eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
347 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
و یک اربعین دیگر را پشت سر گذاشتم و باز هم نشد که در مسیر کربلا همراه تو باشم. این آرزو به دلم ماند تا سال دیگری‌ که معلوم نیست زنده باشم. اما آقا! خدا هر چند سال که به من عمر بدهد و هر سال توفیق زیارت اربعین پیدا کنم، هر بار از ته دل آرزو می‌کنم که یک قدم هم که شده شانه به شانۀ تو به سوی کربلا قدم بردارم و هر بار که نشد، بی آن که امیدم حتی به اندازۀ ذره‌ای کم‌رنگ شود، برای سال دیگر با همین آرزو قدم در مشایه می‌گذارم. ممنونم از خدا که خیال را آفرید و ممنونم از تو که اجازه دادی در خیالم همۀ راه نجف تا کربلا را با تو قدم بردارم. شبت بخیر زائر اربعین! @abbasivaladi
اشتباه است اگر کسی بگوید تو لایق عشق ورزیدنی. عشق مگر معنایی جز محبت ورزیدن به تو دارد؟ تو حقیقت عشقی. هر حسی اگر رنگی از عشق تو نداشته باشد، همان ننگی است که روزی دامن انسان را خواهد گرفت و او را خوار خواهد کرد. من بیچاره‌ام که دلم را به هر کسی بند کردم، جز تو و بیچاره‌تر این که تو رشتۀ دلم را به دست گرفتی و من آن را از تو پس گرفتم و در جایی غیر از درگاه تو گره زدم. هیچ کسی از ما لایق عشق ورزیدن به تو نیست. تو لطف می‌کنی که اجازه می‌دهی ما عاشقت شویم. کسی اگر قیمت الماس عشق تو را بداند، می‌فهمد تو مهربان‌ترینی که گران‌ترین الماس عالم را بی‌منت به ما عطا می‌کنی و ما نالایق‌ترینیم که برای عاشق شدن، هزار اما و اگر می‌آوریم. چقدر مهربانی که با اما و اگرهای ما کنار می‌آیی! شبت بخیر مهربان‌ترین! @abbasivaladi
زندگی وقتی معنا می‌یابد که خرج راه عشق شود و عشق وقتی معنا می‌یابد که تو معشوق باشی. ما وقتی که عاشق نیستیم، در اوج بیهودگی نفس می‌کشیم و توهم عاشقی داریم اگر معشوقی جز تو را برای خویش انتخاب کرده باشیم. ما از زندگی فاصلۀ زیادی داریم و برای رسیدن به آن راهی جز عشق تو نداریم. برای عاشق شدن باید خودمان را کنار بگذاریم و فقط به تو و دلخواه تو فکر کنیم؛ اما عجیب نفس‌پرور شده‌ایم و در مقابل خواسته‌های نفسانی خویش ضعیف و تسلیمیم. تا بردۀ نفسیم خبری از عشق نیست و از زندگی محرومیم. آقا! ما را از بند نفس نجات بده تا طعم زندگی را بچشیم. شبت بخیر حقیقت زندگی! @abbasivaladi
عشق را وقتی که بدون تو معنا کردیم، عاشق نشدیم و خیال کردیم عاشق شده‌ایم. وقتی باور کردیم که می‌شود پای تو در میان نباشد و عاشق شویم، دستمان از هر چه عشق بود کوتاه شد. وقتی زندگی‌مان را خرج عشق‌های خیالی کردیم و خبری از تو نبود، در آستانۀ مرگ فهمیدیم عمرمان را به باد فنا داده‌ایم و دست‌خالی رهسپار سفر آخرت شده‌ایم. وقتی بدون عشق تو زندگی کردیم،‌ مرگ که پرده‌ها را کنار زد،‌ فهمیدیم ما از مرگی به مرگ دیگری انتقال یافته‌ایم و زندگی را تجربه نکرده‌ایم. چقدر ترسناک است زندگی بدون عشق تو! تا وقت باقی است ما را عاشق کن آقا! شبت بخیر معنای عشق! @abbasivaladi
ما آفریده شدیم تا عبادت کنیم و عبادت را خدا بدون محبت تو از ما نمی‌پذیرد. پس ما آفریده شدیم تا تو را دوست بداریم. شیطان نمی‌خواهد ما اهل عبادت باشیم،‌ پس اگر بتواند ما را از تو دور کند،‌ دیگر دل‌نگران مناسکمان نخواهد بود. او با کسی که تو را دوست ندارد و غرق نماز است کاری ندارد. ما اگر خواستیم مردمی اهل عبادت باشیم، باید خودمان را اهل محبت تو تربیت کنیم. چقدر گمراه‌اند جماعتی که خودشان را تربیت یافته می‌دانند و از عشق تو بهره‌ای ندارند. آقا! کمکمان کن تا عاشقت شویم و از رسیدن به هدف آفرینش خویش بی‌بهره نمانیم. شبت بخیر هدف خلقتم! @abbasivaladi
عابدی که روز و شبش را به عبادت بگذراند و از حب تو بی‌بهره باشد، در حال تلف کردن عمر خویش است. از تنگی دایرۀ واژه‌هاست که به کار این فرد عبادت و به خودش عابد گفته می‌شود. دل بستن به چنین عبادتی، دل بستن به سراب است و جز آن که بهره‌ای از عقل ندارد، کسی به سراب دل نمی‌بندد. آقا! درست است که من عاشقت نیستم؛ اما تو را دوست دارم. درست می‌گویم؟ و اگر چه محبتم به تو زیاد نیست؛ اما همین کَمش هم غنیمت است. اشتباه که نمی‌کنم؟ آیا می‌شود به همین محبت کم، دل خوش کنم و بگویم عبادت‌هایم بیهوده نیستند؟ می‌شود با یک آری، دلم را عاری کنی از اضطراب؟ من با همین محبت کم دست و پا می‌زنم و می‌دانم که تو کمکم می‌کنی تا روزی عاشقت شوم. چقدر دوست دارم عبادت عاشقانه را! شبت بخیر حقیقت عبادت! @abbasivaladi
🍃 خیر ترین عاقبتم چشم هایت را بده به من تا از پشت شیشهٔ اشک هایی که برای حسین می ریزم، دنیا را نگاه کنم‌‌؛ دنیایی که همه در دست قدرت خداست. می خواهم با چشم های تو ببینم خدای حسینی که جا در آغوش پیامبر داشت با خدای حسینی که سرش در تشت طلا بود یکی است و او همان خدای کربلایی است که تا قیام قیامت قلب تپنده زمین و آسمان است. می خواهم دلم را به خدای حسین بسپارم اما حال و روز ایمانم خوب نیست. باید چند لحظه ای با چشم های تو تدبیر خدا را ببینم. آقا! تو که بهتر از من می دانی اگر تدبیرم را به دست او ندهم، جز شر، هیچ عاقبتی در انتظارم نیست. پس منت بگذار بر سرم و زودتر چشم هایت را چند لحظه ای به من بده. شبت بخیر خیرترین عاقبتم. @abbasivaladi
نمی‌شود عاشق بود و گناه هم کرد. کسی که ادعای عشق تو را دارد، باید نگاهی به دلش بیندازد و ببیند آیا ظلمت گناه، آن را فرا گرفته یا نه. اگر گناهکاری که ادعای عشق دارد، بگوید نمی‌دانسته که گناه، دل تو را می‌آزارد، از الفبای معرفت تو بی‌بهره است. کسی که تو را نمی‌شناسد، چگونه می‌تواند عاشق باشد؟! اگر هم بگوید توان مبارزه با خواسته‌های نفسش را نداشته و به گناه آلوده شده، باید به او گفت پس ادعای عشق نکن که برای عاشق، نفسی نمی‌ماند که بخواهد با آن مبارزه کند. خواسته‌های عاشق، همه خواسته‌های معشوق است. او برای خودش خواسته‌ای ندارد. خوش به حال عاشق‌ها که از وادی گناه، فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌اند! کاش من هم یک روز عاشقت شوم و طعم روز بی‌گناه را بچشم! شبت بخیر طعم شیرین زندگی! @abbasivaladi
