eitaa logo
عباس موزون
50.3هزار دنبال‌کننده
958 عکس
2.2هزار ویدیو
4 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت شانزدهم فصل اول) 🔸 من به دو صورت در تونل بودم، یکی خودم را می‌دیدم و وقایع زندگیم شروع کرد به مرور از ابتدای کودکی... وقایع به صورت برش‌هایی از زندگی‌ام بود نه همه زندگیم، مثلا برش‌هایی از مرگ دوستانم، پدرم.. 🔸 در این حس کاملاً می‌دانستم دارم می‌میرم، بدیهی بود که دارم پروسه مرگ را طی می‌کنم بدون ترس و تعجب 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجا در آپارات ببینید: https://aparat.com/v/eiO3p 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت شانزدهم فصل اول) 🔸 کل این وقایع (از حس درد قفسه سینه تا رسیدن به بیمارستان حدود ۴۰ دقیقه طول کشید) فرآیند انجام آنژیوگرافی حدود ۲۰ دقیقه شد، تقریبا ۶۵ دقیقه من (PSR) شدم وقتی زیر یک ساعت اتفاق بیفتد بخش اعظمی از ماهیچه‌های قلب سالم می‌ماند. 🔸 بعد ترخیص از بیمارستان و بعد از تمام شدن اثر داروها به خودم آمدم که بله چنین اتفاقی برای من افتاده و من در واقع یک تجربه بازگشت به زندگی را داشتم 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجا در آپارات ببینید: https://aparat.com/v/9T4OZ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت شانزدهم فصل اول) 🔸 من آن زمان ناظر خودم بودم 🔸 دیدن آنجا تک بعدی، سه بعدی بود، شاید بهترین مثال این باشد که از بالای ورزشگاه شما حرکات فوتبالیست را می‌بینی، احاطه کامل داشتن، از طرفی هم کسی که خاطرات را مرور می‌کند خودم بودم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجا در آپارات ببینید: https://aparat.com/v/BN5Z2 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: یکم قسمت: شانزدهم عنوان: پدرانه مهمان: آقای رضا محمدی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل اول) 🔸 در کارخانه نخریسی مشهد کار می‌کردم، سر کار دل درد گرفتم پزشک کارخانه مداوایم کرد و دارو داد، درد ادامه داشت و فردا که از درب بیمارستان وارد شدم بیرون آمدنم پنج ماه و نیم طول کشید... 🔸 گریه می‌کردم و به امام رضا(ع) می‌گفتم من را شفا بده دو تومن نذر ضریح می‌کنم وگرنه به خواهرت معصومه(س) شکایت می‌کنم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/BvO6J 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل اول) 🔸 جوانی بر من خنده کرد و روح از بدنم جدا شد، روحم کنار ایستاد و جسدم روی تخت بود. 🔸 پرستاران مرا روی سکوی سردخانه گذاشتند و یخ رویم ریختند... 🔸 دو جوان سید را دیدم که در باغی وضو می‌گرفتند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/vNfH3 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل اول) 🔸 ظلمات بود و جایی رو‌ نمی‌دیدم دستم روی صورت‌ها می‌رفت، ترسیدم و افتادم 🔸 برای بار دوم حضرت رضا(ع) تشریف آوردند، ایشان فرمودند‍: این دو تومان را که نذر کردی برای ضریح بگیر و دیگر شکایت ما را به خواهرمان حضرت معصومه(س) نبر. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ESiVa 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل اول) 🔸 از صحن آزادی مرا به ضریح رساندند، دو تومان در دستم بود سی سانت مانده به ضریح دست حضرت رضا(ع) آمد و دو تومان را از من گرفت... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ozrJI 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا