#تڪرار_تاریخ
معلم تاریخمان میگفت:
ڪه امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...
❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!
❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاڪره" ڪشاندند !!!
❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!
❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاڪره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
ڪسی گوش نڪرد !!
❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالڪ را ڪه نماینده علی (ع) بود به مذاڪره بفرستند !!!
❗️👈گفتند مالڪ جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!
❗️👈بلاخره پایشان را در یڪ ڪفش ڪردند ڪه حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...
📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...
❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!
📌علی (ع) گفت: من به نتیجه این مذاڪرات خوشبین نیستم. شما به هدفی ڪه از این مذاڪرات دارید نمیرسید .
❗️👈گفتند در مذاڪرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!
📌علی (ع) گفت باشد ... مذاڪره ڪنید، (این هم تجربه ای میشود برای مردم ... ڪه بفهمند به ترسوها و آنها ڪه پای مقاومت ندارند نباید اعتماد ک
ڪرد ...)
👈مذاڪره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد
❗️👈تا مدتها متن مذاڪرات محرمانه بود !!!
علی (ع) مالڪ را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...
❗️👈ابوموسی ابرو در هم ڪشید و به مالڪ گفت:
شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.
اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میڪنم !!!
❌⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاڪرات حڪمیت فرا رسید
👈در مذاڪرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد ڪرده بودند ڪه هر دو نفرشان ،
علی (ع) و معاویه را عزل ڪنند و امر را به رای عمومی بگذارند.
❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!
❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت
❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی (ع) را از خلافت عزل میڪنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد
❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی (ع) را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میڪنم معاویه را نصب مینمایم !!!
❗️❗️ابوموسی خشڪش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود ڪرده را تدبیر نیست ....
🌑🌑
👇👇👇👇👇
📌امام علی (ع) از همان ابتدا #خوشبین_نبود ...
چون #دشمن_شناس بود ...
.
.
❗️❗️👈 اینچنین بود ڪه معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی ڪرد......
#باشد_ڪه_از_تاریخ_درس_گیریم
#تاریخ_تکرار_میشود
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
🌹شهید سید میرحسن شبستانی🌹
💠شهیدی که سربند یازهرا س داشت💠
چند ساعتی مانده به عملیات «والفجر۴»، هوا به شدت سرد، ابرهای سیاه، نم نم بارون، هوای دل بچه ها را غمگین و لطیف کرده و هر کسی در فکر کاری است.
یکی اسلحه اش را روغن کاری می کنه، یکی نماز می خوانه. ذکر است و زمزمه و یک جور میقات. همه گرد هم می چرخند تا از همدیگر حلالیت بطلبند.
هر کسی به توانش و به قدر معرفتش. ازهر کسی حالی می پرسم و رد می شوم. یکی گریه می کنه و من گیر می افتم و می پرسم: چرا این قدر گریه می کنی؟
می گوید: گریه می کنم تا خدا من رو باور کنه، آخه امروز روز متفاوتیه و من حس قشنگی دارم. آن طرف تر یکی دیگر از رزمنده ها داره بند حمایلش رو محکم می کنه.
می گویم پسرجون، میدونی که هنوز کلی مونده تا شب بشه، تا برسیم به عملیات! آخه برای چی این کارو می کنی؟ اذیت می شدی، باید الان استراحت کنی، تا وقت حمله جون داشته باشی.
می خنده و می گه: می خوام تمرین کنم، برای همیشه ارادهام مستحکم باشه، بهش فکر می کنم. فکرهام که تمامی نداره، دوباره حرف می زنیم، داریم بر سر این که چگونه آدم ها اراده خودشون را وقت مقتضی از دست میدهند بحث می کنیم که صدائی توجه ام را جلب می کند
سید میرحسین شبستانی، بچه گنبد کاووس از لشکر ۲۵ کربلا داره در بدر دنبال سربند یا زهرا(س) میگرده، میاد پیش ما دو نفر و من بهش گوش زد می کنم که همه سربندها برای ما مقدس هستند.
