16.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸یک صدایی آمد، آشنا، دلنشین؛نمیدانستم برای کیست
صدا به من گفت: زود بود آمدی وقتت نشده باید برگردی، کارهایی هست که باید انجام دهی،
به سرعت برق، سرعت نور، با سیلی بابام یهویی نشستم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/gbpWh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#حسین_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و نهم (بخش اول)
عنوان: پایان ریا
مهمان: آقای محمدتقی شایان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹_بخش_۱
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و نهم (بخش دوم)
عنوان: شایان رها
مهمان: آقای حسین شایان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹_بخش_۲
#حسین_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
20.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸با یک بنده خدایی درگیری لفظی پیدا کردم که به درگیری فیزیکی رسید، زورآزمایی کردم، به جایی رسید فکر کردم ظالم شدم و او مظلوم، برایش جبران کردم و بعد از یکسال برای این موضوع توبه میکردم و از خدا میخواستم بهم نشان بدهد که مرا بخشیده...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/3QCdO
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
20.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸کابل در دستم بود، پایه آهنی کولر را هم گرفتم آمدم به موتور وصل کنم یک لحظه شروع کرد به تیراندازی کردن در بدن من، یک لحظه احساس کردم به برق وصل شدم، دستم را خواستم بکشم عقب قفلم کرد برگرداندم به سمت کولر با سینه میکوبیدم در کولر...
🔸مثل اینکه از جایی بپرّی از پیشانی بیرون آمدم افتادم داخل چهارگوشی مثل اتاق خواب
یک میز، یک صندلی، یک درب ورودی
من کنار میز ایستاده بودم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/8VEoM
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
24.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸از درب ورودی یک آقا داخل شد، دو برابر هیکل خودم؛ ورزشکاری
دور کمرش تجهیزات بود. پروندهای کلاسور مانند دستش بود، دو دست مرا گرفت و کشید
با سینه و صورت به میز خوردم،
دستم در دستش بود و در چشمم خیره بود
هر چه میگفتم: چرا مرا می کشی؟! بیشتر می کشید...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ZBH9Y
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
15.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸خدا خدا میکردم مرا رها نکند، میگفتم مرا رها نکنی، یکدفعه رها شدم گیر کردم لبه تونل، باد شدید مرا داخل تونل کشید، فریاد میزدم رفتم داخل تونل
🔸این کشیدگی من انگار مرا میتکاند یک لحظه جای کسی قرار گرفتم که به او ظلم کرده بودم، این تحت فشار گرفتن باعث شد این خاطره از من جدا شود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/TJxCd
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
19.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸افتادم در راهرویی بلند از هر دو طرف تا بینهایت درب ها کنار هم بود، پشت یک درب مانده بودم به درب میزدم و سعی میکردم بازش کنم، محکم میکوبیدم که این درب را باز کنید، آن راهرو سبز رنگ بود مثل صبح زمستانی که مه آلود است،
حس میکردم کسی با من حرف میزند او کمکم میکرد، حس خوبی داشتم به من میگفت: صبر کن صبر کن...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/fTqBF
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸 آنجا صحبت میکردم که برای زن و بچهام چه کار میکنی؟ اینکه به فکر خانوادهام بودم رفتم جایی که مرا دفن میکردند، همه دور قبر بودن من این طرف،
اینکه همسرم داشت به خودش آسیب میزد این مرا اذیت میکرد، میگفتم: من زندهام چرا اینطوری میکنی؟!
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cnhXb
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸احساس میکردم آنجا یک نیروگاه بزرگ بود. من التماس میکردم باید برگردم زن و بچهام بهم میریزند، بین آن راهرو و اتاق فرمان مُدام میرفتم و صحبت میکردم با اویی که با من حرف میزد که هوایم را داشت
میآمدم جلوی اتاق فرمان تا خواستههایم را بگویم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/N69Ln
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links