#سبــــــک_زندگے_شهـــــدا🌸🍃
#به_جدّم_قسم_من_شهيد_ميشم🔻
💢ازبچگی کارکرده بودم وحالاهم شده بودم یه خانوم معلم،دوشیفت هم کارمیکردمواسه خودم مستقل شده بودم.قطعه زمینی هم خریده بودم.تصمیم به ازدواج داشتم.
شهریور ۱۳۵۵بودرفتم مشهدبه امام رضا(علیه السلام)حرف دل اینگونه گفتم قبل هرحرف وکلام وگفت وگوی #شوهری خواهم که باشدسیدوقدش بلند،خوش خلق وخوی.آقا...من یکی رو میخوام که سیّد باشه ،قد بلندباشه،خوش اخلاق باشه...🙈
تا اینکه #خواستگار اومد خونه مون صحبت که میکردیم بهش گفتم:شما واسه چی منوانتخاب کردید...؟ آقامحسن که تااون موقع سرش پایین بود.
گفت:شما چرا اینطوری صحبت میکنید...؟
گفتم:دلم میخواد بدونم که چرا شما اینقده دنبال مال دنیایید...؟!☺️
مگه دنیا چه ارزشی داره...؟ سرمو بالا گرفتم و گفتم:من زن کسی میشم که #مهریه مو #شهادتش قراربده...
حس میکردم حرف آخرو زدم پیش خودم فکر میکردم بیچاره فهمیده که چه اشتباهی کرده اومده #خواستگاری من، انگارمیخواست چیزی بگه:خنجربزن ای دوست ولی زخم زبان نه.....
سرشو تکونی دادوگفت:به جدّم قسم...من شهيد ميشم...و باز تكرار و تأکید كرد به جدّم قسم...من #شهيد ميشم...مونده بودم هاج و واج مات ومبهوت نگاش میکردم😳
خدایااین چییی میگه...؟!
گفت:
رسوایی رازدلت ازچشم تو پیداست ...
خواندم زدلت آری وگفتی به زبان نه...
اگه اومدم #خواستگاری شماواسه اینه که میدونم بعد #شهادتم اگه بچه ای داشته باشم میتونیدبچه هاموبزرگ کنید.
راوی:همسر#شهید
#سیّد_محسن_صفوی
📚منبع قصه ای برای سجاد ص۱۵_۱۶
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