eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این طبیعی ست حسین تو اگر منزوی است هیچکس حرف مرا بعد تو یک آن نگرفت همه ی حسرت من بعد تو اینست چرا روی پیراهن من عطر تو سامان نگرفت
جمعه بازاری است بی تو، دردرونِ سینه ام؛ غرفه های قلبِ من، دڪانِ دلتنڪَی شده...
به هر روزي كه برميگردم از آغاز دلتنگم به قدر جمعه ي يك پادگان سرباز دلتنگم
جمعه یعنی یکسره دلتنگ تو قافیه در قافیه در جنگ تو
تمام هفته ی من مثل جمعه می گذرد الهی از دل تقویم جمعه حذف شود ...
تو نباشی و ببافم دو سه رج خاطره را جمعه یعنی سرِ من گرم شود با یادت ...
جمعه تویی با همه ی دوری ات خنده به لب دلخوشی زوری ات! دوست ترم‌ داری و راهی شدی دل بکن از رفتن مجبوری ات..!
جمعه های غزلم باب دلم بود ولی... سر هر قافیه با یاد تو بی تاب شدم
جمعه را مثل چای نـــوشیدم تــــوی فنجانِ کــوچکِ چینی جمعه‌تلخ است بی‌تو باور کن مثل چــایی ، بدون شیــرینی
اشتباهی شده حتما که مرا دوست نداری انتخاب تو منم غیر خودم، با همه زاری میشناسم تو و هم خُلق تو را خوب تر از خَلق خلقت خوب خدایی تو فقط رو به من آری
كه چشم‌هاي تو در خوابْ شمس و مولوي‌اند كه چشم‌هاي تو در خوابْ شرحِ مثنوي‌اند كه چشم‌هاي قشنگت قشنگِ دهلوي‌اند قشنگ، البته در سايه سارِ ابرو‌ها
از تو نمی‌رنجم... برو، من هم تمام عمر ناخواسته هرکس مرا می‌خواست، آزردم دنیا برای انتقام از عشق کوچک بود تنهایی‌ام را زندگی کردم ولی مُردم