🍃ناشر خوبی ها چگونه می‌شود نقّاشی‌های انتظار را کشید و پای آنها اشک نریخت. خاصیت این نقاشی‌هاست که دل آدم را نرم می‌کند. امشب می‌خواهم بروم پشت پنجره فولاد مادری را نقاشی کنم که فرزند بیمار طبیب‌جواب‌کرده‌اش را آورده برای شفا. طنابی به گردن فرزندش بسته آن سرش را به پنجره فولاد در دل شب رو به پنجره فولاد زمزمۀ یارضا می‌کند و یا مرگ یا شفا می‌گوید. معلوم است که دیگر به آخر خط رسیده. از مادرش از پدرش از گذشتگانش شنیده که نشانۀ شفا باز شدن گره رشته‌ای است که به بیمار می‌بندند. من می‌خواهم لحظه‌ای را نقّاشی کنم که مادر چشم دوخته به گرهی که به طناب زده رد انتظاری که از نگاهش تا طناب کشیده شده را نمی‌دانم چگونه باید کشید ولی باید کشیدن طرز نگاه منتظرانه را یاد بگیرم حسابی در نقاشی‌های انتظار به طرز نگاه منتظرانه نیاز دارم. دوست دارم گره طناب گردن فرزند را در نقّاشیم کمی وا شده بکشم و امید مادر را به این که گره می‌خواهد وا شود را در لبخند ملیحی بکشم که روی لبش نشسته. آقا! می‌بینی چه خوب نقاشی‌ها به من ثابت می‌کنند که منتظر نیستم با این همه مرض که به جانم افتاده هنوز خودم را مضطرّ نگاه تو نمی‌بینم و تا وقتی که بیچارۀ نگاه تو نشوم انتظار را نخواهم فهمید. من می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. ای زبانت زبان خدا! زبان تو که هیچ گاه به تهمت آلوده نشده که هیچ تو مثل خدایت ما را در میان مردم به خوبی‌هایی مشهور می‌کنی که اهلش نیستیم ولی زبان ما داغ ننگ بدی‌هایی را به پیشانی مردم می‌گذارد که در آنها وجود ندارد چگونه می‌شود کسی که اهل تهمت است منتظر کسی باشد که کارش شهره کردن مردم به خوبی‌هاست؟ تو دعا کن و ما هم تلاش می‌کنیم تا روزی فاصلۀ میان ما و تو کم شود هر چه قدر خُلقمان به تو نزدیک‌تر شود مفهوم انتظار را بهتر می‌فهمیم کمک کن تا بفهمیم مفهوم انتظار را! شبت بخیر ناشر خوبی‌ها! @abbasivaladi
گناه کردن خراب کردن خانۀ‌ ابدیت است. وقتی تو بیشتر از ما دلت نگران گناه‌های ماست، یعنی تو بیشتر از ما دلت به حال ما می‌سوزد؛ چون تو نگران ابدیت ما هستی و ما در دنیای خودمان گرفتاریم. ابدیت را به لحظه‌های کوتاه دنیایی می‌فروشیم و دل‌نگران نمی‌شویم و تو گناه‌های ما را می‌بینی و دنیایت را با غصۀ ما با اشک و آه طی می‌کنی. تو ما را بیشتر از خودمان دوست داری. ما آتش را برای خودمان می‌خریم و تو به جایمان استغفار می‌کنی تا پَرِ آتش جهنم، دامن‌مان را نگیرد. احساس تعلقی که تو به ما داری، مگر با احساس تعلقی که ما به تو داریم،‌ قابل قیاس است. ما گناه می‌کنیم و خیال هم نمی‌کنیم که مایۀ عار تو شده‌ایم؛ اما تو لکۀ ننگ گناه ما را روی دامن خودت می‌بینی! ما گناه می‌کنیم و تو شرمنده می‌شوی. چقدر فکر کردن به این همه مهربانی کشنده است آقا. ممنونم که این قدر دل‌سوز و مهربانی! شبت بخیر یار مهربانم! @abbasivaladi
