ابَرشاگرد
🔈 دو نکته پیرامون FATF و اظهارات غیرفنی آقای رئیس جمهور در روز گذشته
@abarshagerd ✍️
🌤 عصرنوشت 🌤
طرح بحث
🔹 لابد آن روایت معروف را شنیده اید که می فرماید: "فقر از هر دری وارد شود، ایمان از در دیگر خارج می گردد". (قریب به مضمون)
فرض میکنیم روایت فوق از نظر سندی هیچ خدشه ای بدان وارد نباشد.
یا آنکه فرمود: "کاد الفقر ان یکون کفرا". (فقر ممکن است به کفر بینجامد).
🤔 سؤال:
اگر کسی به سبب "فقر" کافر شود، آیا می توان گفت که در زمان "دارایی"، آن فرد فردی مؤمن بوده است؟
آیا "فقر" یکی از نمونه های شکافت شخصیتی نیست؟ بلی! فقر یکی از مصادیق شکافت شخصیت محسوب می شود، همچنانکه در روایتی به همین موضوع اشاره شده است.
حال، اگر کسی در شرایط شکافت، کفرش بروز پیدا کرد، آیا می توان گفت پیش از شکافت، مؤمن بوده است؟ یا آنکه پیش از شکافت نیز کافر بوده، لیکن پس از شکافت، کفر او رو آمده است؟
🌺 تأمل کنیم!
@abarshagerd ✍️
🔈 چندی پیش در بین فایل های آرشیوی ام، به یک فایل صوتی برخوردم که در آن دکتر فریدون عباسی؛ رئیس سابق سازمان انرژی اتمی به مناسبتی قبول زحمت کرده و به دو سؤال مطرح شده از جانب بنده و نیز سؤالات برخی دوستان دیگر پاسخ دادند.
◀️ این پرسش و پاسخ در سال ۹۵ انجام شده است.
🌸 ذیلا تقدیم می شود. 👇👇
@abarshagerd ✍️
🌤 صبحنوشت 🌤
وجیزه ای در نسبت روسیه و برجام
🔻 سؤال:
علی رغم آنکه روسیه (به عنوان یکی از متحدین جدید استراتژیک ج.ا.ایران) از اشکالات و ایرادات فراوان موجود در متن و روح توافق وین (برجام) مطلع می باشد و کاملا به این نکته واقف است که برجام نه توافقی «مطلوب»، نه «مقبول» و نه حتی «معمول» برای ج.ا.ایران است، با این حال چرا از حفظ این توافق پُراشکال حمایت می کند؟
❇️ پاسخ :
حمایت روسیه از برجام و تلاش برای حفظ آن از دلایل متعددی برخوردار است که یکی از این دلایل عبارت است از اهمیت فراوان و غیرقابل اغماض «حفظ ثبات پیرامونی» برای این کشور آنهم با شعاع قابل توجه و مضافا در خصوص موارد مهمی نظیر موضوع «هسته ای»، نه آنکه روسیه برجام را توافقی خوب بداند؛ اصلا! کما اینکه پیش از این، آقای رجب صفروف مدیر کل مرکز مطالعه ایران معاصر در روسیه در برنامه تلویزیونی جهان آرا به صراحت اعلام کرده بود:
"اگر روسیه به جای ایران بود، هیچگاه حاضر به پذیرش برجام نمی شد".
@abarshagerd ✍️
May 11
🌙 شبنوشت 🌙
۱۰ نکته در نقد سند «الگوی پایهی اسلامی ایرانی پیشرفت»
سلام علیکم و رحمة الله
بنده تا ابتدای قسمت «تدابیر» را مطالعه کرده ام.
به نظر بنده در این سند مطالب بسیار مهمی وجود دارد که نیازمند نقد می باشد؛ نقدهایی بسیار جدّی.
چند نکته را در این باره به عرض دوستان می رسانم. دوستان نیز یاری بفرمایند.
۱- به جرأت می توان گفت که اصلی ترین نقدی که به این سند وارد است، نقد «امیری» است؛ یعنی متأسفانه تنها عامل حیاتی آفرینش و انسان یعنی «عقل» به وضوح در چارچوب کلی این سند نادیده گرفته شده است و حتی به نظر می رسد آنجایی هم که در بند ۷ از قسمت جامعه شناختی به موضوع رهبری امام معصوم (ع) برای جهتگیری تاریخ به سوی آیندهای پیشرفته در تمام ابعاد مادی و معنوی اشاره می کند، وقتی با نظام فکری حاکم بر سند و برخی بندهای دیگر سند سنجیده می شود، کماکان «ارسطویی بودن» دستگاه فکری حاکم بر نخبگانِ تهیه کننده ی این سند استنباط می شود.
