eitaa logo
استاد ابوالفضل بهرامپور
2.5هزار دنبال‌کننده
309 عکس
141 ویدیو
3 فایل
کانال رسمی نشر آثار استاد ابوالفضل بهرامپور آدرس پایگاه اطلاع رسانی استاد http://www.bahrampur.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
« انّ الذین کفروا سواءٌ علیهم ءَأَنذرهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون » ترجمه: البته آنان که کفر ورزیدند ، تفاوتشان نکند چه انذارشان بکنی یا نکنی ، ایمان نمی آورند . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1.در این آیه با تجربۀ تاریخی که انسانهای کافر زیادی ، با آغوش باز به استقبال اسلام رفتند و کافران زیادی که اسلام را نپذیرفتند ، منافاتی ندارد ، چرا که کفر مانند ایمان مراتبی دارد و کسانی که به مرتبۀ نهایی کفر رسیده اند به دلیل حق ناپذیری آگاهانه و می گویند : « اللهم ان کان الحق .. » ( انفال - 32 ) یعنی : اگر این قرآن حق و از جانب توست ، از آسمان بر ما سنگ بباران یا عذابی دردناک بر ما فرو فرست . «خَتَم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوهٌ و لهم عذابٌ عظیم » ترجمه: خداوند بر دلها و شنوایی شان مُهر نهاده و بر چشمانشان پرده ای است و آنها را عذابی بزرگ است . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1. کفّار به خاطر عنادی که با رسول خدا داشتند ، حاضر نبودند که حتی یک کلمه از آن حضرت بشنوند و گوش و چشم خود را می بستند . طبعاً خدا هم آنها را به حال خودشان رها می سازد و این همان مُهر بر دل آنها نهادن است . 2. اگر کسی بگوید : وقتی که خدا بر دل آنها مُهر نهاده ، پس آنها خود تقصیری ندارند و مجبور به کفر خود هستند . پاسخ آن است که : گمراهی و ضلالت مانند هدایت بر دو گونه است ؛ الف - ابتدایی که خداوند هرگز چنین گمراه کردنی ندارد . ب - کیفری و ثانوی که اگر کسی با اختیار خود از پذیرش دعوت انبیاء و اولیاء به طور قطعی سرباز زند و در راه باطل ماند ، چنین کسی دچار نوعی گمراهی از جانب خداست که آن را ضلالت ثانوی می نامند . پس قطع کمک غیبی از سوی خداوند و سلب توفیقات معنوی تحت عنوان اِضلال کیفری مطرح است . مُهر زدن خدا مانند آن است که کسی چند قفل بر دری زده باشد و شخص دیگری قفل دیگری بر آن بیفزاید که صاحب این در راه در رفت ندارد ، مگر آنکه توبه کند و قفلهایی که خود زده را باز کند تا آن شخص هم قفلی را که بر روی آن قفل زده را باز کند ، پس خَتَم نتیجۀ لا یؤمنون است . 3.قلوب و ابصار به صورت جمع ولی سمع به صورت مفرد آمده است ، چرا که سمع اسم جمع ، یعنی : گوشها است و یا به معنای مصدری یعنی : شنیدن است که در این صورت قابل جمع بستن نیست و شامل تثنیه و جمع هم می شود . 4.برای قلب و گوش تعبیر ، خَتَمَ و مُهر زدن آمده ولی برای چشم ، تعبیر غشاوه و پرده گذاشتن را به کار برده است . شاید از آن جهت باشد که قلب و گوش در ادراکات ، جهت و سوی معینی ندارند ولی چشم سر ، تنها جهت مقابل را می بیند و لذا قلب و گوش با مُهر خوردن و چشم با پرده تناسب دارد . 5.عذاب عظیم یعنی : عذاب با عظمت و با هیبت و دلهره آور که بیشتر معنوی است تا کمّی و از کبیر هم بالاتر است ، عذابی که آنچنان انسان را می پیچاند که گویی می خواهد شیری را که از مادر خورده پس بستاند . @abahrampur
« فی قلوبهم مرضٌ فزادهم الله مرضاً و لهم عذابٌ الیمٌ بما کانوا یکذبون » ترجمه: در قلب منافقان بیماری است که خداوند آن را می افزاید و برای آنان عذابی دردناک است به خاطر آنچه که دروغ می گویند . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1. در دلهای منافقان کینه و بدخواهی بر ضدّ اسلام است و خدا بر مرضاشان افزود . افزایش این مرض به دو احتمال است : اول : آنها خود به واسطۀ عدم پذیرش هدایت قرآنی ، ضلالت ابتدائی و اولی را دارند و کیفر الهی در برابر این کینه توزی ، ضلالت ثانوی است که به معنای سلب توفیق و رها کردن گناهکاران به حال خود است . دوم : اهل باطل کینۀ حق را به دل می گیرند و با دیدن پیروزی حق ، بر کینه و دشمنی شان افزوده می شود . این امری طبیعی است ، پس لازم نیست که خدا مستقیما کینه توزی را بیفزاید ، بلکه کافی است که موفقیتی نصیب مؤمنین کند . 2. عذاب دردناک برای آنان به سبب دروغشان می باشد ، ذکر عنوان دروغ از میان همۀ صفات زشت و رذائل منافقان بدان جهت است که دروغ ریشۀ همۀ آن رذائل می باشد و صفت نفاق بر این رذیله استوار است . 