دو ماه در مصائب اجدادتان گریستیم و بر سر و سینه زدیم، قصدمان این بود که تو از دست ما راضی شوی. از دست ما راضی شدی آقا؟! دلمان خوش بود هر قطره اشکی که از چشم‌مان بر گونه جاری می‌شود را می‌بینی و آه برخاسته از سینه‌هایمان را می‌شنوی. هر شب که به مجلس روضه می‌رفتیم، حواسمان بود که تو قدم‌هایمان را می‌شماری و برای هر قدم،‌ دعایمان می‌کنی. گاهی که روضۀ مکشوف می‌شنیدیم و حالمان بد می‌شد، انگار تو بودی که دست می‌گذاشتی روی قلب‌مان تا آرام بگیریم. آقا! ما محرم و صفر را اگر بدون احساس همراهی تو طی کنیم، دل‌آرام نمی‌شویم. ممنون توایم که این احساس همراهی را از ما نمی‌گیری. دوستی از تو مهربان‌تر زیر این گنبد کبود پیدا نمی‌شود. شبت بخیر مهربان‌تر از پدر و مادرم! @abbasivaladi
اگر عشق ورزیدن به تو نشانۀ در مسیر بندگی بودن ماست، باید به دنبال نشانه‌های عاشق بودن گشت. زیرا بعید نیست عمری در توهم عاشقی روزگار طی کنیم و در دم آخر دست‌مان را خالی از سرمایۀ عشق تو ببینیم؛ وقتی دیگر فرصتی برای عاشقی نیست. امروز جمعه بود و باز هم تو نیامدی. چند نفر از ما دلشان گرفت و آه کشیدند؟! می‌شود عاشق بود و منتظر نبود؟ و می‌شود ادعای عشق داشت و قرار آمدن را فراموش کرد؟ انتظار، حالت ثابت و همیشگی عاشقی است که معشوق سفرکرده دارد و وای به حال ما اگر از این حال محروم باشیم! خیلی به دنبال دست‌آویزی گشتم که بتوانم عشق بدون انتظار را عشق حقیقی بنامم، دستم به جایی بند نشد. آقا! التماس می‌کنم به فریادم برس که از عاشق نبودن هراس دارم. شبت بخیر موعود جمعه! @abbasivaladi
🍃آب و نان عاشق ها کسی شاید باورش نشود؛ اما کسی که کمی عشق را چشیده، یقین دارد که عشق برای عاشقان صادق تو جای آب و نان را می‌گیرد. اگر آنها می‌گویند ما با عشق زنده‌ایم، اندکی مبالغه نمی‌کنند. برای آنها زنده ماندن بدون آب و نان، بعید نیست؛ اما نفس کشیدن بدون عشق، محال است. چقدر دوست دارم عاشق صادقت باشم آقا‍! شبت بخیر آب و نان عاشق‌ها! @abbasivaladi
یار خطا پوش اگر چشمهایمان به دل عاشقان صادق تو باز می شد، هر چه محبوب در دلشان می دیدیم همان محبوب های تو بودند و هر چه دوست نداشتنی به چشممان می خورد، همان دوست نداشتنی های تو بودند. کاش کسی چشمش به دل ما باز نشود، وگرنه سرتاپا تعجب می شود از تضاد زبان و قلبمان. آقا آبروی ما را حفظ کن و چشم کسی را به دلمان باز نکن. شبت بخیر یار خطاپوش @abbasivaladi
🍃امام غریب کسی از من پرسید: اگر امنیت باشد و نعمت فراوان و ارزان، اگر بیماری نباشد و همه سالم باشند و سر حال، اگر ظلم نباشد و عدالت سایه افکنده باشد بر جهان، دیگر چه نیازی که خدا را بخوانیم تا امام غایب را برساند؟ می‌خواستم بگویم فرضَت اشتباه است، تا امام نیاید این اگرها محقق نخواهد شد؛ اما سکوت کردم؛ چون دلم برایت سوخت. آخر چرا نبودنت بزرگ‌ترین مشکل عالم به حساب نمی‌آید که مجبور شویم برای آمدنت به دنبال دلیل بگردیم؟! یعنی نبودن تو، بدتر از نبودن امنیت و نعمت،‌ سلامت و عدالت نیست؟ ما را ببخش که قدر تو را نمی‌دانیم. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
سه نقطه در ادبیات ما یعنی باز هم هست ولی نمی‌نویسم، نمی‌نویسم چون معلوم است، نمی‌نویسم چون نمی‌دانم، نمی‌نویسم چون نمی‌توانم، نمی‌نویسم چون نمی شود. در حرف‌های میان من و تو از این سه نقطه‌ها فراوان است. مثلا اگر تو نگاهم نکنی... . دیگر چرا بنویسم "می‌میرم"؟ مگر بدون نگاه تو، مرگ حتمی‌ترین اتفاق نیست؟ یا مثلا اگر روزی خبر مرگم را به تو بدهند،... . نمی‌دانم چه بنویسم. بنویسم خدا را شکر می‌کنی که لکه عاری از دامن تو پاک شد یا دعا می‌کنی که مرگ ابتدای آسایشم باشد یا این که... . نمی‌دانم .‌‌.. یا مثلا یک روز اگر تا دم خیمه تو رسیدم و گفتی داخل نشوم... . نمی‌توانم این جمله را ادامه دهم، نمی‌توانم. یا مثلا آرزو دارم یک روز که دیدمت، مرا در آغوش بگیری و سرم را بگذاری روی سینه‌ات و دست نوازش بکشی روی سرم و ... . مگر با وجود آدم‌هایی که عشق را نمی‌فهمند می‌شود این جمله را ادامه داد؟ خدا را شکر که چه بنویسم و چه ننویسم، تو همه را می‌دانی. چقدر آرامم می‌کند این حقیقت شیرین. شبت بخیر مخزن علم خدا! @abbasivaladi
🍃غربت یتیم شبی که عاشق غریب‌تر است به شب بخیر معشوق محتاج‌تر است. شب بخیر را که معشوق می‌گوید گویی طوفانی به پا می‌کند و هر چه گرد و غبار غربت است از روی صورت عاشق می‌برد. امشب، شب پرکشیدن پدر توست. تو طعم غربت را چشیده‌ای. غربت یتیم، سنگین‌ترینِ غربت‌هاست. درست می‌گویم؟ و تو امشب یتیمانه طعم غربت را چشیدی. بمیرم برایت. آقا! من هم غریبم هم یتیم. غربت که از سر و رویم پیداست. پیدا نیست؟ و نام یتیم را هم خودتان رویمان گذاشتید. ما یتیمان آل محمّدیم. پس غربت یتیمانه‌ام را ببین و دل بسوزان به من! اشک یتیمی‌ام را ببین و رحم کن به حال من! و امشب شب بخیری بگو و مرا برهان از این غربت! شبت بخیر یتیم سامراء! @abbasivaladi
🍃 امام زیبایی ها امشب سالگرد اولین شبی است که بار امامت را بر دوش گرفتی و سالگرد اولین شبی که ما شدیم مأموم تو. در این سال‌های طولانی تو امام خوبی بودی برای ما ولی شرمنده که ما مأموم خوبی نشدیم برای تو. تو مأمن ما شدی ولی ما مؤمنِ تو نشدیم. سفرۀ دردهای ما همیشه پیش تو باز بود ولی گوش شنوایی نداشتیم برای شنیدن دردهای تو. غصه که داشتیم تو به یادمان می‌آمدی غصه‌ها که می‌رفتند شاد که می‌شدیم تو هم از یاد می‌رفتی. ما تو را کنارِ نداشته‌هایمان می‌دیدیم. داشته‌هایمان را که نگاه می‌کردیم تو را فراموش می‌کردیم و چرا یادم نمی‌آید زمانی را که تو را بزرگ‌ترین داشتۀ خویش بدانیم؟ و بیشتر یادم نمی‌آید زمانی را که تو را تنها داشتۀ خویش بدانیم. شب‌هایی که این طور نگاهم به زشتی‌هایم خیره می‌شود شرم رخصت نمی‌دهد که التماس کنم شب بخیر بگویی به من. شبت بخیر امام زیبایی‌ها! @abbasivaladi
اگر به من بگویند روزی را نقاشی کنم که بدون تو سپری شده، چاهی عمیقی را می‌کشم که پر از هیزم آتش گرفته است و من در انتهای آن چاه دارم زیر انبوه هیزم‌ها دست و پا می‌زنم و کنار نقاشی می‌نویسم: این تصویر، دورنمایی از یک چشم بر هم زدن بی‌ تو نفس کشیدن است. اگر بگویند روزی را نقاشی کنم که با تو سپری شده، می‌روم آیه‌های قرآن را که در وصف بهشت است می‌خوانم و همه را نقاشی می‌کنم و کنار نقاشی می‌نویسم: این تصویر، دورنمایی از یک چشم بر هم زدن با تو بودن است. نه حقیقت بی‌تو نفس کشیدن و نه ذات با تو بودن را نمی‌شود نقاشی کرد. بی‌تو بودن یعنی آوار شدن همۀ بدی‌ها روی سر آدم و با توبودن یعنی به دست آوردن همۀ خوبی‌ها با هم. کدام نقاش با کدام مهارت می‌تواند همۀ بدی‌ها و همۀ خوبی‌ها را یک جا بکشد؟! شبت بخیر همۀ خوبی‌ها! @abbasivaladi
