eitaa logo
شهید مدافع حرم آل الله روح الله طالبی اقدم
439 دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
10 فایل
شهید روح الله طالبی اقدم ظهر تاسوعای سال ۱۳۹۴ در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید. ارتباط با ادمن: @abo_ammar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠 شهادت عباس ⚜روستایی که تا یک هفته پیش تا مرز رفته بود با همت، و رشادت های عباس و چند نفر از دوستان اینطور نشد🚫 و ما یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن💥 کردیم.  ⚜وقتی روز آخر سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را تا دشمن نتونه از این جلوتر بیاد📛. یکی از بچه هامون زخمی شده بود و قرار شد ما اون رو به بهداری🚑 برسونیم. ⚜منم به گفتم بیا همراه ما بریم و این دوستمون رو برسونیم بهداری ولی عباس قبول نکرد❌. قرار شد عباس با تیپ بروند سمت منطقه جدید. دوباره بهش گفتم: عباس اینجا دیگه کاری نیست و بقیه هستند، بیا .⚡️ولی بازم عباس قبول نکرد.  ⚜سر یک سه راهی╣ از هم جدا می شد. ما می خواستیم بریم به راست➡️ و سمت بهداری ولی عباس و بقیه به سمت چپ⬅️. ما بود، لبخند روی لبش😄 بود و داشت به من نگاه می کرد که از هم جدا شدیم💕.  ⚜تقریبا دو ساعت⌚️ بعدش به ما خبر رسید که عباس به رسیده و نمیشه جنازه عباس رو برگردوند عقب😔. شب اون منطقه خیلی ناامن بود و اصلا امکانش نبود که بشه رو عقب آورد.عباس پیکرش تنها افتاده بود.  ⚜ما صبر کردیم و تقریبا ساعت 11 یا 12 جمعه بود که رفتیم به منطقه . به ما گفته بودند که اونجا به دوتا ماشین🚙 اصابت کرده و شما باید احتمالا پیکر عباس رو کنار ماشین جلویی پیدا کنید.  ⚜ما تا نزدیکی های دشمن رفتیم ولی ماشینی پیدا نکردیم😔. بعد خبر دار شدیم که اون ماشینی که ازش گذشتیم🚕 همون ماشینی بوده که پیکر عباس⚰ کنارش قرار داشته.  ⚜داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد 🕌حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم،  یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو می کنیم. آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده😭.  ⚜وقتی دوباره رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده می‌شد😭. چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی👤 داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این است ⚜چون دوتا انگشترهای عباس💍 را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن،⚡️ ولی عباس از همه جلو زد🕊. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش شده و تو باید یادش کنی🌷.  کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane 🕊🌺
✍️ 💠 ساکت بودم و از نفس زدن‌هایم وحشتم را حس می‌کرد که به سمتم چرخید، هر دو دستم را گرفت تا کمتر بلرزد و حرف حرم را وسط کشید :«زینب جان! همونطور که اونجا تو پناه (علیهاالسلام) بودی، مطمئن باش اینجام (علیهاالسلام) خودش حمایتت می‌کنه!» صورتم به طرف صورتش مانده و نگاهم تا کشیده شد و قلبم تحمل اینهمه وحشت را نداشت که معصومانه به گریه افتادم. 💠 تازه نبض نگرانی نگاه مصطفی در تمام این شش ماه زیر انگشت احساسم آمده و حس می‌کردم به هوای من چه وحشتی را تحمل می‌کرد که هر روز تارهای سفید روی شقیقه‌اش بیشتر می‌شد و خط پیشانی‌اش عمیق‌تر. دوباره طنین سحرگاهی امروزش در گوشم نشست و بی‌اختیار دلم برای لحن گرمش تنگ شد تا لحظه‌ای که به اتاق برگشتیم و اولین صوتی که شنیدم صدای مردانه او بود :«تکلیف حرم سیده سکینه چی میشه؟» 