🔹قسمت اول از « چرا زیباست؟ »🔹
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است...
🔰 افزون بر معنی لطیف حاصل از تشبیه مضمر،
شــاهـکار #شاطر_عباس_صبوحی در هــمنشیــن
قـــرار دادن این ســه کلــمه است:
«افطارم، از، آن»
که در خوانش «افطا رَمَزان» تلفظ
میشــود یا همـان «افطا رمضان!»
⏳ یعنی یکبار آشکارا و یکبار در لفافه، واژۀ
رمضـان را در ذهن مخــاطب تداعـی میکند و
باعـث تاثیـــر گذاری دوچنـدان بیــت میشـود.
#عباس_تافته ✍🏻
#دوخط_نقد
@abbas_tafteh
اشعار عباس تافته
🔹قسمت اول از « چرا زیباست؟ »🔹 روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری افطار رطب در رمضان مستحب ا
🔹 قسمت دوم از « چرا زیباست؟ »🔹
ما تابع عشقیم و این بیتابی بی حد
چون خط ممتد تا ابد پیوستگی دارد...
#فاضل_نظری
🔰 شـــاهکار فاضل در این بیت، آنجاست که
برای القای مفهوم "بینهایتی عشق و بیتابی"
رندانه از واژگان علم ریاضی استفاده میکـند.
چرا که علم اعداد به بینهایتی مشهــور است.
«تابع، حد، خط ممتد، پیوستگی»
چه اینکه میتوانست بگوید:
ما پیرو عشقیم و این بی تابی بی مرز
چون خط ممتد تا ابـــد پیوستگی دارد
⏳'بهْ گزینی واژه' و انتخاب واژه های متناسب
به مقبول طبع شدنِ ابیات کمک شایانی میکند.
#عباس_تافته ✍🏻
#دوخط_نقد
@abbas_tafteh
🔹 قسمت سوم از « چرا زیباست؟ »🔹
نشست یار چو پیشت، نماز چیست سلیم
نماز خویش قضـــا کن که آفتـاب نشست
#سلیم_تهرانی
🔰 شاهکاری که اولیــن بار از زبــان عــاصی
شنیدم و چندین روز میشود که ایـــن بیــت
همراه من است. زیبایی بیت بر دوش ایــهام
آخر مصراع دوم است یعنی«آفتاب نشست»
که شعر را دارای دو معنا می کند:
🔸معنای اول: یار آفتاب سیما که آمد،دیگر
نماز برای چیست؟ قضا کن و به یارت بپرداز.
🔸معنای دوم: آفتاب اصلی یار توست و هنگامی
که نشست(غروب کرد) نمازت باطل است، پس
نمازت را قضا کن!
⏳ترکیب زیبای "نشستن آفتاب" به معنای
"غروب کردن" لطافـت بیــت را دو چـنـدان
کرده است.
#عباس_تافته ✍🏻
#دوخط_نقد
@abbas_tafteh
اشعار عباس تافته
🔹 قسمت سوم از « چرا زیباست؟ »🔹 نشست یار چو پیشت، نماز چیست سلیم نماز خویش قضـــا کن که آفتـاب نشست
🔹 قسمت چهارم از « چرا زیباست؟ »🔹
سنگم زدند خلق و تو انداختی گِلی
بیگانـه ای میـان هــزار آشنــا تویی
#فاضل_نظری
🔰 گاهی برای خلق زیبایی تنها نیاز است برداشتی از کتاب بی نظیری چون تذکرة الاولیاء را با فرمی جدید بیان کرد:
🔸«... پس هر کسی سنگی میانداختند. شبلی
موافقت را گِلی انداخت. حسین منصور آهی
کرد. گفتند ازین همه سنگ هیچ آه نکردی، از
گِلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه
آنها نمیدانند معذورند؛ ازو سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت...»
#تذکرة_الاولیاء / ذکر #منصور_حلاج
⏳بهره گیری مضمون از شاهکارهای ادب کهن و بیان آن به فرم جدید، لذتی دو چندان به مخاطب میدهد. هم شیوایی و بلاغتِ مضمون مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد و هم حس همذات پنداری را در وی بیدار میکند.
#عباس_تافته ✍🏻
#دوخط_نقد
@abbas_tafteh