eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.9هزار ویدیو
184 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🍂با خیال رخ زیبای ای راحت جان 🌼 از دیدنِ روی دگرانیم هنوز 🍂تا که تو کی برسی زین سفر و دراز 🌼حیف و صد حیف که از هنوز ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ⚘ ↷🕊ʝσɨŋ↓ °|• @abalfazleeaam࿇ ╰┅─────────┅╯
وَالْعَصر ؛ قسم به عبورِ یکایکِ ثانیه ها ؛ لحظه ای ؛ بی یادِ ؛ خُسرانِ محض است آقا ...😔 🌹 @abalfazleeaam
نظرے کن که 🌙جھـــان بیتاب است! ♥روز و شب چشــم همہ 🌸 ارباب است.. ♥ 🕋پس کی بہ جھان می تابی ♥نور زیبای یک جلوه اے 😍از محراب است @abalfazleeaam
💠وقتی برای ما فقط یک مسافرت شده و 💠از همین مسیر می شوی 💠ما اهل زمینیم و تو اهل شمادعوتی به↙️ ♡♥◾کانــال نشــر تصاویـــر،ویدئــوهاونواهای مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡ @shahidhojatrahimi https://eitaa.com/shahidhojatrahimi
⚘﷽⚘ ✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت دو روز مشهد بودیم و دل سیر زیارت کردیم...😍😇 صالح یک هفته مرخصی داشت. قصد داشتیم به 🌳شمال 🌳برویم و حسابی تفریح کنیم.😊 هنوز در مسیر استان گلستان🛣 بودیم که از محل کار با او تماس گرفتند و به او گفتند که باید بازگردد.😕 ناراحت بودم اما... بیشتر از پکر می شدم. انگار می خواست چیزی بگوید اما نمی توانست. به اولین شهر ساحلی که رسیدیم، لب دریا رفتیم.🌊 ــ تا اینجا اومدم خانومم رو نبرم ساحل؟! شرمندم مهدیه...😥 ــ این حرفو نزن. من کاریتو می دونم. وقت زیاده. خدا رو شکر که حداقل زیارت رفتیم.☺️ چنگی به موهایش زد و چادرم را گرفت و با خودش کشاند توی آب. آب از زانویمان بالا آمده بود و چادرم را سنگین کرده بود. آنرا دور خودم پیچاندم و به دریا خیره شدم. ــ مهدیه جان...😍 ــ جان دلم☺️ ــ فردا ظهر اعزامم...😇 برگشتم و با تعجب گفتم: ــ کجا؟!😳 چیزی نگفت. می دانستم سوریه را می گفت. قلبم هری ریخت.😥 انگار معلق شدم بین زمین و آسمان. شاید هم روی آب بودم. به بازوی صالح چنگ زدم و خودم را نگه داشتم. با هم بیرون آمدیم و روی ماسه ها نشستیم. چادرم غرق ماسه شده بود. کمی تنم می لرزید نمی دانم از سرما بود یا از ضعف خبری که شنیده ام؟!😔 "مهدیه آروم باش. یادت نره بابا گفت باید باشی. اینجوری دلشو می رنجونی و نمی تونه با خیال راحت از خودش کنه. همش باید نگران باشه. تو صالحو سپردی دست خدا. زندگیتو گره زدی به حرم ... پس نگران نباش و کن به خدا..." ــ چرا یهو خواستی بیفتی؟ حالت خوبه عزیزم؟😒 خندیدم و گفتم: ــ آره خوبم. نگران نباش. ماسه های زیر پام خالی شد.☺️ نگاهی به ساعتم انداختم و گفتم: ــ وقت زیادی نداریم ها... اگه تموم شب رو رانندگی کنیم فرا صبح می رسیم خونه.😅 بلند شدم و دست او را گرفتم و از جایش بلندش کردم و با هم سوار ماشین شدیم. دلم را به دریا زدم و گفتم: ــ من رانندگی می کنم. تا وقتی شب میشه بخواب که بتونی تا صبح رانندگی کنی. باشه؟😊 سوئیچ را به من داد و حرکت کردیم.💨🚙 ادامه دارد... 🖇نویسنده👈 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• ┏⊰🍀✿🍀⊱━━━─━━┓ @abalfazleeaam🇮🇷 ┗━━─━━━⊰🍀✿🍀⊱┛
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 💖 ابراهیم هادے @rafiq_shahidam96 🔸مدتی در جنوب شهر معلم بود؛ 〽️ مدیر مدرسه اش می گفت آقا ابراهیم از جیب خودش پول می داد بـہ یڪی از شاگردان تا هـر روز زنـگ اول بـرای ڪلاس نان و پنیر بگیرد.🍞🧀 ☝🏻 چون آقاے هـادے نظرش این بود ڪه این ها بچه های منطقه محروم هستند و اڪثرا سر ڪلاس گرسنـہ هستند و بچـہ گرسنـہ هم درس را نمی فهمد. 🌹 ابـراهیم هنوز هم معلمی درس عـشــق می دهـی و درس مــردانگی 💖 معلمِ هدایتی هــادے راهی# کلاست دل هاے ما و تکلیف هر روزمان، شبیـہ " شما " شدن 🌺 مبااارررڪ مـعـلم# خـوبـم 🍃🌹🍃🍃🌹🍃🌹 🌺 @rafiq_shahidam96 #سلام_بر_ابراهیم https://www.instagram.com/p/COZkv_chpzM/?igshid=13frcht73nfm
دآرَد دلِ‌مآ♥️ از تمنآےنگآهے مَحروم‌مَگردان‌دلِ‌مآرا، ڪه‌روآنیست...🥺 @abalfazleeaam
💠وقتی برای ما فقط یک مسافرت شده و 💠از همین مسیر می شوی 💠ما اهل زمینیم و تو اهل شمادعوتی به↙️ ♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡ https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325
💠وقتی برای ما فقط یک مسافرت شده و 💠از همین مسیر می شوی 💠ما اهل زمینیم و تو اهل شمادعوتی به↙️ ♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡ https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325
💠وقتی برای ما فقط یک مسافرت شده و 💠از همین مسیر می شوی 💠ما اهل زمینیم و تو اهل شمادعوتی به↙️ ♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡ https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325