🍃عاشق ترین معشوق
من پاییز را دوست دارم.
پاییز فصل عاشقی است.
روزهای پاییز را باید ترجمان لحظههای عاشقی نامید.
اصلاً خدا پاییز را آفرید
تا عشق را معنا کند.
من عاشقتر از پاییز پیدا نکردهام.
پاییز اگر فصل مردن هم باشد
فصل مرگی است که ریشه در عشق دارد.
این مرگ، عین زندگی است.
زرد شدن برگهای درختان
یکی از قشنگترین نقشهای زندگی برای من است.
زرد، رنگ زیبایی است
و نشان عاشقی است.
آقا!
من زردی را که میبینم
یاد عاشقان تو میافتم
عاشقانی که از عشق فقط حرفش را بلد نیستند
رسم عاشقی را از برند
و وقتی نام عشق را میبرند
بوی عشق از دهانشان بیرون میتراود و هوا را عطرآگین میکند.
عاشق اگر از دوری تو، رنگش زرد نشده باشد
چگونه میتواند تو را ببیند
بی آن که صورتش از خجالت سرخ شود؟
مگر میشود فراق را چشید
ولی صورت، رنگ مرگ را به خود نبیند؟
اصلاً مگر فراق و مرگ برادر هم نیستند؟
چه خوشبختاند آنهایی که وقتی تو را میبینند
چنان از شوق خون در رگشان میدود
که گونههایش گل میاندازد
و از زردی به سوی سرخی میرود.
نکند زرد نبودن صورت عاشق در فراق تو
نشانۀ سیاه بودن دلش باشد؟
آخر خاصیت دل سفید این است
که به قدری در فراق تو غصه میخورد
که توان رساندن خون به صورت عاشق را ندارد.
این دلهای سیاهاند که در فراق تو بیخیالاند
و مستانه میتپند و خون را در رگها جاری میکنند.
وای که اگر این گونه باشد
چنین مدعی عشقی، دل معشوق را خون میکند از غصّه
و اگر معشوق، دلش از کسی خون باشد
آیا میتواند ادعای عاشق بودن کند؟
من پاییز را دوست دارم
زیرا پاییز فصل عاشقی است.
شبت بخیر عاشقترین معشوق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
168 درس صد و شصت و هشتم چرا در بارۀ وسعت علم خدا فکر نمیکنیم؟.pdf
225.6K
#درس صد و شصت و هشتم:
چرا در بارۀ وسعت علم خدا فکر نمیکنیم؟
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️چرا دانشمندترین آدما هم باز باید باور کنن چیزی نمیدونن؟
⁉️تا حالا به عمق آیات «نماز غفیله» دقت کردید؟
⁉️هیچ وقت لذّت اندیشیدن به وسعت علم خدا رو تجربه کردید؟
@abbasivaladi
🍃معنای زندگی
پاییز معلّم عاشقی من است.
من معلّمهایم را دوست دارم.
پس پاییز را هم دوست دارم.
عشق از سر و روی پاییز میبارد.
باید نگاه عاشقانه داشت
تا عشق را روی در و دیوار پاییز دید.
کسی که نگاه عاشقانه ندارد
از پاییز جز بوی مرگ به مشامش نمیرسد.
هوای پاییز به ویژه وقتی تازه از راه رسیده
تکلیفش با خودش معلوم نیست.
گاهی گرم میشود
جوری که خیال میکنی
تابستان قصد برگشتن کرده.
گاهی بوی فروردین میدهد
انگار که بهار
پاییز و زمستان را کنار زده و زودتر از همیشه آمده
و گاهی حتّی بوی زمستان میدهد
و شاید هم هوای بارش برف به سرش بزند.
مثل این که پاییز خواب مانده و نیامده
و زمستان از او پیشی گرفته
و کسی چه میداند که پاییز مست عشق توست
مست عشق در پوست خویش نمیگنجد
وقتی که مستی پاییز به اوج خودش میرسد
بوی بهار میآید.
