27.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوره_مجازی
🎯مکتب_شهید_سلیمانی
📽کلیپ چهارم
مدرس:دکتر محمد حسین فلاح
#سلاله
هدایت شده از کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته💔😭
◾️در مدینه ماتمی چون ماتم زهرا نبود
چون به گلزار نبی جز یک گل زیبا نبود
در تمام زندگی داغی برای مرتضی
سخت چون داغ عزیزش حضرت زهرا نبود.
◾ شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
بر همگان تسلیت باد🏴
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_خط_قرمز_شیعه
#فاطمیه_خدا_هم_غرق_ماتمه
#فاطمیه_را_عاشورایی_برگزار_کنیم
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#فاطمیه_دوم
#بقیع_غریب #باب_القبله #باب_الجواد #بین_الحرمین #نجف #فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#ابوالفضلیم_افتخارمه #ابوالفضلی_ها #حضرت_ابوالفضل_العباس #حضرت_زهرا #حضرت_ام_البنین #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #فرهنگی_مجازی_هادی_دلها #شهید_رحمان_مدادیان #شهیدصدرزاده #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_زین_الدین #جمکران #امام_زمان_عج #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #شب_زیارتی_ارباب #شهادت
1400/10/16
@abalfazleeaam
@KHADEMAN_ABALFAZL
https://www.instagram.com/p/CYY4B5rLNKH/?utm_medium=share_sheet
«حاج عیسی» خادم امام خمینی (ره) درگذشت
حاج عيسی جعفرى از سال ۵۹ تا رحلت امام (ره) در خدمت ايشان بود و پس از آن نيز تا سال ۸۶ در دفتر بنيانگذار انقلاب اسلامى به خدمت پرداخت.
حاج عیسی صبح امروز مصادف با روز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بر اثر كهولت سن دار فانی را وداع گفت.
🥀 @abalfazleeaam
هدایت شده از کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
داستانِ #شھیدابراهیمهادے و
#حضرتفاطمةالزهرا .سلامٌاللهعلیهٰا.
🕊﴿ مٰا تو را دوست داریٓم ﴾
پائيز سال ۱۳٦۱ بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتي شديم.
اينبار نَقل همه مجالس توســلهاي ابراهيم به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود. هر جا ميرفتيم حرف از او بود!
خيلي از بچه ها داستانها و حماســهآفريني هاي او را در عمليات ها تعريف ميكردند. همه آنها با توسل به حضرت صديقه طاهره سلاماللهعلیها انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتيم. به هر سنگري سر ميزديم از ابراهيم ميخواستند كه براي آنها مداحي كند و از حضرت زهرا سلامالله علیها بخواند.
شــب بود. ابراهيم در جمع بچه هاي يكي ازگردانها شروع به مداحي كرد.
صداي ابراهيم به خاطر خستگي و طوالني شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شــدن مراســم، يكي دو نفر از رفقا با ابراهيم شــوخيكردند و صدايش را تقليدكردند. بعد هم چيزهائي گفتند كه او خيلي ناراحت شد.
آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصباني بود وگفت: من مهم نيستم، اينها مجلس حضرت را شوخي گرفتند. براي همين ديگر مداحي نميكنم!
هــر چه ميگفتم: حرف بچه ها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايدهاي نداشت.
آخر شب برگشتيم مقر، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحي نميكنم!
ساعت يك نيمه شب بود. خسته و كوفته خوابيدم.
قبل از اذان صبح احساس كردم كسي دستم را تكان ميدهد. چشمانم را به سختي باز كردم. چهره نوراني ابراهيم باالي سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو، الان موقع اذانه. من بلند شدم. با خودم گفتم: اين بابا انگار نميدونه خستگي يعني چي!؟ البته ميدانســتم كه او هر ساعتي بخوابد، قبل از اذان بيدار ميشود و مشغول نماز.
ابراهيم ديگر بچهها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.
بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحي حضرت زهرا سلاماللهعلیها !