۲- به علت فقدان طرح تراز، به عنوان مثال در نخستین بند از قسمت «مبانی انسان شناختی»، ابهام جدّی ای در تبیین هدف اصلی آفرینش انسان به عیان مشاهده می شود؛ به این صورت که هدف اصلی آفرینش انسان را «مقام قرب و خلیفة اللهی» عنوان می کند در حالی که توضیح نمی دهد که در نهایت دقیقا چه چیزی باید به خداوند قرب پیدا کند و کامل شود. حال آنکه می دانیم که هدف اصلی آفرینش عبارت است از "استکمال عقل (گوهر وجودی)".
۳- در بند دوم از قسمت مبانی انسان شناختی به صراحت گفته شده است: «حقیقت آدمی، مرکب از ابعاد فطری و طبیعی و ساحات جسمانی و روحانی است»، و در بند دوم از قسمت مبانی جهان شناختی می گوید: «... جهان مادی در طول عالم ماورا است ...».
با توجه به «لایه لایه» بودن نظام عالم و از جمله انسان و «پنج تا بودن» این لایه ها، قائل شدن دو بُعد فطری و طبیعی برای انسان را اصلا متوجه نمی شوم. نقد جدی وارد است.
آیا «ساحت» به معنای «بُعد» است؟ اگر ساحت به معنای بُعد است، آنگاه جهان مادی چگونه می تواند در طول عالم ماورا باشد، حال آنکه وقتی دو چیز به عنوان ابعاد یک موضوع معرفی می شود، طبعا هم عرض بودن آن دو ثابت می شود نه در طول یکدیگر بودن؟ اینکه جهان مادی در طول عالم ماورا است، آیا به معنای «امامت» عالم ماورا بر جهان مادی است؟ اگر به این معناست، آنگاه چگونه عالم ماورا (روح) و جهان مادی (جسم) هم عرض یکدیگر می توانند باشند؟! وقتی دو چیز هم عرض یکدیگرند، طبعا هیچکدام بر دیگری امامت ندارد.
۴- در بند نخست قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «جامعه بهعنوان بستر تعامل و مشارکت در جهت تأمین انواع نیازها و شکوفایی استعدادها، نافی هویت فردی، اختیار و مسئولیت اعضا نیست ولی میتواند به "بینش"، "گرایش"، "منش"، "توانش" و "کنش" ارادی آنها جهت دهد و از افراد بهویژه نخبگان اثر پذیرد».
ملاحظه می فرمایید که در بین پنج عنصری که ذکر شده اند یعنی بینش، گرایش، منش، توانش، کنش، هیچ اشاره و حتی کنایه ای را نمی توان به تنها موضوع حیاتی و استراتژیک آفرینش یعنی «عقل» یافت.
۵- در بند ۵ از قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «تغییرات اجتماعی تحت تأثیر عوامل فرهنگی، جمعیتی و انسانی، جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، دانشی و فناورانه پدید میآید».
واقعیت امر آن است که، اینگونه دست بندی ها از عوامل مؤثر بر یک جامعه، آشفته و غیرعلمی می نماید و حاکی از عدم داشتن طرح تراز می باشد. سخن در اینجا فراوان است. بگذریم.
@abarshagerd ✍️
◀️ ادامه
۶- در بند ۶ از قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «جامعه دینی مبتنی بر شکلگیری مناسبات اجتماعی بر اساس اصول و ارزشهای دینی است ...»، و در بند ۷ آمده است: «جهتگیری تاریخ به سوی آیندهای پیشرفته در تمام ابعاد مادی و معنوی با حاکمیت ایمان و تقوا و رهبری امام معصوم(ع) است»، و در بند ۸ می گوید: «پیشرفت حقیقی با هدایت دین اسلام، رهبریِ پیشوای الهی، مشارکت و اتحاد مردم و توجه به غایت پایدار تحقق کلمه الله حاصل میشود».