💠 انگار به همین چند لحظه که چشمانم را ندیده بود، نفسش را گرفته و طاقتش تمام شده بود که رو به ابوالفضل سوالش را پرسید و قلب نگاهش برای چشمان خیسم من می‌تپید. ابوالفضل هم دلش برای حرم می‌لرزید که همان پاشنه در روی زمین نشست و نجوا کرد :«فعلاً که کنترل داریا با نیروهای ارتش!» و این خوش‌خبری ابوالفضل چند روز بیشتر دوام نیاورد و اینبار نه فقط داخل شهر که رفقای مصطفی از داریا خبر دادند ارتش آزاد با تانک وارد شهر شده است. 💠 فیلمی پخش شده بود از سربازی سوری که در داریا مجروح به دست افتاده و آن‌ها پیکرش را به لوله تانک بسته و در شهر چرخانده بودند. از هجوم وحشیانه ارتش آزاد، بیشتر مردم داریا تلاش می‌کردند از شهر فرار کنند و شهرک‌های اطراف داریا، پای فرار همه را بسته بود. 💠 محله‌های مختلف هر روز از موج انفجار می‌لرزید و مصطفی به عشق دفاع از حرم (علیهاالسلام) جذب گروه‌های مقاومت مردمی زینبیه شده بود. دو ماه از اقامت‌مان در می‌گذشت و دیگر به زندگی زیر سایه ترس و عادت کرده بودیم، مادر مصطفی تنها همدم روزهای تنهایی‌ام در این خانه بود تا شب که مصطفی و ابوالفضل برمی‌گشتند و نگاه مصطفی پشت پرده‌ای از خستگی هر شب گرم‌تر به رویم سلام می‌کرد. 💠 شب عید مادرش با آرد و روغن و شکر، شیرینی ساده‌ای پخته بود تا در تب شب‌های ملتهب زینبیه، خنکای عید حال‌مان را خوش کند. در این خانه ساده و قدیمی همه دور اتاق کوچکش نشسته و خبر نداشتم برایم چه خوابی دیده که چشمان پُر چین و چروکش می‌خندید و بی‌مقدمه رو به ابوالفضل کرد :«پسرم تو نمی‌خوای خواهرت رو بدی؟» 💠 جذبه نگاه مصطفی نگاهم را تا چشمانش کشید و دیدم دریای احساسش طوفانی شده و می‌خواهد دلم را غرق کند که سراسیمه پا پس کشیدم. ابوالفضل نگاهی به من کرد و همیشه شیطنتی پشت پاسخش پنهان بود که سر به سر پیرزن گذاشت :«اگه خودش کسی رو دوست داشته باشه، من نوکرشم هستم!» 💠 و اینبار انگار شوخی نکرد و حس کردم می‌خواهد راه گلویم را باز کند که با عجیب محو صورتم شده بود و پلکی هم نمی‌زد. گونه‌های مصطفی گل انداخته و در خنکای شب آبان‌ماه، از کنار گوشش عرق می‌رفت که مادرش زیر پای من را کشید :«داداشت میگه اگه کسی رو دوست داشته باشی، راضیه!» 💠 موج مصطفی از همان نگاه سر به زیرش به ساحل قلبم می‌کوبید و نفسم بند آمده بود که ابوالفضل پادرمیانی کرد :«مادر! شما چرا خودت پسرت رو زن نمیدی؟» و محکم روی پا مصطفی کوبید :«این تا وقتی زن نداره خیلی بی‌کلّه میزنه به خط! زن و بچه که داشته باشه، بیشتر احتیاط می‌کنه کار دست خودش و ما نمیده!» 💠 کم‌کم داشتم باور می‌کردم همه با هم هماهنگ شدند تا بله را از زیر زبان من بکشند که مادر مصطفی از صدایش شادی چکید :«من می‌خوام مصطفی رو زن بدم، منتظر اجازه شما و رضایت خواهرتون هستیم!» بیش از یک سال در یک خانه از تا با مصطفی بودم، بارها طعم احساسش را چشیده و یک سحر در حرف عشقش را از زبان خودش شنیده بودم و باز امشب دست و پای دلم می‌لرزید. 💠 دلم می‌خواست از زبان خودش حرفی بگوید و او همه در نگاهش بود که امشب دلم را بیش از همیشه زیر و رو می‌کرد. ابوالفضل کار خودش را کرده بود که از جا بلند شد و خنده‌اش را پشت بهانه‌ای پنهان کرد :«من میرم یه سر تا مقرّ و برمی‌گردم.» و هنوز کلامش به آخر نرسیده، مصطفی از جا پرید و انگار می‌خواست فرار کند که خودش داوطلب شد :«منم میام!»... ✍️نویسنده: کانال رسمی شهیدمدافع حرم ابا حنانه روح الله طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺🌸
🔴 از جنگ سوریه، علیه داعش 🔰قسمت دوازدهم 🔷در واقع تروریست‌ها کسی که مورد اعتماد فرماندهان ارشد بود را می‌خرند و با تهدید خودش و خانواده‌اش، این عملیات تروریستی را انجام می‌دهند. دقیقاً مثل تروری که در اوایل انقلاب در دفتر ریاست جمهوری، زمان شهید رجائی انجام شد و شخصی که آن بمب‌گذاری را انجام داد، فردی مورد اعتماد شهید رجائی بود. 🔷تروریست‌ها قصد داشتند، حالا که محاصرۀ شهر دمشق کامل شده با این عملیات تروریستی و رده بالای سوریه را از دور خارج کرده و با یک حملۀ سراسری و گسترده، کل شهر دمشق را تصرف نمایند و با این کار دیگر کار سوریه یکسره می‌شد و رژیم سوریه به طور کامل سقوط می‌کرد. 🔷اسفند ۱۳۹۱ تروریست‌ها کاملا به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند. آن‌ها با حمایت همه جانبه ، ، و توانسته بودند حلقه محاصره را تنگ‌ تر و به در دمشق نزدیک شوند. طوری که عنقریب کاخ را به اشغال خود درآورند. 🔷آن شب وضعیت بسیار بغرنجی پیش آمده بود. البته خانواده‌ها را فرستاده بودیم به جاهای امن. هم کار را تمام شده می‌دانست و دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود. 🔷آخرین پیشنهاد آن شب به داده شد، گفتم: 🔷حالا که همه چیز تمام شده و در آستانه می‌باشد، شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید. گفتند: چه کنیم؟ 🔷گفتم: درِ اسلحه‌خانه‌ها را باز کنید و مردم را با اسلحه‌های موجود در آن کنید تا خود مردم جلویِ این تروریست‌ها را بگیرند. 🔷شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد و مردم تروریست‌های تکفیری را از اطراف کاخ ریاست جمهوری و بعد هم شهرهای سوریه عقب راندند. 🔷همین نیروها هسته اولیه تشکیلاتی به نام « دفاع وطنی » را شکل دادند که الان در سوریه با داعشی‌ها، النصره‌ای‌ها می‌جنگند. ↩️ادامه خاطرات سردار شهید همدانی  با عنوان نقشه راه سوریه، بنا به دلایل اطلاعاتی و امنیتی فعلا قابل انتشار نمی‌باشد. ان شاء الله به محض برطرف شدن ملاحظات فوق به محض اینکه به دست ما برسد، تقدیم شما همراهان خواهد شد. ✋ پایان ➖➖➖➖➖➖➖➖ ╔═ 🌼══🌼 ═╗       کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺 ╚═ 🌼══🌼 ═╝
🔻آمريكا 1382: ايران محور شرارت است. 🔻آمريكا 1384: خاورميانه جديد در راه است! 🔻آمريكا 1388: گزينه نظامي روي ميز است. 🔻آمريكا 1390: تحريم هاي فلج كننده روي ميز است. 🔻آمريكا سال 1397: ايران ميتواند قدرت جهاني باشد. 🔻آمريكا سال 1402: درهاي مذاكره رو باز گذاشته ايم! کانال شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺
🔴خطر استحاله جدی ست این هشدار بسیار جدی بود هشدار رهبری مبنی بر را جدی بگیریم. یادمان باشد که‌ با استحاله فرهنگی کرد. با استحاله فرهنگي یک کشور بدون جنگ و خون‌ریزی سقوط می کند و عجیب تر این که خود مردم و مسؤولان نیز نمی دانند که کشور کرده‌ است ✍ قاسم روانبخش