اشعار زيباي ابراهيم اشك چشمان همه بچهها را جاري كرد. من هم كه ديشب قسم خوردن ابراهيم را ديده بودم از همه بيشتر تعجب كردم! ولي چيزي نگفتم.
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتيم. بين راه دائم در فكر كارهاي عجيب او بودم.
ابراهيم نگاه معنيداري به من كرد و گفت: ميخواهي بپرسي با اينكه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!
ُ گفتم: خب آره، شــما ديشب قســم خوردي كه... پريد تو حرفم و گفت: چيزي كه ميگويم تا زنده ام جايي نقل نكن.
بعــد كمي مكث كرد و ادامه داد: ديشــب خواب به چشــمم نميآمد، اما نيمه هاي شــب كمي خوابم برد. يكدفعه ديدم وجود مقدس حضرت صديقه طاهره سلاماللهعلیها تشريف آوردند و گفتند:
نگو نميخوانم، ما تو را دوست داريم.
هر كس گفت بخوان تو هم بخوان
ديگر گريه امان صحبت كــردن به او نميداد. ابراهيم بعد از آن به مداحي كردن ادامه داد.
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
#حاج_قاسم
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#شهید_رحمان_مدادیان
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
https://chat.whatsapp.com/Fcr9EGVf9N98qiwznrVceJ
داش ابرام واقعا یک الگو هستش😭
داداشم روحت شاد😭
من واقعا بهشون ارادت دارم و دوستشون دارم🥀
بر روح تمام شیعیان تیغ زدند
بر مرد ترین مرد جهان تیغ زدند
خورشید به سینه، ماه بر سر می زد
انگار به فرق آسمان تیغ زدند
#حاج_قاسم🥀
#فاطمیه🥀
🥀 @abalfazleeaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاشو اینجوری منو نده عذاب😭
کلمینی😭
#فاطمیه🥀
🥀 @abalfazleeaam
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
داستانِ #شھیدابراهیمهادے و
#حضرتفاطمةالزهرا .سلامٌاللهعلیهٰا.
🕊﴿ مٰا تو را دوست داریٓم ﴾
پائيز سال ۱۳٦۱ بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتي شديم.
اينبار نَقل همه مجالس توســل های ابراهيم به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود.
هر جا ميرفتيم حرف از او بود!
خيلي از بچه ها داستانها و حماســه آفرينی های او را در عمليات ها تعريف ميكردند.
همه آنها با توسل به حضرت صديقه طاهره سلاماللهعلیها انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتيم. به هر سنگري سر ميزديم از ابراهيم ميخواستند كه براي آنها مداحي كند و از حضرت زهرا سلامالله علیها بخواند.
شــب بود. ابراهيم در جمع بچه های يكی ازگردانها شروع به مداحی كرد.
صداي ابراهيم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شــدن مراســم، يكي دو نفر از رفقا با ابراهيم شــوخی كردند و صدايش را تقليدكردند. بعد هم چيزهایی گفتند كه او خيلي ناراحت شد.
آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصبانی بود وگفت: من مهم نيستم،
اينها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همين ديگر مداحی نمی كنم!
هــر چه ميگفتم: حرف بچه ها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايده ای نداشت.
آخر شب برگشتيم مقر، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحي نميكنم!
ساعت يك نيمه شب بود. خسته و كوفته خوابيدم.
قبل از اذان صبح احساس كردم كسی دستم را تكان ميدهد.
چشمانم را به سختی باز كردم.
چهره نورانی ابراهيم بالای سرم بود.
من را صدا زد و گفت:
پاشو، الان موقع اذانه. من بلند شدم. با خودم گفتم: اين بابا انگار نميدونه خستگی يعني چی؟
ابراهيم ديگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.
بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا سلاماللهعلیها !
اشعار زيبای ابراهيم اشك چشمان همه بچه ها را جاری كرد. من هم كه ديشب قسم خوردن ابراهيم را ديده بودم از همه بيشتر تعجب كردم! ولی چيزی نگفتم.
ادامه ⤵️⤵️⤵️⤵️
@rafiq_shahidam96
1400/10/17
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_ابراهیم_هادی #ابراهیم_هادی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_مهدی_زین_الدین #شهید_حسین_معزغلامی #شهید_رحمان_مدادیان #رفیق_شهیدم #مداحی #روضه #ایام_فاطمیه #فاطمیه #حضرت_زهرا #حضرت_ام_البنین
https://www.instagram.com/p/CYbX2HVlnrA/?utm_medium=share_sheet
1_1277108145.mp3
3.73M
🎼شور
🎤کربلایی نریمان پناهی
همه جاکربلا
همه جانینوا
منم ابالفظلیم
به امید خدا
🖤 @Abalfazleeaam
سلام عرض ادب واحترام خدمت اعضای محترم گروه ✋🏻
دوستان یه مشکلی برا یکی از هم گروهی هایمان پیش امده
خیلی التماس دعا دارند🤲🏻
ختم پنج هزار صلوات به نیت این عزیز بزرگوار
و به نیت تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان 🌼
*«و سلامتی آقا»* وحاجت روایی شما اعضای محترم گروه 🤲🏻🌹
باشد که ان شاءالله حاجت روا شوید🤲🏻🌹
عزیزان لطفا تعداد صلواتها رو پی وی اعلام کنید خدا خیرتون بده🌷
@mis233
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
10 روز تا شهادت سردار سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی
⤵️❤️⤵️❤️⤵️
https://chat.whatsapp.com/LsW5fiYr7MrIlA3SEAzRsy
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
10 روز تا شهادت سردار سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی
⤵️❤️⤵️❤️⤵️
https://chat.whatsapp.com/LsW5fiYr7MrIlA3SEAzRsy
حاجقاسم نسبت به تربیت بچههایش حساس بود. هر عصر جمعه، توی خانهاش مراسم روضه داشت؛ یک مجلس روضهی خانوادگی مخصوص خودش، خانمش و بچههایش! تکوتوک بعضی رفقا هم میآمدهاند. توی این روضهها، دنبال تربیت خودش و خانوادهاش بود.
واعظ مجلس، بیشتر حاجآقا رضایی -امامجماعت مسجد امام علی (ع) شهرک شهید محلاتی- بود. گاهی هم من صحبت میکردم. سخنران، ابتدا احکام شرعی میگفت و بعد موضوعی اعتقادی-اخلاقی طرح میکرد. خواست حاجقاسم، این بود که توی جلسه حتما آیهای از قرآن تفسیر شود و برای هر موضوع، احادیث ائمه اطهار (ع) گفته شود.
گاهی در مورد احکام یا مباحث اعتقادی پرسش میشد. اگر سوال و شبههای بود، خودش یا بچهها طرح میکردند. حاجقاسم تلاش میکرد بچهها در فراگیری مسائل عمیق شوند.
سخنران، طوری تنظیم میکرد که بچهها وارد گفتگو با سخنران شوند و حرف زدن یکطرفه نباشد. پس از آن، روضه خوانده میشد. روضه را آقای یادگاری میخواند. زیبایی آن جلسه، توسل به اهلبیت (ع) بود. چون محفل خصوصی بود، حاجقاسم با صدای بلند گریه میکرد. همگی مثل باران اشک میریختند. میخواست زن و بچهاش را با توسل به اهلبیت (ع) بار بیاورد.
این مراسم، هر هفته برگزار میشد. اگر خودش ایران نبود، بچههایش برگزاری میکردند. حاجقاسمی که شبانهروز کار میکرد؛ ساعت سه نصف شب از خانه میرفت بیرون، و گاه ساعت دوازده یک شب میآمد خانه؛ این حاجقاسم، با این مشغله و سفرهای متعدد، همهی سعیاش این بود خودش را به روضه خانگی است برساند.
حاجقاسم، افزودن ایمان و تقوای بچههایش را وظیفهی خودش میدانست. به من میگفت: «گاهی که میخواهم در مورد مسائل عبادی و مذهبی به بچههایم تذکری بدهم، برایشان نامه مینویسم.»!
📚حاجقاسمی که من میشناسم
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
🌹 @Abalfazleeaam