سلّمنا! اکنون بفرمایید براساس نکات و مواردی که در این دو بند ذکر کرده اید، «عنصر حیاتی» یک جامعه دینی چیست؟ آیا تمام این موارد هم عرض هم هستند؟ یک جامعه دینی دقیقا به چه چیز «جامعه دینی» است؟ مثلا اگر تمام مردم هیچ کدام از واجبات را ترک نکرده و هیچ حرامی را نیز مرتکب نشوند ولی در عوض در رأس آن جامعه امام مشروع نباشد، آیا آن جامعه دینی محسوب می شود یا خیر؟ یا اگر در رأس یک جامعه امام مشروع باشد ولی با این مردم خیلی به واجبات و محرمات توجه نکنند، آن جامعه دینی است یا خیر؟ غرض آنکه؛ متأسفانه ارزش گذاری متقنی صورت نگرفته است.
۷- از بند دوم قسمت مبانی ارزش شناختی و بند ۵ از قسمت مبانی دین شناختی می توان فهمید که متأسفانه تهیه کنندگان این سند نیز همانند بسیاری از علما و دانشمندان، «عقل» را مترادف با «فکر» می دانند.
۸- در اولین بند از قسمت مبانی دین شناختی، به وضوح ناقص بودن تعریف «دین» دیده می شود، آنجا که می گوید:«دین، دستگاه جامع معرفتی - معیشتی است که از سوی خداوند متعال برای تأمین کمال و سعادت دنیوی و اخروی آدمیان نازل شده است».
از این تعریف اینگونه بر می آید که دین عبارت است از «تشریع»، در حالی که طبق مبانی امیرپردازی، دین عبارت است از «تکوین و تشریع». طبق تعریفی که این سند از دین ارائه کرده است مثلا «اعتقاد به خدا» جزو دین است، «اسراف نکردن در مصرف آب» جزو دین است، «اطاعت از پدر» جزو دین است و ...، ولی خودِ «خدا»، «آب»، «پدر» و ... جزو دین نیستند که این غلط است. خدا، آب، پدر و ... نیز جزو دین هستند. خدا، آب، پدر و ... را "تکوین" و نوع ارتباط با اینها را "تشریع" می گوییم.
۹- در بند ۴ از قسمت مبانی دین شناختی، ابدا اجتهاد «عقلی» و «تعقلی» حتی به رسمیت هم شناخته است.
۱۰- در بند ۷ از قسمت مبانی جامعه شناختی آمده است: «جهتگیری تاریخ به سوی آیندهای پیشرفته در تمام ابعاد مادی و معنوی با حاکمیت ایمان و تقوا و رهبری امام معصوم(ع) است».
به این بند نقد جدی وارد است. جهت گیری صحیح تاریخ منحصر در رهبری امامان معصوم (علیهم السلام) نیست، بلکه منحصر در رهبری «حجت» های خداست اعم از معصوم و غیرمعصوم [که البته در بالاترین سطح آن به معصوم (ع) می رسد] که در غیر این صورت مستلزم نقض قاعده ی لطف است. ما معتقدیم که اگر به امام معصوم (ع) نیز دسترسی نداشته باشیم، با وجود ولیّ فقیه (#امام_خامنهای) نیز نیازهای ما برطرف می گردد.
#خمینی و #خامنهای در بین دوستان خود نیز هنوز ناشناخته اند!
@abarshagerd ✍️
☀️ ظهرنوشت ☀️
امتحان کنیم!
🔹 چند روز پیش داخل کوچه در حین پیاده روی به دو دخترخانمِ ۱۳ الی ۱۴ ساله برخوردم که از نظر حجاب شرعی اصلا وضعیت مناسبی نداشتند.
ایستادم و با ملایمت و خوش رویی تمام خطاب به یکی از آنان گفتم: سلام دخترخانم!
گفت: سلام!
گفتم: احوال شما خوبه؟
گفت: خیلی ممنون
گفتم: چرا حجاب تون خوب نیست؟
با همین یک جمله ی ساده، این بنده ی خدا جا خورد و خجالت زده شد و با خنده رویی [به اتفاق دوستش] اقدام به بهبود وضعیت حجاب خود کرد.
گفتم: امری با بنده ندارید؟
گفت: خیر!
گفتم: خدانگهدار!
همانطور که مبهوت و خجالت زده بود گفت: خداحافظ!
😊 به همین سادگی 😊
امتحان کنیم!
@abarshagerd ✍️