💎 ماجرای نامه ای که شهید چمران به حافظ اسد نوشت
شهید چمران مشغول ساماندهی جنگهای #چریکی بود و سلاحهای کلت و کلاشینکف ما تمام شده بود.
نامه ای #دستی به حافظ اسد نوشت و از طریق همسر لبنانیش مستقیما به سوریه فرستاد.
شهید #چمران در آن نامه به حافظ اسد نوشت که جنگ شروع شده و ما سلاح و مهمات نداریم.
حافظ اسد نیز برای جلوگیری از #ردیابی، در یک هواپیمای مسافربری بوئینگ 747،
نزدیک به #هزار آرپیچی و سلاحهای مختلف را #بدون هماهنگی قبلی به ایران فرستاد و ما نیز وارد جنگ کردیم و به سوسنگرد بردیم و استفاده کردیم.
بعد از این ماجرا، از حــافظ اســد پــرسیدند:
چــرا شما که هم عرب هستید و هم از سردمداران حزب #بعث، در جــنگ، بر ضد #صـدام، از حـکومت ایــران حـمایت میکنید؟
#حــافظ_اســد پاسخ داد:
"در تــاریخ روزی فــراخواهد رســید که تــنها ایــرانی ها از ما دفــاع مـی کنند، در حالی که عـرب ها خــنجرهای شان را در سـینه های ســوری ها فــروبرده اند."
به نقل از مهدی چمران
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
فرزند شهید #قربانعلی_کریمی میگوید :
🌹صبح روزی که پدرم میخواست به سپاه برود ازمن خداحافظی کرد وگفت:
دیشب در خواب، اباعبدالله سلام الله علیه بیابانی که#قتلگاهم بودرابا نحوه شهادتم بمن نشان دادند.
من در#محاصره قرارمیگیرم ودرحالی که تشنه هستم وفرصت نوشیدن#آب ندارم یکی سرم رابانیزه جدامیکندوباخودمیبرد.
پدررفت ومدتی بعد همرزم اوآمدوگفت :
🔻ما،درحین عملیات والفجر ۶ مجبوربه عقب نشینی شدیم و قربانعلی با عده ای درمحاصره افتادندو ما ازسرنوشت آنان هیچ خبری نداریم...
سالها گذشت واسرا#تبادل شدند اما ازپدرم خبری نشدو خواهرکوچکم نیزبشدت بهانه میگرفت.
تاشبی پدررادرعالم#رویا دیدم که بمن گفت :
پسرم من ودوستانم درشیاری درمنطقه ی چیلات بودیم.
هرغروب حضرت زهراسلام الله علیهابدیدار مامیامدند ومارابنام صدا میکردند.حتی #چادرخانم به استخوانهای ما کشیده میشد.
دیشب امرکردندکه:
باید برگردی دخترت خدارابه پهلوی شکسته من قسم میدهدوتورا میخواهد.
ووقتی ازخواهرم پرسیدم گفت چندشب است که عاشورامیخوانم وخداراچنین سوگندمیدهم..
و چندروزبعدپیکرپدرم#بدون سر تفحص شدبا #قمقمه ای پرازآب که نتوانسته بود#بنوشد.
کانال شهیدطالبی
@shahidtalebi 🕊🌺