3. الیم بودن عذاب به کیفیّت عذاب و عظیم بودن به کمیّت آن اشاره دارد که در قرآن گاه به این و گاه به آن و گاه به صفت های دیگر به خاطر ابعاد مختلف اشاره شده است . « و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون » ترجمه آیه : و چون به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید ، می گویند جز این نیست که ما اصلاحگرانیم . آگاه باشید که همین ها تبهکارانند ولی نمی فهمند . ✍️ مطالبی پیرامون آیه : 1. فساد به معنای خروج از اعتدال و هرچه از مسیر آفرینش خود خارج گردد گفته می شود که در آن فساد پدید آمده است و چون شریعت عامل نظم و تعادل جامعه است ، منافقین که مانع اجرای درست آن می شوند ، مفسد نامیده شده اند . 2. منافقان در مقام سخن ، می گفتند : کارهای ما در جهت اصلاح جامعه است ، ولی در عمل اقداماتی در جهت کارشکنی و ایجاد مشکل برای مسلمانان انجام می دادند ، مثلاً مسجدی در مقابل مسجد پیامبر (ص) می ساختند ا در واقع پایگاهی برای توطئه های خود باشد که نام آن مسجد ضرار گذارده و دستور تخریب آن داده شد . اینان نام این کار خود را اصلاح طلبی می گذاشتند . 3. پاسخ عملی آنها روشنگری و مبارزه با آنان و تخریب پایگاه های فکری و اجتماعی آنهاست . @abahrampur
« او کصیّبٍ من السماء فیه ظلماتٌ و رعدٌ و برقٌ یجعلون اصابعهم فی آذانهم من الصواعق حذر الموت و الله محیطٌ بالکافرین » 💡 ترجمه: یا مانند رگبار تندی از آسمان است که در آن تاریکی ها و رعد و برق است که از ( غرّش ) صاعقه ها و بیم مرگ ، انگشتان خویش در گوشهایشان کنند و خدا بر کافران احاطه دارد . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1. منافق در این مثال ، در چنان وضعی قرار گرفته که انگشتان خود را در گوش می گذارد تا فقط خود را از خطر مرگ حفظ کند و لذا نتیجه می گیریم که جامعه و حکومت اسلامی باید از منافقان و مخالفان حق گریز ، چنان سلب امنیّت کند که فرصت توطئه بر ضدّ اسلام را پیدا نکند و فقط مشغول حفظ خود باشد و به خود گرفتار شوند . 2. فرق این مثال با مثال قبلی در دو چیز است ؛ الف - آنجا که یک عامل گیج کننده بیشتر نبود و آن خاموشی نور آتش بود ، ولی در اینجا عوامل متعدد و پیچیده تری به تصویر کشیده شده اند که عبارتند از : رگبار تند ، ابرهای سیاه و تاریک ، غرّش رعد و برق ، نور شدید برق که مجموعۀ این عوامل سرسام آور است و نشان می دهد که منافقان در پیچ و خم شکست های پی در پی ، تحلیل می روند . ب - آنجا آتش راخود افروخته بود تا در پرتو آن راه یابد ولی اینجا او می خواهد از هر فرصتی استفاده کند و نوری که ایجاد شده کار خودش نیست . وقتی که گوشه ای برقی می زند ، آنها در پرتو آن فرصت طلبانه حرکت می کند و خود را کنار آن قرار می دهد . 3. خدا بر کافران احاطه دارد . گویا این جمله به عنوان معترضه و بین دو پرانتز آمده است که بهترین اسلوب آموزشی است که مطلب در فضایی القا گردد که زمینۀ مساعدی برای فهم مخاطب ایجاد شود . مثل اینجا که خداوند احاطه داشتن خود و عجز انسان را در میان مثلی که به سردرگمی منافق مربوط است بیان می کند . زمینه ای ایجاد می شود که محیط بودن خود را مطرح کند . ( والله محیطٌ بالکافرین) « یکاد البرقُ یخطف ابصارهم کلّما اضاء لهم مشوا فیه و اذا اظلم علیهم قاموا و لو شاء لذهب بسمعهم و ابصارهم انّ الله علی کلّ شیء قدیر » 💡 ترجمه: نزدیک است که برق چشمانشان را بزند هربار که برای آنان روشن کند در آن راه روند و چون بر آنها تاریک کند می ایستند و اگر خدا می خواست گوش و چشمشان را می برد و خدا بر هر کاری تواناست . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1. خداوند در ادامۀ مثال دوم می فرماید : وقتی که برقی می جهد و اندکی مسیر روشن می شود ، اینها راه می افتند ولی نزدیک است که برق چشم آنها را بزند و چون دوباره تاریک شد ، می ایستند . این آیه به خوبی ناموفق بودن تلاش های منافقین را در توطئه های خویش بر ضدّ اسلام ترسیم می فرماید . 2. اگر خدا می خواست گوش و چشم منافقان را از کار می انداخت ، ولی مشیّت خدا بر اساس حکمت است ، و حکمت امتحان اقتضا می کند که به آنان مهلت بدهد . 3. حرف « لو» برای شرط و در ادبیات عرب به عنوان لو امتناعیه نامیده شده است . لو وقتی می آید که فعل شرط واقع نشده باشد ، مانند لوشاء یعنی اگر می خواست ولی نخواسته و اقدامی نکرده است . 4. مخالفان اسلام بر دو گونه اند ؛ الف - جاهلان به اسلام که اگر با استدلال و منطق با آنها سخن گفته شود ، به آن می گروند که باید با آنها بحث و گفت و گو کرد . ب - معاندان که مخالفتشان آگاهانه و سیاسی است و در مقام پذیرش حق نیستند پس باید هر گونه فرصت توطئه را از آنها گرفت . @abahrampur