من بهاری را که در پاییز استشمام میکنم
از بهار فروردین بیشتر دوست دارم.
در همین اوج، وقتی که پاییز یاد تو میکند و نیامدنت
داغ فراق چنان تبش را بالا میبرد
که گویی تابستان مردادی آمده.
گاهی هم نشانهای میبیند و میفهمد این روزها نمیآیی.
آن وقت یخ میزند
گویی که سالهاست مرده
و ما خیال میکنیم زمستان بهمنی به ما روی آورده.
مگر حال عاشقان تو جز این است؟
گاهی در اوج نشاط و مستی هستند
و گاهی غرق تب فراق
و گاهی هم در سرمای بُهتی که از نیامدنت آنها را فرا گرفته
یخ میزنند.
آقا!
این حالی به حالی شدنها نشانۀ عاشقی است
ولی آنها که عشق را نمیفهمند
عاشقانت را حزب باد میخوانند.
باید عاشق بود تا تضادهای عاشقانه را فهمید.
با این تضادهای عاشقانه زندگی معنا مییابد.
در میان قهقهۀ مستی، اشک ریختن
در میان سیلاب اشک، یخ زدن
و در میان تکه یخهای صخرهای، آتش گرفتن
این است معنای زندگی.
شبت بخیر معنای زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
گیرهبازی
🔆برخی از وسایل خانه🔎🕰، از اسباب بازیهایی که پول💵 بسیاری هم صرف آنها میشود، برای کودکان، جذّاب تر 😃است.
✅گیرۀ لباس، یکی از همین وسایل است.
🔰این گیره ها را وقتی در اختیار کودک👦👧 قرار میدهید، خودش بازی های متنوّعی با آنها انجام میدهد.
✔️مثلاً این گیره ها را به هم وصل میکند یا برخی از وسایل مثل لباس👗👕 یا کتاب و دفترش 📙🗒را با گیره ها به جاهای مختلف خانه، وصل میکند🔗.
✨خلّاقیت و سرگرمی💡، دو ویژگی این بازی ست.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۶۲
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
0081 baghareh 203-206.mp3
8.09M
#لالایی_خدا ۸۱
#سوره_بقره آیه ۲۰۶ - ۲۰۳
#محسن_عباسی_ولدی
#نمایشنامه
روزهای زوج، ساعت ۹شب
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
دوستای خوب لالایی خدا!
یادتون نره که هموطنای عزیزِ سیل زدهمون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐
@lalaiekhoda
🍃استاد عشق
عیبی دارد اگر بگویم من درختان بیبرگ پاییز را
بیشتر از درختان پربرگ بهار دوست دارم؟
این هم یک جور دوست داشتن است.
عیبی که ندارد؟ دارد؟
اصلاً من دوست دارم
دوست داشتنهایم فرق کند با همه.
چه عیبی دارد؟!
اگر همه منتظر جوانه زدن برگها روی شاخهها هستند
من منتظر ریختن برگها از روی شاخهها هستم.
این، نشانۀ چیست؟
دیوانگی؟
خب باشد.
دیوانه بودن مگر یک مقام نیست؟
بگذار مرا هم دیوانه بخوانند.
آقا!
پاییز برای من نماد رها شدن از همه چیز است، از همه چیز.
درخت برای زیبایی ظاهریاش
گویی نیاز دارد به برگهای تو در توی سبز.
ولی وقتی عاشق میشود
هر چه غیر از یار را رها میکند.
او میداند که زیبایی
به داشتن یار زیبایی چون توست.
هر کسی تو را ندارد
زیباترین برگ و بارها را هم اگر داشته باشد
باز هم زشت است.
عاشق اگر نیستم، عاشق، دیدهام.
عاشقها حس زیباییشناختیشان
زمین تا آسمان فرق دارد با انسانهای دیگر.
من از پاییز یاد گرفتهام جز تو به هیچ زیبایی دیگری فکر نکنم.
