eitaa logo
ثامن بسیج فرهنگیان عباس آباد
112 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
83 فایل
در این کانال مطالب 🔺اجتماعی 🔺سیاسی 🔺 فرهنگی 🔺ورزشی 🔺آموزشی 🔺هنری 🔺اقتصادی ارائه می گردد دورهمی بزرگ https://eitaa.com/abbasabd
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 پرویز ثابتی را بهتر بشناسید... 🍃🌹🍃 ❌ از استخدام در ساواک تا قاچاق انسان...! | | 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 حقیقتا باورکردنی نیست | داستانی از قساوت قلب شاه ایران 🍃🌹🍃 🔻منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص ۲۱۶ و ۲۱۷ داستان هولناکی از نقل می کند: در بین فعالان ضد شاه، یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش، مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد. به همین خاطر، توسط بازداشت شد، اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد، لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد، در آنجا هم با وجود شکنجه، به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت: «به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» 🔹یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد، فریاد زد: «خون‌خوار، مستبد، قصاب!» ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند. شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن، آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند. شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. 🔸شاه فریاد زد: «تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» 🔺هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد، در حال رفتن، رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت: «حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» | 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 حقیقتا باورکردنی نیست | داستانی از قساوت قلب شاه ایران 🍃🌹🍃 🔻منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص ۲۱۶ و ۲۱۷ داستان هولناکی از نقل می کند: در بین فعالان ضد شاه، یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش، مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد. به همین خاطر، توسط بازداشت شد، اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد، لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد، در آنجا هم با وجود شکنجه، به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت: «به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» 🔹یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد، فریاد زد: «خون‌خوار، مستبد، قصاب!» ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند. شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن، آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند. شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. 🔸شاه فریاد زد: «تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» 🔺هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد، در حال رفتن، رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت: «حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» | 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــ