eitaa logo
عمو روحانی (همدان)
5.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🔴 مرجع محتوای تربیت دینی کودک و نوجوان 🟢 هماهنگی جهت اجرای برنامه سراسر کشور https://eitaa.com/abbas136130 🟡 09191536243
مشاهده در ایتا
دانلود
هر وقت خواستی «پارچه‌ای» بخری؛ آنرا در دست «مچاله كن» و بعد رهايش كن، اگر «چروك» برنداشت، «جنس خوبی» دارد. آدم‌ها، نیز همينطورند...! آدم‌هايی كه بی وفا، خائن و رفتارشان عوض می‌شود، زود «چروک» برمیدارند...! اينها جنس خوبی ندارند، و برای زندگی، ازدواج و اعتماد به ایشان، به هیچ وجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود. مراقب انتخاب آدم های اطرافمان باشیم آدم هایی که به منزل دیگران میروند، با دیگران خلوت می کنند و رابطه دارند، ولی راحت میشه فهمید... اما بدانیم که هر کسی لیاقت شما را ندارد... https://eitaa.com/abbas88
اخلاق ورزشی.mp3
4.25M
📚عنوان: اخلاق ورزشی💫 🎤گوینده: خانم وزیری https://eitaa.com/abbas88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوییدن میوه هم یک درمان است 😌 💠در روایت آمده است: «هنگامی که خواستی سیب بخوری، آن را بو کن و بخور زیرا اگر این کار را انجام دهی، تمام بیماری‌ها و مشکلات را از بدنت خارج کرده‌ای و هرآنچه از درد وجود دارد ساکن می‌شود.» 💠پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم؛ «بوی انبیاء بوی بِه است و بوی حورالعین بوی یاس است و بوی ملائکه بوی گل سرخ است و بوی دخترم فاطمه بوی به و یاس و گل سرخ است و خداوند پیامبری را مبعوث نکرده است مگر اینکه با آن بوی به قرار داده است پس به بخورید و به زنان باردار خود بخورانید تا اولاد شما زیبا شوند. https://eitaa.com/abbas88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوتاه‌ نوشته ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: کنار بچه می‌نشست. انگشت‌های سبابه و میانی یک دستش را مثل پاهای کسی که قدم بزند، می‌گرفت و دستش را می‌برد سمت بچه و می‌گفت: «اومد، اومد، اومد، اومد.» بچه‌ها که سر راهش را می‌گرفتند، آن‌لحظه مثل خودشان می‌شد. حرفی هم اگر بود، کودکانه می‌زد. روزی مرا کشید کنار و گفت: «با بچه‌ها باید با زبان خودشان حرف زد.» انگار می‌دانست که چند روز پیش هر چه کردم، نتوانسته بودم پسرم را قانع کنم! https://eitaa.com/abbas88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️🍬🍭⭐️🍭🍬⭐️ 🍃در این دنیا خدایا 🌼مرا پشت و پناهی ☘️کمک کن تا نیفتم 🌸درون پرتگاهی ⭐️خدا جونم من می‌خوام 💥همیشه و هر زمان 💫گوش بکنم به حرف 💐آقا امامِ زمان عج 🌱دل و جانم نگه دار 🌺به دور از شر شیطان 🍀کارهایی که دوست داره 🌷انجام بدم زودِ زود 🍂تنبلی و کاهلی 🌾از من بشه دورِ دور اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج https://eitaa.com/abbas88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: گل سر گمشده و جغد دانا 💖یکی بود یکی نبود غیر ازخدا هیچ کَس نبود💖 💞یه جنگل داریم مثل تمام جنگلای دنیا قشنگ وپرازدرخت. حیوونهای زیادی توی جنگل ما زندگی می کنن، که اسم یکی از اونها تانا است.💞 ❣تانا یه گنجشکِ خیلی قشنگیه به طوریکه هر حیوونی اونو می بینه ازش تعریف می کنه و به به و چه چه راه میاندازه. قصّه از اون جا شروع شد که……❣ 💫تانا یه گل سر خیلی قشنگ داشت وهر روز که از خواب بلند می شد اونو به سرش می زدو این طرف واون طرف جنگل پرواز می کرد. گل سر تانا سفید بودویه نگین طلایی روش داشت.💫 🍁 همه ی حیوونهای جنگل تانا رو به خاطر زیباییش تحسین می کردن. یک روز صبح تانا وقتی از خواب بیدار شد با تعجب دید که گل سر، سر جاش نیست همه جای اتاقش رو گشت ولی افسوس پیدانشد که نشد…🍁 💚تانا با ناراحتی به پیش مادرش رفت. مادر در حال آماده کردن صبحانه بود. تانا به مادرش گفت: مادر جون، گل سر منو ندیدی؟ مادر گفت؟سلامت کو عزیزم؟تانا خیلی پکر بود با این حال از مادر عذر خواهی کردو گفت: مامان جون سلام من خیلی ناراحتم چون گل سرم نیست. مامان باتعجب گفت یعنی گمش کردی؟تانا با افسوس سرش رو تکون دادو گفت: نمی دونم شاید...💚💚 😍مادر با مهربونی دخترش رو بغل کرد وگفت: برو توی جنگل و از دوستات بپرس شاید اونا دیده باشن من مطمئنم که حتماً پیداش می کنی.🌼🌼 🌹🌹تانا به سمت جنگل پرواز کرد. اول از همه پیش سنجاب، یکی از دوستایی که همیشه با تانا بازی می کردرفت. اسم سنجاب نانی بود.🌹 🌺نانی وقتی تانارو دید فکر کرد که مثل همیشه اومده تا با هم بازی کنن ولی تانا خیلی ناراحت بود وقتی نانی رو دید بدون معطلی سلام کردو گفت: نانی تو گل سر منو ندیدی؟نانی با تعجب گفت: مگه گمش کردی؟تانا با ناراحتی گفت: با خودم حدس زدم شاید دیروز که این جا بازی می کردیم گمش کرده باشم. نانی گفت من این جا ندیدیمش ولی اگه پیداش کردم بهت خبر میدم. تانا از نانی تشکر کردو دوباره شروع به پرواز کرد.🌺 🐰یاد دوست دیگه اش خرگوش افتاد. اسم خرگوش پِتی بود. پتی مشغول تمیز کردن دورو بر خونه اش بود تا چشمش به تانا افتاد دست از کار کشیدو به سمت اون رفت. تانا به دوستش سلام کردوبدون معطلی پرسید؟پتی تو وقتی داشتی این جا رو تمیز می کردی گل سر منو ندیدی؟پتی گفت: همون که رنگش سفیدِو خیلی برق میزنه؟ تانا گفت: آره درسته همونه، دیروزگمش کردم. پتی با ناراحتی گفت: چه حیف شد خیلی قشنگ بود.🐰🐰 🍂خلاصه تانا گشت و گشت ولی خبری از گل سرنبود. جغددانا تانا رو دیدو دلیل ناراحتیش رو پرسید. تانا هم خیلی مفصل همه چیز رو برای اون تعریف کرد.🍂 🍁جغد دانا لبخندی زدو گفت: من فکر کنم که بدونم گل سر براق تو باید کجاباید باشه. تانا خندیدو باخوشحالی پرسید: واقعا می گی جغد دانا؟کجاست بیا بریم هر چه زود تر پیداش کنیم. جغد دانا لبخندی زدو گفت پس پرواز کن و دنبال من بیا.🍁 🌸دوتایی پرواز کردن ورفتن هر چی جلو تر رفتن تانا دید که دارن به مغازه ی کلاغ پر سیاه نزدیک میشن. تانا با تعجب پرسید: برای چی ما اومدیم این جا؟ جغد دانا گفت: وقتی بهم گفتی گل سرت برق میزنه فهمیدم که گل سرت باید پیش کلاغ پر سیاه باشه چون کلاغ فقط چیزای براق و دوست داره و همیشه تو جنگل می گرده و این وسائل رو جمع می کنه.🌸 🌸وارد مغازه ی پرسیاه شدن ودیدن که پرسیاه داره مغازشو تمیز می کنه. هر دو به پرسیاه سلام کردن. پرسیاه گفت: سلام خیلی خوش اومدین اگه از چیزی خوشتون اومده بگید براتون بیارم.🌸 💞جغد دانا لبخندی زدوگفت: پرسیاه جان تانا گل سرش رو گم کرده، می خواستم ببینم تو وقتی صبح داشتی توی جنگل چرخ میزدی، پیداش نکردی؟پر سیاه خودش رو کمی تکون دادو ابروهاشو تو هم کشید و گفت: این گل سر چه شکلی بود؟💞 🌹تانا گفت: یه گل سر سفید بود که روش یه نگین براق داشت. پر سیاه گفت: پس اون گل سر قشنگ مال تو بود؟من اونو پایین درخت توت پیدا کردم. تاناخیلی خوشحال شدو گفت: آره خودشه بالای درخت توت خونه ی ماست. https://eitaa.com/abbas88
12.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارم اسفند سالروز شهادت بزرگمردان عاشورایی و فرمانده شجاع سردار شهید حاج سعید قهاری سعید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا