به جز خیال، ولی کار ِدیگری که ندارم شبیه ابر بهاری، دلم عجیب گرفته کجاست شانه ی امن ِبرادری که ندارم؟
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ نه به چاهی ، نه به دام هوسی افتاده دلم انگار فقط یاد کسی افتاده . . . ━━━━💠🌸💠━━━━
در چشمِ تو دیدم غم پنهان شده‌ات را پنهان نکن احساسِ نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلبِ پریشان‌ شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را جز شانه‌ی پر مهر تو ، کو شاخه‌ی امنی ؟ گنجشکِ کم و بیش هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشقِ پابندِ خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشمِ تو ، کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را
در چشمِ 👁تو دیدم غم پنهان😔 شده‌ات را پنهان نکن احساسِ نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلب💗ِ پریشان‌ شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان💇‍♀ شده‌ات را جز شانه‌ی پر مهر تو ، کو شاخه‌ی امنی ؟ گنجشک🐦ِ کم و بیش هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشقِ پابندِ خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشمِ تو ، کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را
در چشمِ تو دیدم غم پنهان شده‌ات را پنهان نکن احساسِ نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلبِ پریشان‌ شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را جز شانه‌ی پر مهر تو ، کو شاخه‌ی امنی ؟ گنجشکِ کم و بیش هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشقِ پابندِ خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشمِ تو ، کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را 🌹🍃
چنان بر چهره‌ام با غصه چنگ انداختی، دنیا ڪه از شادی نشانم نیست جز لبخندِ مخدوشی
در چشمِ تو دیدم غم پنهان شده‌ات را پنهان نکن احساسِ نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلبِ پریشان‌ شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را جز شانه‌ی پر مهر تو ، کو شاخه‌ی امنی ؟ گنجشکِ کم و بیش هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشقِ پابندِ خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشمِ تو ، کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را
در چشمِ تو دیدم غم پنهان شده‌ات را پنهان نکن احساسِ نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلبِ پریشان‌ شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را جز شانه‌ی پر مهر تو ، کو شاخه‌ی امنی ؟ گنجشکِ کم و بیش هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشقِ پابندِ خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشمِ تو ، کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را
در چشمِ تو دیدم غم پنهان شده‌ات را پنهان نکن احساسِ نمایان شده‌ات را یا دست بر این قلبِ پریشان‌ شده بگذار یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را جز شانه‌ی پر مهر تو ، کو شاخه‌ی امنی ؟ گنجشکِ کم و بیش هراسان شده‌ات را گاهی به نگاهی شده یک پنجره وا کن این عاشقِ پابندِ خیابان شده‌ات را از هرچه به جز چشمِ تو ، کافر شده این مرد آغوش گشا تازه مسلمان شده‌ات را