هر کسی زیبایی را در کسی یا چیزی جز تو دنبال کند
دچار توهم زیبایی میشود.
امروز دنیا به مبتلاست به توهم زیبایی.
عاشق هر آنچه را که زمینیان زیبا مینامند رها میکند
و تنها و تنها به دنبال تو میدود.
من میدانم عاشقها اگر کمی هم به آراستگی فکر میکنند
چون تو از آنها خواستهای آراسته باشند
و اگر این آراستگی را زیبا میبینند
برای آن است که تو زیبا میبینی
و یقین دارم اگر تو امر میکردی که عاشقها
ژنده پوش در میان مردم حاضر شوند
ژنده پوشی زیباترین پوشش عاشقها میشد.
اگر از این عاشقها بپرسی
زیباترین لباسی را که میشناسید نام ببرید
یقین دارم لباس وصلهدار پدرت علی را نام خواهند برد
و اگر باز بخواهی یکی دیگر از لباسهای زیبا را نام ببرند
بیتردید از چادر خاکی مادرت یاد خواهند کرد
و میدانم زیباترین لباس در نگاه عاشقان تو
لباسی پاره پاره و خونین است؛ لباس حسین.
چه قدر شبیه آن درخت عاشق است
پیکر عریانی که رضایش به رضای یار است.
شبت بخیر استاد عشق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل5️⃣ : این قاب است یا قبله خانه؟! (تلویزیونی شدن خانوادهها)
💣 در پست قبل گفتیم افسارگسیختگی در تماشای تلویزیون، زمینۀ اعتیاد🚬 به رسانه را ایجاد میکند و اعتیاد به رسانه، زمینه را برای انتخاب عاقلانۀ شبکههای موجود، بسیار تنگ میکند. کسی هم که اعتیاد پیدا کرد، تنها به تنوّع میاندیشد، همین!
🎞برای این که مسئلۀ اعتیاد به رسانه، خوب تبیین شود، باید برنامۀ یک «خانوادۀ تلویزیونی» را با هم مرور کنیم. این برنامه را از شب، شروع میکنیم:
📺بعد از نماز مغرب و عشا، تلویزیون روشن است. پدر با بچّهها و بچّهها هم با یکدیگر بر سرِ این که کدام شبکه را نگاه کنند، دعوا ⚔️دارند. سرانجام با هم کنار میآیند؛ امّا با هزار درد سر! همین دعواها، رابطۀ اهالی خانه را تنشآلود😠 کرده است.
👮🏻♂️ اگر سریال امشب، از سریالهایی باشد که حکم رگِ حیات را یافته، حکومت نظامی در خانه بر پا میشود؛ مثل این سریالهای کُرهای که حکم مرگ و زندگی را برای بعضیها پیدا کرده است. وقتی پخش میشود، مادر یا پدر در حالتِ خَلسهاند. اصلاً نمیدانند که دور و بَرِشان چه میگذرد؟
خدا نکند که بچّه در حین پخش سریال، سر و صدایی کند. چنان ساکتش🔫 میکنند که بچّه، حرف زدن را فراموش کند. بعد هم سریال بعدی، فیلم بعدی، مستند بعدی. شب از نیمه گذشته و هنوز چراغها روشن است. باور کنید فلسفۀ شب، این نبود که ما پای سریال و فیلم بنشینیم.
🌙خدایی که شب را آفرید، خودش گفته است، در قرآنش هم گفته تا کسی در سندش تردید نکند:
📖هوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ لِتَسکُنوا فیهِ.
اوست کسى که براى شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید.
⁉️واقعاً این سریالها و فیلمها مایۀ آرامش هستند؟ این تنشها مایۀ آرامش است؟
🚫دیشب، همه دیر خوابیدهاند. صبح، پدر در حالی که تمام وجودش را خواب گرفته، به سرِ کار میرود. بچّه هم در حالی که دلش نمیآید چشمانش را کامل باز کند، با بیحوصلگی کیفش را روی دوشش میاندازد و به مدرسه میرود. پدر، در محل کار، حوصلۀ ارباب رجوع و بچّه هم در مدرسه، حال درس خواندن را ندارد.