سید میرحسین میگوید: درست می گویی، آفرین، اما بدان که هر کسی به فراخور حال و دلش. ما سادات، عاشق مادرمان حضرت فاطمه الزهرا(س) هستیم. من دیشب خواب عجیبی دیدم، آقا امام زمان (عج) باشال سبز رنگی به گردن، سربند یا زهرا(س) را بسته به پیشانی ام و بهم گفت: سلام من را به همرزمانت برسان، بگو قدر خودشان را بدانند.
من حالی غریب پیدا می کنم و اشک نم نم می چکد. بعد از هم جدا می شویم. طولی نمی کشد که وقت رفتن می رسد. توی کانال نشسته ایم، زمزمه بچه ها بلند است و باران نرم نرم می بارد. سید میرحسین، سربندی از یا فاطمه زهرا(س) به پیشانی بسته و جلوی ستون به سمت منطقه موعود عملیاتی پیش می رویم. ساعاتی بعد، رمز عملیات خوانده می شود و دیگر همه از هم جدا می شویم. جنگ سنگین می شود...
سید میرحسین شبستانی «متولد ۱۳۴۸» در عملیات کربلای ۴ در منطقه عملیاتی جنوب جزیره ام الرصاص،بر اثر ترکش خمپاره به پیشانی، به فیض شهادت می رسد.
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_شبستانی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان تکان دهنده قبرکن و جنازه دختر زیبا از زبان مرحوم کافی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🔴 استادِ میرزا کوچک خان جنگلی(یا همان شیخ یونس استاد سرایی رشتی)👇
💠 امام خامنه ای(حفظه الله)
میرزا کوچکخان یک روحانی بوده است... در اینکه طلبه بوده، در اینکه روحانی بوده، هیچ شکّی نیست؛[حتی تصویرش در لباس روحانیت موجود است] در حوزهی خودِ رشت، بزرگانی هم در آن وقت بودهاند [مانند شهید ملا محمد خمامی رشتی، مجتهد بزرگ مشروعه خواه گیلان و از اصحاب خاص #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری که چند ماه قبل از بردار شدن شیخ فضل الله، توسط عوامل جریان انگلیسی مشروطه در گیلان ترور شد] که از آنها استفاده می کرده، در این هیچ تردیدی نیست... بنابراین منشأ حرکت میرزا کوچک خان یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است. ۱۳۹۱/۰۸/۲۹
📷 تصویر:حاوی مستندات
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🔴 داستان واقعی _ دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا
👈 وقتی امام زمان عج اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند
🔷🔹صدای اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به راننده گفت : نگه دار نمازمان را بخوانیم، راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم میخوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت میگویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در جاده خواند و آمد کنارم نشست...
🔶🔸پرسیدم از او چه دلیلی دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟
🔷🔹 جوان گفت :من در یکی از شهرهای اروپا درس میخواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا دانشگاه زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های بحرانی میرسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان عج متوسل بشوید...
🔶🔸 در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید قول می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند...
🔶🔸 ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، نمازِ اول وقت» ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد...
🔷🔹 جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا «عشق جان...»
من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم
شاید گِره خورد، به تو نزدیک تر شَوَم...
📚برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام زمان عج صفحه ی هشتاد و پنج
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🌹درس شهادت 🌹
غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي، ميتوني برگردي.
غواص جواب داد: نه، پاي حرف امام ايستادم .
فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.
آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.
#والفجر_8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد يا زهرا، غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد، و اولين نفري بود که به شهادت رسيد!
یاد هزاران لاله در خون خفته، گرامی باد
همانهایی که از همه چیزشان گذشتند.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️استاد رائفی پور
#حجاب_زنان_اشراف
💢تو کنیز غلط کردی حجاب داری💯
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظات کشف پیکر شهید «حقشناس» پس از ۳۶ سال
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
🌷شهادت سردار خلبان شهید #عباس_بابایی به روایت اطرافیان:
وقتی برای خاکسپاریِ شهید [عباس بابایی] رفتیم، امیر نادری [کابین عقب شهید بابایی] برایم تعریف کرد: «ما رفتیم خاک عراق. بمبها را رها کرده بودیم و داشتیم برمیگشتیم داخل خاک خودمان. به منطقه #سردشت رسیدیم. بابایی با لهجه قزوینی به من گفت: «نادری! پایین را نگاه کن، مثل بهشت است! الله اکبر، الله اکبر.» ناگهان یک چیزی گفت «تق» [و] ایشان ساکت شد. حس کردم یک چیزی به هواپیما خورد. احتمال دادم گلوله خورده.» گلوله سمت چپ گردنش خورده بود. درست روز #عید_قربان بود.
[بعد] امیر دادپی تعریف کرد که «وقتی به ما گفتند بابایی شهید شده، فکر کردیم در عربستان درگیری شده و شهید شده، چون من ایشان را روز عرفه ضمن دعای عرفه دیدم.» گفتم چه طور؟ گفت «به جان سه تا بچه هام، در عرفه دیدم ایشان چند صف جلوتر از من با لباس احرام اشک می ریزد و دعا می خواند. من فکر کردم دیر آمده، نشسته دعا می خواند.»
📚 کتاب «شهروند آسمان»
خاطرات امیر سرتیپ خلبان «محمود انصاری»
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
🌷 #هر_روز_یک_خاطره_از_شهدا
#از_اين_امضا_بالاتر؟
#امضاى_با_خون!
🌷يكى از روزها كه به بيمارستان جندى شاپور اهواز رفته بودم، روى يكى از تخت ها رزمنده اى را ديدم كه به شدّت زخمى شده بود، تركشى كه به شكم او برخورد كرده بود، آن قدر بزرگ بود كه از روى ملحفه كاملاً مشخص بود.
🌷نزديك او رفتم، به من گفت: مادر نمى دانم زنده مى مانم يا خداوند شهادت نصيبم مى كند، من يك پيام به ملت ايران، به خصوص به زنان و دختران دارم كه از شما مى خواهم به آنان برسانى؛ مى خواهم به آنها بگويى كه: ما به دنبال مقام و شهرت به جبهه نيامديم، بلكه هدف ما اسلام و قرآن و حفظ حجاب زنان بود.
🌷به او گفتم: پسرم پيامت را بنويس تا سند كتبى داشته باشم. دستش به شدت مجروح بود، به هر زحمتى بود، چند سطر نوشت. گفتم: امضايش كن! انگشتش را به خون آغشته كرد و پايين نامه زد و گفت: از اين امضا بالاتر؟!
راوى: زهرا محمودى
📚 كتاب مستوران روايت فتح، ص ١١٤
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
📆15 آذرماه،سالروز شهادت خلبان #احمد_کشوری در سال 1359
● سرلشکر شهید #فلاحی دربارۀ غائلۀ #کردستان میگفت: «شبی برای مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم هنوز سخنانم تمام نشده بود که جوانی از صف بیرون آمد.دیدم کشوری است.»او در کردستان مأموریتهای دشوار را پیروزمندانه انجام داد.یکبار هم به شدت زخمی شد و هلیکوپترش زیر انبوه گلولهها سوراخ شد،اما آن را به مقصد رساند.
وقتی صدام به ایران حمله کرد،احمد در انتظار آخرین جراحی برای بیرون آوردن ترکش سینهاش بود,اما منتظر نماند به او گفتند که بعد از جراحی برو؛ ولی جواب داد که«وقتی اسلام در خطر باشد,من این سینه را نمی خواهم.»او برای مأموریتهای سخت در جبهههای جنوب و غرب، همیشه داوطلب بود؛سلحشورانه میجنگید و میدان جنگ را به گورستان تانکهای دشمن تبدیل میکرد.
در نهایت در هنگام بازگشت از مأموریتی پیروزمندانه،مورد حملۀ جنگندههای شکاری دشمن قرار گرفت و در حالی که بالگردش بر اثر اصابت راکت آتش گرفته بود،آن را تا مواضع خودی رساند و سپس سقوط کرد و به ملکوت بال گشود.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