کدام لبخند زیباتر از لبخند توست؟ کسی که مهمان لبخند تو شود، دنیا با همۀ زیبایی‌هایش رنگ می‌بازد در مقابل نگاهش. چه لبخندی آرامش‌بخش‌تر از لبخند توست؟ کسی که جلوه‌ای از لبخند تو را ببیند، معلم آرامش بی‌قرارها می‌شود. چه کسی عارفانه‌تر از تو لبخند می‌زند؟ کسی که لبخند تو را می‌بیند، از لحظه لحظۀ لبخندت باران یاد خدا می‌بارد روی دلش. چه شیرین است خیس شدن زیر این باران. آقا! تصمیم گرفته‌ام هر کار خوبی را که خواستم انجام بدهم، به نیت لبخند تو انجام دهم و به خدا گفته‌ام آن قدر به نیت لبخند تو کار نیک می‌کنم که یک روز تماشای لبخندت را روزی‌ام کند. شبت بخیر زیباترین لبخند! @abbasivaladi
🍃ارباب اهل تقوا شنیده‌ام اهل تقوا چنان از شوق پاداش‌های خدا به وجد می‌آیند و از خوف عذاب‌های او می‌لرزند که اگر اجل مکتوب خدا بر آنان نبود، چشم بر هم زدنی روح در جسدشان قرار نمی‌گرفت و می‌مردند؛ اما خودم را که مرور می‌کنم، رد پایی از آن شوق و نشانه‌ای از آن خوف نمی‌بینم. می‌شود بگویی این همه فاصله را چگونه تاب بیاورم؟! آقا! کمک کن تا وقت باقی است،‌ کم کنم این فاصله را. شبت بخیر ارباب اهل تقوا! @abbasivaladi
🍃دست خدا معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن. شبت بخیر دست خدا! @abbasivaladi
🍃شیرینی روزگار عاشقان صادق تو سختی‌های کمرشکن روزگار را به جان می‌خرند تا تو را به دست بیاورند ولی کسانی که از عشق جز ادعا بهره‌ای ندارند،‌ تو را می‌خواهند تا سختی‌ها را از آنها دور کنی. عاشقان صادقت، در مستی عشق تو شکرانۀ سختی‌های روزگار را به جا می‌آورند، مدعیان عشقت اما تو را به باد گلایه می‌گیرند اگر بار سختی‌هایشان سنگین شود. این عشق با صداقت چه متاع گرانبهایی است و ما بی‌بهره از آن! ما را بی‌نصیب رها نکن از این عشق بی‌مثال! شبت بخیر شیرینی روزگار! @abbasivaladi
🍃هوای نفس کشیدنم کار عمل، تصدیق صداقت ما در عشق است. کسی که عملش لبخند به لبت نمی‌نشاند، هر چقدر هم که فریاد عشق تو را سر دهد، باز هم دروغگوست. دروغ بوی تعفن در هوا می‌پراکند؛ طوری که فرشته‌ها را هم می‌آزارد. آلودگی این روزهای هوا، فقط برای دودها نیست، برای دروغ‌ها هم هست. از وقتی تصمیم گرفته‌ام به تو دروغ نگویم، وجدانم آرام است که سهمم در آلودگی هوا کمتر از پیش شده. آقا! مرا زودتر به حقیقت عشقت برسان! شبت بخیر هوای نفس کشیدن! @abbasivaladi
🍃 امام تنها رشتۀ دلم را به هر چیزی گره زدم، جز به دل تو. هر چیزی دلم را با خودش برد، جز لبخند تو. علاقه‌ها یکی یکی روزهای عمرم را خرج خودشان کردند، جز علاقه به تو. و حالا منم و یک دل هزار تکه که هر تکه‌اش به چیزی تعلق دارد. دنبال تکه‌ای می‌گردم که روی آن نام تو را نوشته باشند؛ اما پیدا نمی‌کنم. چقدر سنگین است شرمساری برای عاشق نبودن! مرا ببخش برای عاشق نبودنم. شبت بخیر امام تنها! @abbasivaladi