وقتی هم که بعد از ظهر، مدرسه و اداره تعطیل میشود، بچّهها به همراه پدر و مادر (اگر مادر، شاغل باشد)، با جسم و اعصاب خسته به خانه میآیند، به گونهای که تا تقّی به توقّی میخورَد، عصبانی میشوند.
اوّلین کسی که وارد خانه میشود، اوّلین کاری که انجام میدهد، روشن کردن تلویزیون است.
شب هم سفرۀ شام که پهن میشود، همه در حال تماشای تلویزیون هستند و فقط مراقباند که لقمه را به جای دهان در چشمشان فرو نکنند!
🤝بیایید شجاعانه یک تصمیم بگیریم. تصمیم بگیریم مدیریت تماشای تلویزیون را خودمان به دست بگیریم. این همه فیلم و سریال دیدیم، چه شد؟
🤔کمی فکر کنیم...
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 190-191
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃گل همیشه بهارم
این قدر که از پاییز حرف میزنم
نکند بهار فکر کند که او را دوست ندارم.
بهار هم دوستداشتنی است
ولی من به بهار که میرسم
از عشق میگذرم و به معشوق میرسم
پاییز نماد عاشقهاست
ولی بهار نماد معشوق است.
بهار خود تویی آقا!
حرف بهار را سر جایش با تو خواهم گفت.
پاییز ترجمۀ حال عاشقهاست
بهار، جلوۀ تو.
پاییز که میشود
آدم دوست دارد در بارۀ عاشقها غزل بسراید
بهار که میشود اصلاً باید نشست و تماشا کرد
و شنید شعری را که طبیعت در وصف تو میسراید.
من پاییز را دوست دارم.
احساس نزدیکیام به پاییز بیشتر از بهار است.
هر وقت همان طوری شدم که تو میخواهی
احساس نزدیکیام به بهار بیشتر از پیش خواهد شد.
پس بگذار هنوز هم از پاییز بگویم.
درختهایی که پاییز زردشان نمیکند
برایم یک دنیا درس دارند.
درختهایی مثل سرو و مانند کاج.
از همان بچگی دوستشان داشتم.
درس عشق کاج و سرو با درختان دیگر فرق میکند.
وقتی این طور نگاهشان میکنم
دوست دارم سرو و کاج را در بغل بگیرم:
درختهایی که به وصال رسیدهاند
و دیگر پاییز و زمستان برایشان
فرقی با بهار ندارد.
همیشه سر سبزند.
حالِ به وصال رسیدهها همین است.
آنها که آغوش تو را چشیدهاند
همیشه سر حالاند.
خاصیت وصال توست
زندگی را جاوید میکند.
فقر و غنا، بیماری و سلامت، غربت و شهرت
فرقی ندارد برای کسی که به وصال تو رسیده
او همیشه زنده است و پر از نشاط و شادابی
همان قدری در فقر سر حال است و مستی میکند
که در غنا سر از پا نمیشناسد.
وقتی که بیمار است
به اندازۀ سلامتی لبخند میزند
و در اوج غربت همان اندازه خودش را غرق نعمت میبیند
که در قلۀ شهرت نشسته.
شنیدهام از سروهای بلند و کاجهای قد کشیده
چونان سدّی در برابر تندبادها استفاده میکنند
مگر میشود به وصال تو رسید و در برابر حادثهها
خمی به ابرو آورد، چه رسد به این که انحنایی به قامت آدم برسد.
وصال تو راز ایستادگی در برابر حادثههاست.
آقا!
دلم وصال تو را کشیده
بگو چه چاره کنم؟
شبت بخیر گل همیشه بهارم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi