eitaa logo
عباس موزون
54.8هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
4هزار ویدیو
17 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
20.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸در بیمارستان که بستری بودم دو تا از همکاران آمده بودند پشت شیشه (آی سی یو) کسی سمت من نمی‌آمد حس می‌کردم در یک درگیری جایی افتادم کسی نمی‌آید کمک کند؛ به آنها اشاره می‌کردم می‌گفتم: من همکارتان هستم بیاید سمت من، دیدم کسی نگاهم نمی‌کند بیخیال شدم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/PcE01 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
16.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸رسیدیم (آی سی یو) بیمارستان اصفهان پزشک گفت: دو، سه دقیقه بیشتر مهمان ما نیست ببریدش (آی سی یو ۲) به خانواده‌ام خیلی سخت گذشت دیگر بهوش نیامدم چون روح از بدنم جدا شده بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qsJxR 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
21.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸از یک صحرایی رد شدم، بیابانی بود پُر از آدم که فقط مَرد بودند و همه ایستاده، من کمی بالاتر از آنها بودم انگار منتظر کسی هستند مثل صف انتظار، من از اینها رد شدم همه لباس‌هایشان یکدست سفید بود. 🔸وارد جزیره که شدم دیدم مهدوی آنجاست گفتم: مگر تو زخمی نشده بودی؟! اینجا چه کار می‌کنی! گفت: من شهید شدم، لباس نظامی تنش بود کاپشنش را بالا زد گفت: ببین یک گلوله اینجا خوردم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/78Ooy 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸پرایدی از اقوام خریده بودم ۲۰۰ هزار تومان مانده بود دیگر نداشتم به او بدهم بدهکار ماندم گفتم این مقدار را اصلاً نمی‌توانم جور کنم گفت باشه و قبول کرد. 🔸یک آدمی جلوی مرا گرفت، گفت: تو ۲۰۰ تومن حق بچه‌های من را ندادی؛ گفتم: حالا چه کار کنم؟ گفت: نمی‌دانم از این موقع به بعد نمی‌دانستم چه کار کنم قفل شده بودم در عذاب بودم، از خدا خواستم کاری کند بتوانم حق را ادا کنم. فکر می‌کنم بخاطر این موضوع خدا مرا برگرداند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/4WHE5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
18.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸وقتی حالم خیلی بد شد که دیگر قصد داشتند دستگاه‌ها رو خاموش کنند، آن موقع یک پزشکی داشتیم برای خود نیروی انتظامی بود که گفت: رئیس بیمارستان الزهرا (سلام‌الله‌علیها) به من زنگ زده که همکارتان نیم ساعت تمام کرده ما الکی نگهش داشتیم بیاید ببریدش، بعداً به من گفت: تو شهید پنجم می‌شدی. موقع قطع کردن دستگاه برمی‌گردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fZCXA 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸این گذشت رفتم یک مراسمی حاج آقایی سخنرانی می‌کرد و می‌گفت: اگر حضرت اباالفضل (ع) حاجتی بخواهید مادرش را واسطه کنید سریعتر حاجت روا می‌شوید، گفت: خانم ام البنین(ع) ۴ پسر داشت که هر ۴ تا در واقعه کربلا شهید شدند و اسم‌هایشان را نام برد، همین که اسم‌ها را شنیدم انگار یهویی آن تخت و آن مریضی و همه اینها جلوی نظرم آمد و حالم خیلی بد شد، دخترم گفت: عمه بهم گفت بگو؛ ام البنین دخیلم درمانده و ذلیلم تا ندهی جوابم دست از تو برندارم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/If85Q 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
46.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸 این پارچه رنگ قرمزی داشت... اینقدر بوی خوبی داشت که حالم جا اومد... نفسم اومد بالا... 🔸از اول تا آخر می گفتم یا امام حسین(ع)، یا ابالفضل(ع)... 🌹«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
51.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸 توسل دختر ۶ ساله تجربه‌گر به حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها برای شِفای پدر... 🌹«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸این گذشت رفتم یک مراسمی حاج آقایی سخنرانی می کرد و می‌گفت: اگر حضرت اباالفضل(ع) حاجتی بخواهید مادرش را واسطه کند سریعتر حاجت روا می‌شوید، گفت: خانم ام‌البنین(سلام‌الله‌علیها) ۴ پسر داشت که هر ۴ تا در واقعه کربلا شهید شدند، و اسم هایشان را نام برد، همین که اسم‌ها را شنیدم، انگار یهویی آن تخت و آن مریضی و همه اینها جلوی نظرم آمد و حالم خیلی بد شد و فهمیدم آن خانم با پسرها را دیدم خانم ام‌البنین(سلام‌الله‌علیها) و برادران آقا ابالفضل(ع) بوده‌اند. 🌹«إن الحسین مصباح الهدي و سفینه النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/If85Q 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم؛ به مناسبت وفات حضرت ام البنین «علیهاالسلام») 🔸این گذشت رفتم یک مراسمی حاج آقایی سخنرانی می‌کرد و می‌گفت: اگر حضرت اباالفضل (ع) حاجتی بخواهید مادرش را واسطه کنید سریعتر حاجت روا می‌شوید، گفت: خانم ام البنین(ع) ۴ پسر داشت که هر ۴ تا در واقعه کربلا شهید شدند و اسم‌هایشان را نام برد، همین که اسم‌ها را شنیدم انگار یهویی آن تخت و آن مریضی و همه اینها جلوی نظرم آمد و حالم خیلی بد شد، دخترم گفت: عمه بهم گفت بگو؛ ام البنین دخیلم درمانده و ذلیلم تا ندهی جوابم دست از تو برندارم... سالروز وفات حضرت ام البنین «سلام الله علیها» 🕯️🥀تسلیت باد🕯️🥀 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/If85Q 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
46.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل سوم) 🔸 این پارچه رنگ قرمزی داشت... اینقدر بوی خوبی داشت که حالم جا اومد... نفسم اومد بالا... 🔸از اول تا آخر می گفتم یا امام حسین(ع)، یا ابالفضل(ع)... 🌹«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة» (همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links