eitaa logo
عباس موزون
50.3هزار دنبال‌کننده
961 عکس
2.2هزار ویدیو
4 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
29.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸خواهرم یواشکی داشت به من می‌گفت داداش جان چندین ساله داری چیزی میدی مردم میگی مال آقاست، حالا جون ما آقا امام زمان (سلام الله علیه) رو دیدی یا نه؟ با خواهرم داشتیم تو ماشین دوتایی با هم یواش جر و بحث می‌کردیم که یکدفعه تصادف شد. خوردن همانا روح از بدن ما رفت بالا... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Xr2Qj 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
22.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸 اصلاً بگی احساس درد بکنم ناراحتی بکنم جاییم زخم بشه بشکنه دردی بفهمم، اصلاً! روح ما رفت از سقف بالا، از سقف ماشین، گفتیم سبحان الله، چطور میگن مثلاً این جون کندن انقدر سخته ندایی به گوشم رسید کسی رو ندیدم، گفتن مال عمل‌هایی هست که چندین ساله انجام دادی... 🔸اینا رو برده بودن بیمارستان حالا روح ما اومده کجا؟ تو برزخ... از اون قسمتی که بودیم گفتیم آقا جون حالا می‌خوایم شما رو زیارت کنیم الان صحبت شما بود تو ماشین... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fTQkA 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
26.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸آقا گفتیم حالا این که بریم فرض مثال زیارت سید بزرگوار اول یه زیارت بریم زیارت اجداد بزرگوارش بریم حرم امام رضا(علیه‌السلام) یه عرض ادبی بکنیم بعدش برگردیم. همون لحظه که می‌گفتی امام رضا(علیه‌السلام) می‌دیدی مثلاً صحن مسجد گوهرشادی... 🔸 رسیدیم یک مزرعه خیلی بزرگ رسیدیم لب جوی آب. یه سید سالمندی پیش اومد سلام و حال و احوال کردیم گفتم: آقاجان می‌شه حالا ما خدمت آقا امام زمان سلام‌الله‌علیه برسیم؟ گفت: نه... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/QVFB0 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸گفتم: آقاجون بابام همیشه میگه که امام حسین(علیه‌السلام) هدفش صحرای کربلا این بوده... این بوده... گفت: بابات درست میگه، دین پشت می‌خواد، پول می‌خواد... گفت: از حالا به بعد کار را که انجام دادی بگو نذر امام زمانه، انشاءالله فرج اولاد ما نزدیک می‌شه بر اثر دعای مردم... 🔸اونجا سید به من گفت: برگرد هنوز نوبتت نشده که بیای اینجا... حرکت کردیم که برگردیم به طرف ماشین دریچه‌هایی باز می‌شد. یه دشت بزرگی تمام میمون، سبحان الله!! یه دشت بزرگی تمام خوک، یه دشت بزرگی تمام کوتو سگ (توله سگ)، یه دشت بزرگی تمام کرم سبز انگور... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/7eG31 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
28.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸حرکت کردیم جلوتر یه پنجره دیگه دوباره باز شد، دیدیم بنده خدا یه آدمیه، یه استخر خیلی بزرگ حوض نجاست، نجاستِ آدمیزاد، این میره پایین نجاست‌ها می‌رفت تو دهن و شکمش، دوباره می‌آمد از وسط حوض نجاست بالا یه چیزای دیگه دیدم که کرم‌های سبز انگور دارن جز ولا میزنن (رو آتش)... 🔸وقتی از سقف وارد بدن شدم اینا اومدن سریع دویدن که آقا این زنده است، از ماشین بیاریمش بیرون... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/7xeJw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
26.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸هر کجایی که ما گشتیم خداوند عالم به دلمون الهام کرده. چندین سال پیش یه بنده خدا رفتم سرکشی‌اش، یه زنی نابینا تو همین کوه‌های یزد. بنده خدا، خدا گواهه برگ درخت می‌خورد. یکی از فرماندارهای یزد فهمیده بود، اومد بنده خدا دید حدود ۱۶_۱۵ سال پیش، زنه رو دید واقعا این بنده خدا منقلب شد و زار زار گریه کرد و گفت: فردا ما مسئولیم، فردا باید جواب خدا بدیم... 🔸به لطف خدا، از اون سال تا حالا که روح از بدنم رفته و اینا رو دیدم و مناظر رو دیدم و برگشتم، همش ذکرم و فکرم فقط آقا بوده که یه جوری بشه دعای حضرت کنن... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/80pf4 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
23.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیستم فصل چهارم) 🔸مرتب برام یادآوری میشه که باید به داد یتیم و مظلوم برسیم تا انشاالله آقا بیاد 🔸مدتی بود از اون لحظه که برگشته بودم نمی‌گفتم نذر امام زمانه، همینجوری می‌رفتیم سرکشی مردم و می‌دادیم بهشون، مدتی بعد تو عالم خواب همون سیدالسادات اومد تشر زد به خیلی تندی که: آقا چرا نمیگی نذر امام زمان سلام‌الله‌علیه است؟ مگه نگفتم؟ وقتی که بگی فرج اولاد ما نزدیک میشه گفتم: آقا چشم، دیگه حالا چندین ساله که یادم نمیره... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/XyJ8w 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل چهارم) 🔸زمستان سال ۹۸ در ماشینی بودیم؛ لازم به توضیح از قبل.تر هست که من گذشته خوبی نداشتم، همه‌اش خسارت به خودم، خانواده، پدر مادر را خیلی اذیت می‌کردم، خیلی غرور داشتم، همه‌اش به خدا شاکی بودم... فقط یک چیز اینکه من اصلاً مسجد نمی‌روم نماز هم نمی‌خواندم، فقط روز اول محرم می‌روم مسجد روضه امام حسین (علیه‌السلام) را فقط بشنوم گریه کنم برگردم. 🔸در ماشین گفتم: حمید حالم خیلی بد است من را به بیمارستان برسان. گفت: نه بابا تو هیچیت نمی‌شه. گفتم بیمارستان و دیگه هیچ چی نفهمیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/8rwGP 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
26.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل چهارم) 🔸باید این درد را می‌کشیدم و می‌فهمیدم این درد را برای چی می‌کشم. برای گذشته‌ای که داشتم. حرف‌هایی که با خدا می‌گفتم برای اذیت آزارهایی که می‌کردم، غروری که داشتم، اینها را می‌فهمیدم یکی بهم می‌گفت. 🔸این توهم نبود، تصور نبود، مگر می‌شود در تصور درد بکشی؛ من توهم را امتحان کردم این نیست. دهها بار توهم داشتم، ولی برای کسی تعریف نکردم چون می‌دانستم توهم است... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hWea5 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
26.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل چهارم) 🔸به ماشین برگشتم دیدم حمید صدا می‌زند باقر باقر باقر، من می‌گفتم: من اینجام این چی می‌گه؟!! وقتی جسدم را در اورژانس دیدم باور شد مُرده‌ام. همه چی تمام شده بود. همین که آمبولانس حرکت کرد من دیگر روی زمین نبودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/UAnSE 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
27.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و یکم فصل چهارم) 🔸عظمت آن آتش نابودت نمی‌کرد فقط می‌سوختم دوباره جمع می‌شدم. خاکستر جمع شد، جمع شد، دوباره من تشکیل شدم دوباره می‌سوختم، هر بار شدیدتر از دفعه قبل می‌گفتم: خدایا مگر می‌شود از جهنم رد شد؟ چرا زمان ایستاده؟ زمان می‌ایستاد تا باقر بسوزد انگار وظیفه داشت بایستد!!! 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/lRUGC 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links