💢چرا ارزش پول ملی عراقی بالاتر از پول ایران است و ارزش آن کاهش نمی یابد؟ ⁉️ پاسخ به یک در راهپیمایی اربعین 🔹🔸از سال ۱۹۳۲ تا قبل دهه ۱۹۹۰ در دوره استعمار بریتانیا، که واحد پول در عراق شکل می‌گیرد، ارزش این پول، با کمک ارزهای خارجی، همچون روپیه هند در دوره استعمار آن توسط بریتانیا و یا با پوند استرلینگ، میخ‌کوب می‌شده‌است. ♦️در ابتدای دهه ۱۹۹۰ عراق بابت هزینه‌هایی که دولت صدام به علت جنگ با ایران و کویت، برای این کشور به وجود می‌آورد، با کسری بودجه شدید مواجه می‌شود که دولت صدام حسین را مجبور به بسیار زیاد برای جبران کسری‌های بودجه می‌کند. به همین خاطر، این کشور ‎‌های سه رقمی (٪۳۰۰ و ٪۴۰۰ و ٪۵۰۰ و....) را تجربه و در سال‌های متوالی ارزش پول‌اش به‌شدت کاهش پیدا می‌کند و ارزش هر دینار که تا قبل از این معادل با یک سوم دلار بوده(یعنی هر ۳ دینار معادل یک دلار بوده است) هزار برابر کم می‌شود.( ارزش هر دلار در بازار آزاد معادل ۳۰۰۰ دینار عراقی می‌شود.) ♦️این مسئله ادامه پیدا می‌کند تا زمانی‌که عراق تصمیم می‌گیرد با بدهکاری و گرفتن آن را جبران کند؛ از کشورهایی همچون عربستان و ژاپن و چین و...برای تامین کسری بودجه خود وام می‌گیرد که این اقدام، بدهکاری سنگینی را برای این کشور به ارمغان می‌آورد. ♦️در همین حین، آمریکا در سال ۲۰۰۳ به قصد عراق، ولی با بهانه وجود سلاح‌های کشتار جمعی در این کشور، حمله کرد درحالی‌که میدانست که در صورت اشغال نظامی آن، موظف خواهد شد بدهی عراق را از درآمد نفت این کشور به طلبکارانش بپردازد. در اینصورت سهم کمی از نفت به آمریکا می‌رسید؛ به همین خاطر آمریکا تصمیم می‌گیرد با اعمال فشار سیاسی به طلبکاران عراق، آنان را مجبور به بخشیدن مبلغ اعطایی‌شان به عراق کرده و از این طریق توانسته کل نفت عراق را تصاحب کند. ♦️با این کار بحران بدهکاری سنگین عراق در پی کاهش شدید ارزش پول آن برطرف می‌شود اما مشکل همچنان از طریق دیگری باقی می‌ماند و آن وابستگی شدید پول عراق به ارزهای میخ‌کوب شده خارجی است. ♦️مشکلی که این ارزهای میخ‌کوب شده خارجی در عراق همانند کشور امارات و عربستان، به وجود می‌آورد این است که نرخی که برای ارزها تعیین می‌شود برای اینکه معیشت مردم حفظ بشود، پایین تر از نرخ واقعی است و این کار مانند آن است که دمای بدن یک بیمار با یک قرص تب‌بر پایین نگه‌داشته‌بشود. این که قیمت ارز با یارانه دولت یا با دستور دولت پایین نگه داشته‌شود، منجر به این می‌گردد که تولید گران‌تر از واردات برای کشور تمام شود. قیمت کالای وارداتی ارزان‌تر و به‌صرفه‌تر از کالای تولیدی خود کشور تمام می‌شود. در نتیجه رغبت مردم به خرید کالای وارداتی بیشتر می‌شود و در نتیجه تولید تضعیف می‌گردد. این مسئله معادل با تضعیف سیستم ایمنی بدن فرد بیمار برای مقابله با بیماری است که درنهایت نیاز بدن به قرص تب‌بر برای مقابله با ویروس تشدید می‌شود. ♦️این اتفاقی است که در عربستان و امارات نیز به صورت بودجه کشور تا ٪۹۰ درصد به فروش نفت و ضعف در تولید و واردات حتی اقلام غذایی و... میتوان مشاهده کرد که این مسئله آینده این کشورها را به شدت دچار مشکل خواهد کرد و وابستگی دولت به فروش نفت را افزایش داده و هزینه‌های دولت رشد صعودی داشته و کسری بودجه نیز تشدید خواهد شد. ♦️پایان این مسئله قطع به یقین، این کشورها در بحران بدهی خواهد بود. و این میخ‌کوب بودن کنونی پول‌ این کشورها، قطعا در بلند مدت به ضررشان تمام خواهدشد و مشکلات زیادی علی‌الخصوص در صورت تحریم شدن یا درگیر جنگ شدن مشابه به جنگ‌های این کشور با ایران و یا کویت( که ارزش پول عراق را تا ۱۰۰۰ برابر کاهش داد) برای‌شان به دنبال خواهد داشت. ‌شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله (ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم https://eitaa.com/abahannane🌺